دسته:
پژوهش فرمت فايل:
doc حجم فايل:
20430 كيلوبايت تعداد صفحات فايل:
250
رساله دكتري رشته باستان شناسي با مــوضوع بررسي و تحليل آثار و استقرارهاي اشكاني در ابهرورد
درباره اين فايل انتقادي داريد؟
راه هاي تماس با ما:
تماس با ما
شماره تماس : 09010318948
|
مقاله دكتري رشته باستان شناسي با مــوضوع بررسي و تحليل آثار و استقرارهاي اشكاني در ابهرورد
مــوضوع
بررسي وتحليل آثار و استقرارهاي اشكاني حوزه جغرافيايي ابهرورد
سپاس و ستايش خداوند بيهمتا را سزاست كه هرچه نيك است و خوب است از اوست و براي او ليك از آنجاييكه هر آنكه سپاسگزار آفريدگان نباشد، سپاسگزار آفريدگار نيست. بر خود لازم ميدانم سپاسگزار همهي كساني باشم كه در طول زندگي و تحصيل يار و ياور و مشوق من بودند؛ پيش از همه خانوادهي عزيزم بويژه پدر و مادر فداكار، برادر مهربان و خواهران عزيز و همسر مهربانم و سپس همهي معلمان و استادانم از نخستين مراحل تحصيل تاكنون بويژه خانمها پرپينچي، روغني زنجاني و مرادي و آقايان مظفري، زارع و مافي و ساير معلمان و دبيرانم در مراحل ابتدايي، راهنمايي و متوسطه كه امكان ذكر نام تكتكشان نيست، استادانم در دانشگاههاي تهران و آزاد اسلامي واحد علومتحقيقات بويژه مديون و مرهون الطاف و مراحم استادان راهنما و مشاورم آقايان دكتر محمدرحيم صراف، دكتر ميرفتاح و دكتر طاووسي هستم كه بزرگوارانه يار و همراه من در اين راه بودند؛ از همهي اين عزيزان سپاسگزارم و در برابر عظمت روحشان سر تعظيم فرو ميآورم.
سپاسگزارم از همكار خوبم آقاي ابوالفضل عالي كه بزرگوارانه تمامي اطلاعات حاصل از زحماتش را جهت انجام كار پاياننامه در اختيار من نهاد كه بدون همراهي و همدلي ايشان انجام اين كار ممكن نميبود؛ و همچنين اعضاي هيأت بررسي باستانشناسي ابهر و خرمدره آقايان قمري، آبيان، قرباني، شورمستي و افشار و بويژه آقاي محمد قمري كه زحمت زيادي براي ساماندهي و تنظيم اطلاعات اين پاياننامه متحمل شدند.
سپاسگذار دوستان خوبم در شركت كهنديارپژوهان آقايان دكتر نجفي و مهندس رضا آخوندي هستم، بويژه آقا رضاي عزيز كه گام به گام همراه و همدل من بودند و همچنين آقاي مهندس رحمتي مدير وقت اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري استان زنجان، آقايان علي عزيزخاني و رحمت نادري، سركار خانم مؤمني و … كه من را ياري نمودند و خداوند يار و ياورشان باد.
در پايان جا دارد از دوستان عزيزي ياد كنم كه همراهي و همدلي همگيشان از بزرگترين سرمايههاي زندگي من است و در تمام دوران تحصيلات عالي دانشگاهي لطفشان همواره شامل حال من بوده و هست؛ آقاي دكتر محمد بهرامزاده رييس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان قزوين، آقاي دكتر عباس مترجم مدير گروه باستانشناسي دانشگاه بوعلي سينا همدان ، آقاي دكتر يعقوب محمديفر رييس دانشكده هنر دانشگاه بوعلي سينا و آقاي دكتر اصغر هُدايي.
چكيده
حوزهي جغرافيايي ابهررود در استان زنجان به دليل موقعيت خاص جغرافيايياش وضعيتي دارد كه شناخت كم و كيف تطورات فرهنگي آن منطقه در دورهي اشكاني ميتواند ما را در درك بهتر تحولات فرهنگي شمالغرب كشور در دورهي اشكاني ياري دهد.
