فايل ماركت

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش ,فصل دوم مباني نظري و پيشينه پژوهش ,نمونه سوالات آزمون استخدامي اموزش و پرورش تفكيك رسته ها,دانلود پاورپوينت,طرح توجيحي با لينك مستقيم

دريافت فايل مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه ),مرجع فايل آنلاين

۳۳ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه )

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه ) , پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد , مباني نظري درمان مبتني بر پذيرش و تعهد , فصل دوم پايان نامه مبتني بر پذيرش و تعهد , مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه ) , پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد , مباني نظري درمان مبتني بر پذيرش و تعهد , فصل دوم پايان نامه مبتني بر پذيرش و تعهد , مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه ) , پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد , مباني نظري درمان مبتني بر پذيرش و تعهد , فصل دوم پايان نامه مبتني بر پذيرش و تعهد

 

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان مبتني بر پذيرش و تعهد ( فصل دوم پايان نامه )

در 26 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع درمان مبتني بر پذيرش و تعهد:

 

2-1. درمان مبتني بر پذيرش و تعهد

درمان مبتني بر پذيرش و تعهد (ACT) توسط هيز در اواخر دهه 1980 از رويكرد هاي رفتارگرايي به درمان پديد آمد(لارمر ، ويترو ويسكي و لويس درايور ، 2014). درمان رفتاري در سه گروه يا سه نسل مفهوم سازي شده بود كه شامل: رفتار درماني؛ رفتار درماني شناختي (CBT) و " نسل سوم " و يا "موج سوم" رفتار درماني (هريس، 2006، هيز، 2005). در دمان هاي موج سوم تلاش مي شود بجاي تغيير شناخت ها، ارتباط روان شناختي فرد با افكار و احساساتش افزايش يابد (روديتي و روبين سون ، 2011).

ACT ريشه در رفتار گرايي دارد اما بوسيله فرايندهاي شناختي مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد (هيز، لوين ، پلمب-ويلارديج ، ويلاتي و پيستورول ،2013). اين درمان با ادغام مداخلات پذيرش و ذهن آگاهي در راهبردهاي تعهد و تغيير، به درمانجويان براي دستيابي به زندگي پرنشاط، هدفمند، و بامعنا كمك مي كند. برخلاف رويكردهاي كلاسيك رفتار درماني شناختي، هدف ACT تغيير شكل يا فراواني افكار و احساسات آزار دهنده نيست؛ بلكه هدف اصلي آن تقويت انعطاف پذيري روان شناختي است. مراد از انعطاف پذيري روان شناختي توانايي تماس با لحظه لحظه هاي زندگي و تغيير يا تثبيت رفتار است، رفتاري كه به مقتضات موقعيت، همسو با ارزش هاي فرد مي باشد. به بياني ديگر، به افراد ياري مي رساند تا حتي با وجود افكار، هيجانات، و احساسات ناخوشايند، زندگي پاداش بخش تري داشته باشند (فلكسمن، بلك و باند، 1970؛ ترجمه ميرزايي و نونهال ، 1393).

ACT چندين ويژگي مجزا و مشخص دارد. از برجسته ترين اين ويژگي ها ارتباط كامل با يك نظريه و پژوهش درباره ماهيت زبان و شناخت انسان (معرف «نظريه چارچوب ارتباطي » يا RFT) است. اين پيوند با قواعد رفتاري بنيادي، به ايجاد مدلي منحصر به فرد و تجربي از عملكرد انسان منجر شده است. مدل مزبور متشكل از شش فرايند درماني است؛ فرايندهايي كه ارتباط تنگاتنگي با يكديگر دارند: گسلش شناختي، ،پذيرش ، تماس با لحظه اكنون ، خويشتن مشاهده‌گر ، ارزش‌ها، اقدام متعهدانه (فلكسمن و همكاران، 1970؛ ترجمه ميرزايي و نونهال ، 1393).

