دريافت انلاين مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد,مرجع فايل آنلاين

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش ,فصل دوم مباني نظري و پيشينه پژوهش ,نمونه سوالات آزمون استخدامي اموزش و پرورش تفكيك رسته ها,دانلود پاورپوينت,طرح توجيحي با لينك مستقيم

دريافت انلاين مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد,مرجع فايل آنلاين

۱۸ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد , مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد , فصل دوم پايان نامه , چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اعتياد, مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد , فصل دوم پايان نامه , چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اعتياد, مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد , فصل دوم پايان نامه , چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اعتياد

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد

 

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره اعتياد ( فصل دوم پايان نامه ) در 58 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اعتياد:

 

2-1 اعتياد

اعتياد كلمه اي است عربي از ريشه عاد و به معناي چيزي را به عادت پذيرفتن و به چيزي و خوگرفتن (باوي، 1388). در چند دهه اول قرن بيستم، واژه اعتياد به مواد شيميايي به حالتي خاص اطلاق مي شد كه در اثر مصرف مواد به وجود مي آمد. در سال 1931 ميلادي واژه هاي عادت دارويي و اعتياد دارويي به وسيله تاتوم و سيورز به عنوان واژه هاي جايگزين براي اعتياد مطرح شد(گلپرور و همكاران، 1382).

تعريفي كه تاتوم و سيورز از فرد معتاد و اعتياد دارويي نمودند، عبارتند بود از:«معتاد فردي است كه ماده شيميايي خاصي را مصرف نموه و بدان وابستگي بدني يا جسمي پيدا كند»

در سال 1964 ميلادي، سازمان بهداشت جهاني به اين نتيجه رسيد كه اصطلاح اعتياد، ديگر جنبه علمي ندارد و وابستگي دارويي را به جاي آن توصيه نمود(، گلپرور و همكاران، 1382؛ باوي، 1388).

از نظر سازمان بهداشت جهاني وابستگي به مواد نشانگاني است كه با يك الگوي رفتاري خاص آشكار مي شود. با مصرف برخي ا داروها مانند، داروهاي روان گردان، الگويي از رفتارهاي ويژه بر رفتارهايي كه قبلا ارزش بيشتري داشته اند، ارجحيت مي يابند. نشانگان مورد نظر به معني وابستگي مطلق نيست. بلكه پديده كيفي است كه به درجات مختلف، متجلي مي شود(باوي، 1388).

2-1-1 انواع وابستگي به مواد:

وابستگي به مواد به دو صورت، وابستگي جسمي و وابستگي رواني مي باشد:

وابستگي جسمي: به دو شكل صورت مي پذيرد:

الف) تحمل: عبارت است از نياز به مقادير فزاينده اي از مواد، براي رسيدن به حالت مسموميت (يا آثار مطلوب) و يا كاهش بارز اثر مواد، با مصرف مداوم مقدار ثابتي از آن.

ب) علايم ترك: تغيير رفتاري ناسازگارانه، توام با علائم فيزيولوژيكي و شناختي است كه بر اثر كاهش ماده مورد نظر در خون يا بافت هاي كسي كه قبلا مقدار زيادي از آن را براي مدت طولاني مصرف كرده است، ديده مي شود. پس از بروز نشانه هاي ناخوشايند ترك مصرف، شخص ممكن است براي اجتناب يا رهايي از نشانه ها دوباره به مصرف دارو روي مي آورد(باوي، 1388).

وابستگي رواني: بعضي از افراد همراه با وابستگي جسماني، الگويي از مصرف اجباري را نشان مي دهند و برخي ديگر، بدون علائم وابستگي جسماني، علائم وابستگي رواني (اشتياق و ولع مصرف) را نشان مي دهند. كه در اين صورت احتمال دارد كه شخص:

الف) براي قطع ماده يا كنترل آن به طور مداوم تمايل نشان دهند.

ب)شخص ممكن است براي تهيه ماده مورد نظر، مصرف آن يا رهايي از عوارض آن، وقت زيادي را صرف مي كند.

ج) در برخي از موارد وابستگي به مواد، همه فعاليت هاي روزمره شخص بر ماده مورد نظر متمركز شده و احتمال دارد، فعاليت هاي مهم اجتماعي، شغلي و تفريحي وي به دليل مصرف مواد به شدت مختل شده يا كاهش يابد(باوي، 1388).