اين پژوهش در قالب يك بررسي ميداني و به منظور روشن نمودن وضعيت فرهنگي منطقه و تغيررات و تطورات فرهنگي منطقه در دورهي اشكاني انجام پذيرفت؛ در اين راستا بررسي حوزهي جغرافيايي ابهرورد (شامل شهرستانهاي ابهر و خرمدره ) در دو فصل انجام پذيرفت و در نتيجه 257 محوطه باستاني شناسايي گرديد كه از اين بين، 62 محوطه داراي آثار اشكاني بود. مطالعهي گونه شناسي سفال اشكاني منطقه و نيز درك و دريافت كلي الگوي استقراري منطقه در دورهي اشكاني از نتايج مهم اين پژوهش است كه بر اساس آنها مشخص گرديد در دورهي اشكاني استقرارها نسبت به دورهي قبل ( هخامنشي) از نظر تعداد افزايش چشمگيري داشته و حتي استقرارهاي دورهي بعد ( ساساني) به اندازهي دورهي اشكاني نيست؛ اين نشانگر تغييرات جمعيتي يا تغيير الگوي پراكنش استقرارها نسبت به دورهي قبل است، همچنين مشخص گرديد كه بيشتر استقرارهاي منطقه روستاهاي كوچكي هستند و شواهدي از مراكز شهري شناسايي نشد؛ همچنين به نظر ميرسد فرهنگ مادس منطقه در دورهي اشكاني، ضمن تأثيرپذيري از فرهنگ مناطق پيراموني( بويژه غرب كشور) داراي برخي ويژگيهاي بومي- محلي است كه آن را از ساير مناطق غرب و شمالغرب كشور تا حدي متمايز ميكند.
مقدمه
اوضاع و احوال سرزمين ايران در محدوده زماني حدود پنج قرني پس از فروپاشي سلوكيان تا برآمدن ساسانيان آنچانكه بايد و شايد دانسته شده است در اين دوره طغيان و خيزش ناگهاني قوم ايراني “پرثوه” بر عليه سلوكيان زمينه ساز پديد آمدن حكومتي شد كه به تدريج از يك قدرت محلي به حكومتي جهاني تبديل شد. حكومتي كه در دوران اوج و عظمتش به راستي شايسته لقب «امپراتوري» است. امپراتوري اي كه گاه به مصداق خاستگاه قومياش “پارتيان” و گاه به مناسبت نام جد بنيان گذارانش “اشكاني” ناميده ميشود.
تحولات سياسي و اجتماعي و فرهنگي سرزمين ايران در دوره اشكاني عمداً يا سهواً مورد غفلت واقع شده طوريكه منابع تاريخي ايران اشارات اندكي به اين دوره دارند و حتي در شاهنامه فردوسي نيز كه به نوعي بيانگر بخش قابل توجهي از تاريخ اساطيري ايران و ايرانيان است تعداد ابياتي كه به تاريخ اشكاني اشاره دارد بسيار ناچيز است و خود حكيم طوس در اين خصوص مي گويد:
از ايشان به جز نام نشنيدهام نه در نامهي خسروان ديدهام
بيشترين اطلاعات تاريخي پيرامون اشكانيان برگرفته ازمنابع تاريخي روميان است كه ضمن ثبت و ضبط وقايع و رويدادهاي امپراتوري روم آنجاهايي كه اين رخدادها به نوعي به ايران و ايرانيان مرتبط بوده اشاراتي نيز به تاريخ ايران شده بسياري از انديشمندان سكوت منابع ايراني در خصوص تاريخ اشكاني را ناشي از بيتوجهي عمدي ساسانيان به تاريخ و فرهنگ اشكاني و حتي به رغم برخي تلاش آنها در نابودي آثار اشكاني ميدانند. به اين دليل كه گويا ساسانيان اشكانيان را بيگانگاني ميپنداشتند كه غاصب حكومت ايران و تاج و تخت شاهنشاهي هخامنشي هستند.