در اين درمان ابتدا سعي مي شود پذيرش رواني فرد در مورد تجارب ذهني (افكار، احساسات و ...) افزايش يابد و متقابلا اعمال كنترلي ناموثر كاهش يابد. به بيمار آموخته مي شود كه هر گونه عملي جهت اجتناب يا كنترل اين تجارب ذهني ناخواسته بي اثر است يا اثر معكوس دارد و موجب تشديد آنها مي شود و بايد اين تجارب را بدون هيچ گونه واكنش دروني يا بيروني جهت حذف آنها، به طور كامل پذيرفت. در قدم دوم بر آگاهي رواني فرد در لحظه حال افزوده مي شود؛ يعني فرد از تمام حالات رواني، افكار و رفتار خود در لحظه حال آگاهي مي يابد. در مرحله سوم به فرد آموخته مي شود كه خود را از اين تجارب ذهني جدا سازد (جداسازي شناختي) به نحوي كه بتواند مستقل از اين تجارب عمل كند. چهارم، تلاش براي كاهش تمركز مفرط بر خود تجسمي يا داستان شخصي (مانند قرباني بودن) كه فرد براي خود در ذهنش ساخته است. پنجم، كمك به فرد تا اينكه ارزش هاي شخصي اصلي خود را بشناسد و به طور واضح مشخص سازد و آن ها را به اهداف رفتاري خاص تبديل كند (روشن سازي ارزش ها). در نهايت، ايجاد انگيزه جهت عمل متعهدانه ؛ يعني فعاليت معطوف به اهداف و ارزش هاي مشخص شده به همراه پذيرش تجارب ذهني. اين تجارب ذهني مي تواند افكار افسرده كننده، وسواسي، افكار مرتبط به حوادث، هراس ها و يا اضطراب هاي اجتماعي و ... باشند(پور فرج عمران، 1390)

 

 

 

 

 

خريد

 

 

ساير محصولات ويژه

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و نمونه پايان نامه روانشناسي درباره شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي M...

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و فصل دوم پايان نامه با موضوع جهت گيري زندگي

مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كمال گرايي

 

دريافت فايل مباني نظري و پيشينه پژوهش رضايت زناشويي ( فصل دوم پايان نامه ),مرجع فايل آنلاين

۲۵ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش رضايت زناشويي ( فصل دوم پايان نامه )

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش رضايت زناشويي ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش رضايت زناشويي ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري رضايت زناشويي , پيشينه پژوهش رضايت زناشويي , فصل دوم پايان نامه رضايت زناشويي, مباني نظري و پيشينه پژوهش رضايت زناشويي ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري رضايت زناشويي , پيشينه پژوهش رضايت زناشويي , فصل دوم پايان نامه رضايت زناشويي

 

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش رضايت زناشويي ( فصل دوم پايان نامه )

در 41 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع رضايت زناشويي :

 

رضايت زناشويي

2-1-1. مفهوم ازدواج

ازدواج مقدس ترين و پيچيده ترين رابطه ميان دو انسان از دو جنس مخالف است كه ابعاد وسيع و عميق و هدف هاي متعددي دارد. ازدواج پيمان و پيوند مقدسي است ميان دو جنس مخالف بر پايه روابط پاياي جنسي، عاطفي و معنوي و بر اساس انعقاد قرارداد شرعي، اجتماعي و قانوني كه تعهداتي را براي زوجين به وجود مي آورد. بنابراين ازدواج يك تصميم گيري ظريف و پيچيده است كه قبل از هر گونه اقدامي بايد تمام جوانب را در نظر گرفت (به پژوه، 1394).

به طور كلي ازدواج، پيوند دو شخصيت است با حفظ نسبت نسبي استقلال هر يك از زن و شوهر، براي همكاري متقابل، نه از بين بردن يك شخصيت به خاطر تكميل خواسته هاي ديگري. به عبارت ديگر ازدواج، قراردادي است رسمي، براي پذيرش يك تعهد متقابل جهت زندگي خانوادگي، كه آدمي در خط سير معين و مشخصي از زندگي قرار مي گيرد. اين قرار داد با رضايت و خواسته طرفين، بر مبناي آزادي كامل دو طرف منعقد شده و در سايه آن روابطي بس نزديك بين آن دو پديد مي آيد (دژكام، 1388).