2-1-2 اختلالات مرتبط با مواد بر طبق DSM-5

اختلالات مرتبط با مواد 10 طبقه مجزاي داروها را در بر مي گيرند: الكل؛ كافئين؛حشيش؛ مواد توهم زا؛ مواد استنشاقي؛ مواد شبه افيوني؛ داورهاي آرامبخش، خواب آور، و ضد اضطراب؛ مواد محرك؛ توتون؛ و مواد ديگر(يا نامشخص). اين طبقه كاملا مجزا هستند. تمام داروهايي كه بيش از حد مصرف شوند از نظر فعال سازي مستقيم سيستم پاداش مغز مشترك هستند، كه در تقويت رفتارها و توليد خاطرات مشاركت دارند. آنها به قدري سيستم پاداش را فعال مي كنند كه از فعاليت هاي عادي غفلت مي شود. داروهايي كه سوئ مصرف مي شوند به جاي اينكه از طريق رفتارهاي انطباقي به فعال سازي سيستم پاداش دست يابند، مستقيما گذرگاه هاي پاداش را فعال مي كنند. مكانيزم هاي دارويي كه هر طبقه از داروها به وسيله آنها پاداش را توليد مي كنند متفاوت هستند، اما داروهايي كه معمولا اين سيستم را فعال كرده و احساسات لذت ايجاد مي كنند، اغلب نشه آور ناميده مي شوند. به علاوه، افرادي كه خويشتن داري كمي دارند براي مبتلا شدن به اختلالات مصرف مواد خيلي مستعد باشند، بدين معني كه منشا اختلالات مصرف مواد در برخي افراد را مدت ها قبل از شروع عملي مصرف مواد، مي توان در رفتارها پيدا كرد(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

اختلالات مرتبط با مواد به دو گروه تقسيم شده اند: اختلالات مصرف مواد و اختلالات ناشي از مواد. اختلالات زير را مي توان با عنوان ناشي از مواد طبقه بندي كرد: مسموميت، ترك، و اختلالات رواني ديگر ناشي از مواد / دارو (اختلالات روان پريشي، دوقطبي و اختلال مربوط، اختلالات افسردگي، اختلالات اضطرابي، وسواس فكري-عملي و اختلال مربوط، اختلال خواب، كژكاري جنسي، دليريوم، و اختلالات عصبي-شناختي) (انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

2-1-3 اختلالات مصرف مواد بر طبق DSM-V

ويژگي اصلي اختلال مصرف مواد مجموعه اي از نشانه هاي شناختي، رفتاري، و فيزيولوژيكي است كه نشان مي دهد فرد با وجود مشكلات قابل ملاحظه مرتبط با مواد، مصرف مواد را ادامه مي دهد.

ويژگي مهم اختلالات مصرف مواد تغيير اساسي در مدارهاي مغزي است كه امكان دارد بعد از مسموميت زايي ادامه يابد، مخصوصا در افرادي كه به اختلالات شديد مبتلا هستند. تاثيرات رفتاري اين تغييرات مغزي ممكن است در برگشت هاي مكرر و اشتياق شديد به دارو در مواقعي كه افراد با محركهاي مرتبط با دارو مواجه مي شوند، آشكار شوند. اين تاثيرات مداوم دارو ممكن است در اثر روش هاي درماني بلندمدت بهبود يابند(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

در مجموع، تشخيص اختلال مصرف مواد بر الگوي بيمارگون رفتارهاي مرتبط با مصرف مواد استوار است. براي كمك به سازمان دهي، معيارملاك هاي A را مي توان متناسب با دسته بندي كلي كنترل معيوب، اختلال اجتماعي، مصرف مخاطره آميز، و ملاك هاي دارويي در نظر گرفت. كنترل معيوب در مورد مصرف مواد، اولين دسته بندي ملاك هاست. امكان دارد فرد ماده اي را با مقادير بيشتر، طي مدت طولاني تر از آنچه در آغاز در نطر داشته است مصرف كند. امكان دارد فرد تمايل مداومي را به كاهش دادن يا تنظيم كردن مصرف مواد ابراز كند و بگويد تلاش هاي ناموفق متعددي را براي كاهش دادن يا تنظيم كردن مصرف مواد ابراز كند و بگويد تلاش هاي ناموفق متعددي را براي كاهش دادن يا قطع مصرف به خرج داده است. ممكن است فرد وقت زيادي را صرف بدست آوردن مواد، يا بهبود يافتن از تاثيرات آن كند. در برخي از موارد اختلالات مصرف مواد شديدتر، تقريبا تمام فعاليت هاي روزانه فرد بر محور مواد مي چرخد. اشتياق با ميل شديد به دارو آشكار مي شود كه ممكن است در هر زماني روي دهد، اما زماني احتمال آن بيشتر است كه فرد در محيط طبيعي باشد كه قبلا دارو را بدست مي آورده يا مصرف مي كرده است. همچنين معلوم شده است كه اشتياق شرطي شدن كلاسيك را شامل مي شود و با فعال سازي ساختارهاي پاداش خاص در مغز ارتباط دارد(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

اختلال اجتماعي دومين دسته بندي ملاك هاست. مصرف مواد عود كننده ممكن است به ناتواني در برآوردن تعهدات نقش عمده در محل كار، مدرسه يا خانه منجر شود. امكان دارد فرد با وجود داشتن مشكلات اجتماعي يا ميان فردي مداوم يا مكرر كه در اثر تاثيرات مواد ايجاد و تشديد مي شوند به مصرف مواد ادامه دهد. فعاليت هاي مهم اجتماعي، شغلي، يا تفريحي ممكن است به علت مصرف مواد رها شوند يا كاهش يابند. امكان دارد فرد از فعاليت هاي خانوادگي و سرگرمي ه به منظور مصرف مواد كناره گيري كند(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

مصرف مخاطره آميز مواد سومين دسته بندي ملاك ها ست. اين ممكن است شكل مصرف عود كننده در موقعيت هايي را به خود بگيرد كه از لحاظ جسماني خطرناك هستند. امكان دارد فرد با وجود آگاهي از اينكه مشكلات جسماني يا رواني مداوم يا عود كننده اي دارد كه احتمالا ناشي از مواد هستند يا توسط مواد تشديد مي شوند، به مصرف آن ادامه مي دهد.