به هر حال صرفنظر از اين مباحث كه پرداختن به آنها در اين مجال نميگنجد پژوهشهاي باستانشناسي اين امكان را فراهم ميآورد تا فارغ از صحت و سقم مدراك تاريخي با استناد به بقاياي ملموس مادي بتوان تصويري واقعي از تحولات و تطورات فرهنگي دوره اشكاني به دست داد.
تا چند دهه پيش كمبود و پراكندگي يافتههاي باستانشناسي دوره اشكاني (به ويژه در سرزمين اصلي ايران) باعث شده بود كه اطلاعات باستانشناختي از فرهنگ اشكانيان بسيار كم و مبهم باشد . خوشبختانه در چند دهه اخير در نتيجه تلاش باستانشناسان باعث شده تا تعداد قابل توجهي محوطههاي باستاني مربوط به دوره اشكانيان در يك گستره وسيع جغرافيايي از آن آسياي مركزي تا سوريه شناسايي و مطالعه شوند و از اين رهگذر امكان آن فراهم آيد تا با استناد به جديدترين يافتههاي علمي بتوان تصويري صحيح تر از فرهنگ و تمدن ايران در دوره اشكاني به دست داد. در اين بين آنچه بسيار ضروري مي نمايد داشتن تصويري كلي از پراكندگي سكونتگاهها و الگوهاي استقراري دوره اشكاني در گستره فلات ايران است تا از اين طريق بتوان ضمن شناخت و درك صحيحتر وضعيت كلي مناطق و نواحي و مراكز مهم ايران در دوره اشكاني به انتخاب گزينش و معرفي نقاط و اماكني پرداخت كه باستانشناسان بتوانند با شيوههاي خاص مطالعاتي خويش (گمانه زني، لايه نگاري ، كاوش) از آن مكان ها اطلاعاتي فراهم آورند كه به توسعه و تكميل دانستههاي ما در مورد اشكانيان بينجامد.
در همين راستا در دهههاي اخير باستانشناسان ايراني و خارجي فعاليتهاي قابل توجهي انجام دادهاند اما در بسياري از مناطق ايران از جمله منطقه مورد نظر اين پژوهش ، مطالعات جدي انجام نگرفته است.
دشت ميان كوهي ابهر در استان زنجان به عنوان گذرگاه و معبر طبيعي بين فلات مركزي و شمالغرب ايران با ويژگيها و قابليتهاي خاص اقليمياش پتانسيل لازم جهت استقرار جوامع انساني را دارا مي باشد. ليكن به دليل فقدان يا كمبود مطالعات و پژوهشهاي دقيق باستانشناختي وضعيت كلي اين منطقه در دوران تاريخي به ويژه اشكاني چندان روشن نيست اين در حاليست كه در مناطق مجاور آن (آذربايجان،كرمانشاه، همدان) آثار فراواني از دوره اشكاني شناسايي شده و به همين دليل ميتوان گفت منطقه مورد نظر اين پژوهش همچون حلقه مفقودهاي است كه مطالعه آن مي تواند ما را درك و شناسايي بهتر شمالغرب ايران و عصر اشكاني و نيز كم و كيف ارتباطات احتمالي اين منطقه با ساير مناطق ايران در آن دوره ياري دهد.
سئوالات اصلي اين پژوهش عبارتند از :
- آيا فرهنگ مادي منطقه جغرافيايي ابهررود در دوره اشكاني به ويژه با تأكيد بر گونهشناسي سفال منطقه – ويژگيهاي بومي ومحلي دارد يا اينكه، اين حوزه جغرافيايي بخشي از گستره فرهنگي مناطق پيراموني ميباشد؟
- آيا الگوي استقراري دوره اشكاني حوزه جغرافيايي ابهررود با ساير مناطق استان تفاوت دارد؟
- آيا در منطقه ابهررود مي توان شواهدي از مراكز استقراري مهم دوره اشكاني –شهر، مركز نظامي و نظاير آن- بدست آورد؟
- آيا موقعيت جغرافيايي منطقه ابهررود تأثير عمدهاي در ماهيت استقرارهاي اشكاني داشته است؟
سابقه تحقيق:
اين پژوهش در قالب بررسي سيستماتيك ميداني براي نخستين بار پيشنهاد ميگردد و معدود كارهاي انجام شده به شرح زير ميباشد:
- برخي بررسيهاي پراكنده كه نتايج آنها منتشر نشده است.