ازدواج ارتباطي است كه داراي ويژگي هاي بي نظير و گسترده اي مي باشد. ازدواج ارتباطي كه داراي ابعاد زيستي، عاطفي، رواني، اقتصادي و اجتماعي است. به عبارت ديگر، همزيستي زوجين در درون خانواده، موجب چنان ارتباط عميق و همه جانبه اي مي شود كه بي هيچ شك و ترديدي قابل مقايسه با هيچ يك از ديگر ارتباطات انساني نمي باشد به نحوي كه قرارداد ناشي از آن داراي نوعي تقدس است(دژكام، 1388).

كارلسون ازدواج را چنين تعريف مي كند: «ازدواج فرايندي است از كنش متقابل بين يك مرد و يك زن كه با تحقق بخشيدن به برخي شرايط قانوني و بر پا داشتن مراسمي برگزاري زناشويي انجام مي گيرد(دژكام، 1388). كلودي استروس، ازدواج را برخوردي دراماتيك بين فرهنگ و طبيعت يا ميان قواعد اجتماعي و كشش جنسي مي داند(دژكام، 1388).

2-1-2. مفهوم خانواده

خانواده صرفا حضور تعدادي از افراد كه در يك فضاي فيزيكي و روان شناختي در كنار هم قرار دارند، نيست. خانواده به عنوان يك سيستم اجتماعي-فرهنگي تلقي مي شود كه در كنار همه ي خصوصيات ديگرش، داراي مجموعه اي از قواعد است و هر يك از اعضايش نيز نقش خاصي دارند. اين سيستم داراي يك ساختار قدرت است كه ه وسيله ي آن، اشكال مختلفي از ارتباط را بروز مي كند. هر خانواده روش خاصي براي مواجهه با مشكلات دارد. اعضاي اين سيستم با هم رابطه اي عميق و چند لايه اي دارند. همچنين اعضاي خانواده تا حدود زيادي پيشينه ي مشترك، ادراكات دروني شده ي مشترك، مفروضات و ديدگاههاي درباره ي دنيا و برداشت مشتركي از اهداف زندگي دارند (نظري، 1393).

در چنين نظامي، افراد به وسيله علايق و دلبستگي هاي عاطفي نيرومند، دير پا، و متقابل به يكديگر متصل شده اند. ممكن است از شدت و حدت اين علايق و دلبستگي ها در طي زمان كاسته شود، ليكن باز هم علايق مزبور در سراسر زندگي خانوادگي به بقاي خود ادامه خواهد داد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392).

ورود به چنين نظام سازمان يافته اي صرفا از طريق تولد، فرزند خواندگي، يا ازدواج صورت مي گيرد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392). در داخل اين سيستم، حلقه هاي عاطفي قدرتمند، پايدار و متقابلي افراد را به هم گره زده است. بنا به گفته ي كي (1985) خانواده ها صاحب اعضاي جديدي مي شوند و به مرور آنها را از دست مي دهند، اما روابط خانوادگي همچنان پابرجا باقي مي ماند. نفوذ خانواده باعث مي شود، حتي زماني كه اعضاء در اثر فاصله هاي فيزيكي و يا گاهي مرگ از هم جدا مي شوند، حلقه هاي عاطفي و ارتباطي اعضاء باقي بماند. به عبارتي عضو يك خانواده هرگز نمي تواند به طور كامل و واقعي، عضويت در آن خانواده را از دست بدهد (نظري، 1393).

بر خلاف اعضاي متعلق به نظام هاي غير خانوادگي كه عمدتا مي توان در غياب آنها عضو جديدي را جايگزين ساخت،اعضاي خانواده تعويض ناپذير هستند. اين امر در وهله نخست به خاطر آن است كه ارزش اصلي خانواده حاصل شبكه روابطي است كه توسط اعضاي آن به وجود آمده است (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392). خانواده ها از نطر سازماني، سيستم عاطفي پيچيده اي دارند كه ممكن است حداقل مركب از سه نسل باشند. البته امروز به دليل افزايش طول عمر، خانواده ها مركب از چهار نسل هم وجود دارند (نظري، 1393).