ملاك هاي دارويي آخرين دسته بندي هستند. تحمل يا نياز به افزايش قابل ملاحظه مقدار مواد براي دستيابي به تاثير مطلوب يا كاهش چشمگير تاثير هنگامي كه مقدار معمول مصرف شده است، مشخص مي شود. اينكه تحمل تا چه اندازه اي ايجاد شود در بين افراد مختلف و در بين مواد گوناگون بسيار تفاوت دارد و ممكن است انواع تاثيرات دستگاه عصبي مركزي را در بر داشته باشد. ترك نشانگاني است كه زماني روي مي دهد كه غلظت مواد در خون يا بافت در فردي كه مصرف مواد زياد و طولاني مدت داشته باشد، كاهش مي يابد. فرد بعد از ايجاد نشانه هاي ترك، احتمالا براي كاهش دادن نشانه ها، مواد را مصرف مي كند. نشانه ترك در بين طبقات مواد بسيار متفاوت هستند و براي اين طبقات دارويي، مجموعه ملاك هاي جداگانه اي براي ترك ارايه شده اند. علايم فيزيولوژيكي ترك محسوس كه به راحتي اندازه گيري مي شوند در مورد الكل، مواد شبه افيوني، داروههاي آرامبخش، خواب آور، و ضد اضطراب رايج هستند. علايم و نشانه هاي ترك در مورد مواد محرك (آمفتامين ها و كوكائين)، به علاوه توتون و حشيش، اغلب وجود دارند، ولي ممكن است كمتر اشكار باشند. بعد از مصرف مكرر فن سايكليدين، مواد توهم زاي ديگر، و مواد استنشاقي، نشانه هاي ترك قابل ملاحظه اي در انسان ها ثابت نشده است(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

2-1-4 اختلالات ناشي از مواد بر طبق DSM-5

طبقه كلي اختلالات ناشي از مواد، مسموميت، ترك، و اختلالات رواني ديگر ناشي از مواد / داروها را شامل مي شود(مثل اختلال روان پريشي ناشي از مواد/دارو، اختلال افسردگي ناشي از مواد).

2-1-4-1 مسموميت و ترك مواد

ويژگي اصلي، ايجاد نشانگان برگشت پذير خاص مواد به علت مصرف اخير مواد است(ملاكA). تغييرات رفتاري يا روان شناختي مشكل آفرين مرتبط با مسموميت كه اهميت باليني دارند (مثل ستيزه جويي، تغيير پذيري خلق، قضاوت معيوب) ناشي از تاثيرات فيزيولوژيكي و مواد بر دستگاه عصبي مركزي است و مدت كوتاهي بعد از مصرف مواد ايجاد مي شود (ملاكB). اين نشانه ها ناشي از بيماري جسماني ديگر نيستند و با اختلال رواني ديگر بهتر توجيه نمي شوند (ملاكD). مسموميت با مواد در بين كساني كه به اختلال مصرف مواد مبتلا هستند شايع است، اما غالبا در افراد بدون اختلال مصرف مواد نيز روي مي دهد(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

رايج ترين تغييرات در رابطه با مسموميت، عبارتند از اختلالات ادراك، بيداري، توجه و تفكرف قضاوت، رفتار رواني-حركتي، و رفتار ميان فردي. مسموميت هاي كوتاه مدت يا «حاد» ممكن است علايم و نشانه هاي متفاوت با مسموميت هاي مستمر يا «مزمن» داشته باشند.

ويژگي اصلي ترك، ايجاد تغيير رفتاري مشكل آفرين خاص مواد، همراه با همايند هاي فيزيولوژيكي و شناختي كه ناشي از توقف، يا كاهش مصرف مواد زياد و طولاني است (ملاكA). اين نشانگان خاص مواد موجب ناراحتي يا اختلال قابل ملاحظه باليني در زمينه اجتماعي، شغلي، يا زمينه هاي مهم ديگر عملكرد مي شود(ملاك C). نشانه ها ناشي از بيماري جسمتني ديگر نيستند و با اختلال رواني ديگر بهتر توجيه نمي شوند (ملاكD). ترك معمولا ، اما نه هميشه با اختلال مصرف مواد ارتباط دارد. اغلب افرادي كه ترك كرده اند ميل شديدي به مصرف دوباره مواد يا كاهش دادن نشانه ها دارند(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

 

خريد

 

 

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.