- اطلاعات خاصي كه در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور موجود است قابل استناد خواهد بود.
- برخي مطالعات باستانشناختي موردي نظير كاوش و لايه نگاري كه در سال هاي اخير توسط كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري انجام گرفته است.
هدف تحقيق :
اين پژوهش با استناد به دادههاي حاصل از يك بررسي سيستماتيك باستان شناختي درجستجوي يافتن پاسخي منطقي و دقيق به سؤالاتي است كه درخصوص اوضاع منطقه مورد نظر براي باستانشناسان مطرح است تا از اين راه بتوان به اهدافي چون شناخت دقيق الگوهاي استقراري آن دوره شناسايي مراكز عمده استقراري، شناسايي مسيرهاي ارتباطي منطقه، شناسايي منابع طبيعي موجود و ارتباط آنها بامحوطههاي باستاني برآورد احتمالي و مطالعهي پراكنش جمعيت منطقه، تعيين نوع و وضعيت استقرارها (كوچرو يا يكجانشين)، تبيين كرونولوژي منطقه در دوران تاريخي (مخصوصاً در دوره پارتي)، تأثير اقليم بر فرهنگ و محلي و … دست يافت. بديهي است پاسخگويي دقيق به سؤالات فوق صرفاً براساس نتايج حاصله از يك بررسي باستانشناختي ميسر نخواهد بود معهذا اين پژوهش سعي دارد حتيالمقدور ضمن تلاش براي پاسخگويي به سوالات فوق مشخصاً مكانها و محوطههايي را معرفي نمايد كه درصورت مطالعه دقيق آنها از طريق كاوش و لايهنگاري و گمانه زني، اطلاعات لازم جهت پاسخگويي به سوالات فوقالذكر فراهم آيد.
قاعدتاً يكي از اهداف اوليه اين پژوهش مطالعهي فرهنگ سفالگري دوره اشكاني منطقه ميباشد كه ما را در دستيابي به اهداف بيان شده درطرح رهنمون خواهد ساخت.
روش كار و تحقيق :
تا چندي پيش در باستان شناسي بررسي بيشتر به منظور شناسايي و انتخاب محوطههايي جهت انجام كاوش به كار ميرفت ولي امروزه به عنوان يك شيوه مستقل مطالعاتي درپژوهشهاي باستانشناسي كاربري فراوان دارد و به اين ترتيب بخش عمدهاي از خلاء موجود در پژوهشها و مطالعات باستانشناسي پر ميشود.
بررسي باستان شناسي چون معمولاً هزينه كمتري دارد و نيز هيچگونه نقش تخريبي ندارد (برخلاف كاوش) يكي از سادهترين و عمليترين و درعين حال كارآمدترين شيوههاي كسب اطلاع از تحولات فرهنگي جوامع باستاني و تاريخي است؛ در اين شيوه مطالعاتي در كنار شناسايي محوطهها ميتوان كمابيش به اهدافي چون درك چگونگي توزيع فعاليتهاي انساني، تعيين كم و كيف ارتباط بين انسان و محيط و به تبع آن منابع زيست محيطي و طبيعي و … دست يافت.
بررسي باستانشناسي را ميتوان از نظر محدوده جغرافيايي پژوهش به دو گروه تقسيم كرد: گروه اول بررسيهاي ناحيهاي و منطقهاي[1] هستند كه درآن يك محدوده جغرافيايي بررسي ميشود و گروه دوم بررسيهاي تك مكاني[2] هستند كه درآن يك محوطه خاص انتخاب و به طور دقيق و جزيي مورد بررسي قرار ميگيرد. از سوي ديگر در اتخاذ استراتژي پژوهشي، بررسيهاي باستانشناسي ممكن است به صورت ژرفانگر[3] و يا پهنانگر[4] طراحي شدند. علاوه براين اتخاذ شيوهاي سيستماتيك و يا عمومي از ديگر راههاي انجام بررسيهاي باستانشناسي است.