هر خانواده به صورت اجتناب ناپذيري تلاش مي كند تا به خودش به عنوان يك گروه نظم دهد. اين تلاش براي نظم دادن به خود مي تواند به صورت سنتي يا نو گرايانه، سازگارانه يا ناسازگارانه و منظم يا نا منظم باشد(نظري، 1393).

اعضاي خانواده در حين رشد به هويت اختصاصي و يكتاي خود دست مي يابند. اما باز هم به گروه خانوادگي دلبستگي دارند و لذا هويت يا تصوير جمعي خاص خود را حفظ خواهد كرد. اين اعضا در انزوا زندگي نمي كنند، بلكه به يكديگر وابسته اند آن هم نه فقط به خاطر پول، غذا، و سر پناه بلكه به خاطر نياز به عشق و محبت، همكاري و همياري، جامعه پذيري و ساير نياز هاي ملموس. اين افراد براي دستيابي به كاركرد موفق بايد خود را با نياز هاي و خواسته هاي متغير ساير اعضا و همچنين انتظارات متغير شبكه خويشاوندي بزرگتر، محله، ودر نهايت كل جامعه منطبق سازد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392).

 

 

 

 

 

خريد



ساير محصولات ويژه

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و نمونه پايان نامه روانشناسي درباره شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي M...

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و فصل دوم پايان نامه با موضوع جهت گيري زندگي

مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كمال گرايي

دريافت فايل مباني نظري و پيشينه پژوهش سازگاري زناشويي ( فصل دوم پايان نامه ),مرجع فايل آنلاين

۲۵ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش سازگاري زناشويي ( فصل دوم پايان نامه )

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش سازگاري زناشويي ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش سازگاري زناشويي ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري سازگاري زناشويي , پيشينه پژوهش سازگاري زناشويي , فصل دوم پايان نامه سازگاري زناشويي , مباني نظري و پيشينه پژوهش سازگاري زناشويي ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري سازگاري زناشويي , پيشينه پژوهش سازگاري زناشويي , فصل دوم پايان نامه سازگاري زناشويي

 

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش سازگاري زناشويي ( فصل دوم پايان نامه )

در 34 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع سازگاري زناشويي:

2-1. سازگاري زناشويي

2-1-1. مفهوم ازدواج

ازدواج مقدس ترين و پيچيده ترين رابطه ميان دو انسان از دو جنس مخالف است كه ابعاد وسيع و عميق و هدف هاي متعددي دارد. ازدواج پيمان و پيوند مقدسي است ميان دو جنس مخالف بر پايه روابط پاياي جنسي، عاطفي و معنوي و بر اساس انعقاد قرارداد شرعي، اجتماعي و قانوني كه تعهداتي را براي زوجين به وجود مي آورد. بنابراين ازدواج يك تصميم گيري ظريف و پيچيده است كه قبل از هر گونه اقدامي بايد تمام جوانب را در نظر گرفت (به پژوه، 1394).

به طور كلي ازدواج، پيوند دو شخصيت است با حفظ نسبت نسبي استقلال هر يك از زن و شوهر، براي همكاري متقابل، نه از بين بردن يك شخصيت به خاطر تكميل خواسته هاي ديگري. به عبارت ديگر ازدواج، قراردادي است رسمي، براي پذيرش يك تعهد متقابل جهت زندگي خانوادگي، كه آدمي در خط سير معين و مشخصي از زندگي قرار مي گيرد. اين قرار داد با رضايت و خواسته طرفين، بر مبناي آزادي كامل دو طرف منعقد شده و در سايه آن روابطي بس نزديك بين آن دو پديد مي آيد (دژكام، 1388).

ازدواج ارتباطي است كه داراي ويژگي هاي بي نظير و گسترده اي مي باشد. ازدواج ارتباطي كه داراي ابعاد زيستي، عاطفي، رواني، اقتصادي و اجتماعي است. به عبارت ديگر، همزيستي زوجين در درون خانواده، موجب چنان ارتباط عميق و همه جانبه اي مي شود كه بي هيچ شك و ترديدي قابل مقايسه با هيچ يك از ديگر ارتباطات انساني نمي باشد به نحوي كه قرارداد ناشي از آن داراي نوعي تقدس است(دژكام، 1388).

كارلسون ازدواج را چنين تعريف مي كند: «ازدواج فرايندي است از كنش متقابل بين يك مرد و يك زن كه با تحقق بخشيدن به برخي شرايط قانوني و بر پا داشتن مراسمي برگزاري زناشويي انجام مي گيرد(دژكام، 1388). كلودي استروس، ازدواج را برخوردي دراماتيك بين فرهنگ و طبيعت يا ميان قواعد اجتماعي و كشش جنسي مي داند(دژكام، 1388).

2-1-2. مفهوم خانواده

خانواده صرفا حضور تعدادي از افراد كه در يك فضاي فيزيكي و روان شناختي در كنار هم قرار دارند، نيست. خانواده به عنوان يك سيستم اجتماعي-فرهنگي تلقي مي شود كه در كنار همه ي خصوصيات ديگرش، داراي مجموعه اي از قواعد است و هر يك از اعضايش نيز نقش خاصي دارند. اين سيستم داراي يك ساختار قدرت است كه ه وسيله ي آن، اشكال مختلفي از ارتباط را بروز مي كند. هر خانواده روش خاصي براي مواجهه با مشكلات دارد. اعضاي اين سيستم با هم رابطه اي عميق و چند لايه اي دارند. همچنين اعضاي خانواده تا حدود زيادي پيشينه ي مشترك، ادراكات دروني شده ي مشترك، مفروضات و ديدگاههاي درباره ي دنيا و برداشت مشتركي از اهداف زندگي دارند (نظري، 1393).

در چنين نظامي، افراد به وسيله علايق و دلبستگي هاي عاطفي نيرومند، دير پا، و متقابل به يكديگر متصل شده اند. ممكن است از شدت و حدت اين علايق و دلبستگي ها در طي زمان كاسته شود، ليكن باز هم علايق مزبور در سراسر زندگي خانوادگي به بقاي خود ادامه خواهد داد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392).

ورود به چنين نظام سازمان يافته اي صرفا از طريق تولد، فرزند خواندگي، يا ازدواج صورت مي گيرد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392). در داخل اين سيستم، حلقه هاي عاطفي قدرتمند، پايدار و متقابلي افراد را به هم گره زده است. بنا به گفته ي كي (1985) خانواده ها صاحب اعضاي جديدي مي شوند و به مرور آنها را از دست مي دهند، اما روابط خانوادگي همچنان پابرجا باقي مي ماند. نفوذ خانواده باعث مي شود، حتي زماني كه اعضاء در اثر فاصله هاي فيزيكي و يا گاهي مرگ از هم جدا مي شوند، حلقه هاي عاطفي و ارتباطي اعضاء باقي بماند. به عبارتي عضو يك خانواده هرگز نمي تواند به طور كامل و واقعي، عضويت در آن خانواده را از دست بدهد (نظري، 1393).

بر خلاف اعضاي متعلق به نظام هاي غير خانوادگي كه عمدتا مي توان در غياب آنها عضو جديدي را جايگزين ساخت،اعضاي خانواده تعويض ناپذير هستند. اين امر در وهله نخست به خاطر آن است كه ارزش اصلي خانواده حاصل شبكه روابطي است كه توسط اعضاي آن به وجود آمده است (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392). خانواده ها از نطر سازماني، سيستم عاطفي پيچيده اي دارند كه ممكن است حداقل مركب از سه نسل باشند. البته امروز به دليل افزايش طول عمر، خانواده ها مركب از چهار نسل هم وجود دارند (نظري، 1393).

هر خانواده به صورت اجتناب ناپذيري تلاش مي كند تا به خودش به عنوان يك گروه نظم دهد. اين تلاش براي نظم دادن به خود مي تواند به صورت سنتي يا نو گرايانه، سازگارانه يا ناسازگارانه و منظم يا نا منظم باشد(نظري، 1393).