شيوهاي كه در باستانشناسي ايران بيشتر مورد توجه قرار گرفته است، دراين روش باستانشناسي به معرفي مكانهاي باستاني و ارائه گاهنگاري پيشنهادي، مشخص كردن كم و كيف آثار و تعيين و ثبت موقعيت آثار برروي نقشه ميپردازد و سپس بر اساس اين دادهها به تجزيه و تحليل اطلاعات حاصله ميپردازد؛ و از اين راه به تلاش براي سازماندهي اطلاعات و تعيين خط مشي پژوهش درمراحل آينده بپردازد.
اين پژوهش نيز يك بررسي منطقهاي پهنانگر است كه با اتخاذ شيوه عمومي انجام ميپذيرد. اين تحقيق در چهار مرحله انجام خواهد شد 1. مطالعات كتابخانهاي و شناسايي جامع منابع و مستندات و نيز استفاده از نتايج بررسيها و كاوشهاي باستان شناسي و مطالعات پيشين 2. مطالعات ميداني شامل بررسي باستانشناسي در منطقه مورد نظر خواهد بود 3. طبقهبندي اطلاعات حاصله و تجزيه و تحليل آنها با استفاده از روشهاي علمي رايج در پژوهشهاي باستان شناختي 4. جمعبندي، نتيجهگيري و تدوين و تأليف پاياننامه.
ب- روش گردآوري اطلاعات : (ميداني – كتابخانه اي و غيره)
اطلاعات موردنياز از طريق فيش برداري از اسناد و متون علمي و استنادات مورخين يوناني و رومي و اسلامي، بررسيهاي باستان شناسي و نمونهگيري از مواد فرهنگي بدست آمده درجريانات مطالعات ميداني، دراين تحقيق براي سامان دهي دادهها و مواد گردآوري شده و سهولت ارجاع آنها، بااستفاده از GPS محوطههاي مطالعه شده شمارهگذاري و به دقت برروي نقشه پياده خواهند شد.
ابزار گردآوري اطلاعات :
ابزار گردآوري اطلاعات درمطالعات كتابخانهاي شامل فيشبرداي و عكسبرداري و تهيه نسخه طرحها و تصاوير موجود در منابع تاريخي و گزارشها و مقالات علمي مربوط به موضوع ميباشد و درمطالعه ميداني مشخصات مواد فرهنگي گردآوري شده به ويژه نمونه سفالها دركارتهاي مخصوص ثبت و ضبط شده و نهايتاً اطلاعات كلي نمونههاي جمع آوري شده درجداول و نمودارها ترسيم ثبت خواهند شد.
روش تجزيه و تحليل اطلاعات :
از آنجائيكه هدف اصلي تحقيق، تببين وضعيت اجتماعي و فرهنگي منطقه در دوره اشكاني با شناسايي محوطههاي باستاني آن دوره است و مهمترين دستاوردي مادي بررسي باستان شناختي «سفال» است؛ براي تجزيه و تحليل اطلاعات از روش آماري «تحليل رود واحد تحليل «خوشه» است، يعني به جاي تكههاي سفال، گروهي از آنها كه به گونهاي با يكديگر نسبت دارند، مورد بررسي قرار ميگيرد. اين روش در جمعبنديهاي زيستگاهي و تعيين مرزهاي فرهنگي بين منطقهاي و همخواني گاهنگاري مكانهاي باستاني با يكديگر از اهميت ويژهاي برخوردار است. دراين تجزيه و تحليل دادههاي سفالي بدست آمده از محوطههاي باستاني كه پيشتر مطالعه و شناسايي شدهاند به عنوان شاخص انتخاب و دادههاي بدست آمده از محوطههاي حوزه جغرافيايي ابهررود با آنها سنجيده خواهد شد.
[1] . Regional survey
[2] . site survey
[3] . Intensive
[4] .
برچسب ها : رساله دكتري رشته باستان شناسي با مــوضوع بررسي و تحليل آثار و استقرارهاي اشكاني در ابهرورد , رساله دكتري رشته باستان شناسي با مــوضوع بررسي و تحليل آثار و استقرارهاي اشكاني در ابهرورد