اعضاي خانواده در حين رشد به هويت اختصاصي و يكتاي خود دست مي يابند. اما باز هم به گروه خانوادگي دلبستگي دارند و لذا هويت يا تصوير جمعي خاص خود را حفظ خواهد كرد. اين اعضا در انزوا زندگي نمي كنند، بلكه به يكديگر وابسته اند آن هم نه فقط به خاطر پول، غذا، و سر پناه بلكه به خاطر نياز به عشق و محبت، همكاري و همياري، جامعه پذيري و ساير نياز هاي ملموس. اين افراد براي دستيابي به كاركرد موفق بايد خود را با نياز هاي و خواسته هاي متغير ساير اعضا و همچنين انتظارات متغير شبكه خويشاوندي بزرگتر، محله، ودر نهايت كل جامعه منطبق سازد (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2000؛ ترجمه شاهي برواتي و نقشبندي، 1392).

 

خريد

ساير محصولات ويژه

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و نمونه پايان نامه روانشناسي درباره شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي M...

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و فصل دوم پايان نامه با موضوع جهت گيري زندگي

مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كمال گرايي

دريافت فايل مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه ),مرجع فايل آنلاين

۲۶ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه )

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري پژوهش سلامت روان , پيشينه پژوهش سلامت روان , فصل دوم پايان نامه پژوهش سلامت روان, مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري پژوهش سلامت روان , پيشينه پژوهش سلامت روان , فصل دوم پايان نامه پژوهش سلامت روان

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه )

در 29 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع سلامت روان:

 

2-1. سلامت روان

2-2-1. مفهوم سلامت روان

ريشه‌ي لغوي واژه انگليسي‌ «health»، در واژه‌هاي، «haelp»، haelth»» (به معناي كـل) و «haelen» و(heal) انـگليسي قديم، و كلمه‌ي‌ آلماني قديم «heilida» و«heilen» (به معناي كل) است. گراهام ‌ (1992) اين ريشه‌هاي لغوي را با كلمات انگليسي‌ «halig» و آلماني قديم«heilig»، به‌ معناي مقدس، ارتباط داده است؛ بنابراين، از نظر ريشه‌ي‌ لغوي، سالم‌ بودن‌ به معناي‌ «كليت داشتن يا مقدس‌ بودن» است‌ و بدين‌ترتيب، ويژگي‌هاي‌ معنوي و فـيزيكي‌ (و نـه فقط فيزيكي) را شامل مي‌شود (لطافتي بريس، 1389).

مفهوم سـلامت روانـى، در واقع جنبه‌اى از مفهوم كلى سلامت است. سازمان بهداشت جهانى سلامت را چنين تعريف‌ مى‌كند‌: حالت‌ سلامتى كامل جسمى، روانى، اجتماعى، معنوى و نه فقط‌ فقدان‌ بيمارى يا ناتوانى، كه در آن فرد به توانايى‌هاى خودش پى مـى‌برد، مـى‌تواند بـا استرس‌هاى معمول زندگى كنار آيد‌، بـه‌ صـورت‌ ثـمربخش و مولد كار كند و قادر به كمك به جامعه باشد ‌(برى و جنكينس ،2007).

كارشناسان سازمان بهداشت جهاي سلامت فكر و وران را اين طور تعريف مي كنند: «سلامت فكر عبارت است از قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران، تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي و حل تضادها و تمايلات شخصي به طور منطقي، عادلانه و مناسب» (ميلاني فر، 1389).

مفهوم سلامت همچنين دربر گيرنده مفاهيمي همچون احساس خوب بودن و اطمينان‌ از‌ خودكارآمدي، اتكا به خود، ظرفيت رقابت، تعلق بين نسلي و خودشكوفايي توانايي‌هاي بالقوه فكري، هيجاني و غيره است و فـقدان بـيماري و عـلايم‌ را‌ نيز شامل مي‌شود. سلامت رواني به عنوان يكي از اركان سـلامتي، لازمه يـك زندگي مفيد، موثر و رضايت‌بخش‌ فردي‌ است و مسئوليت سنجش، ارزيابي، كنترل، درمان و بهبود بخشيدن آن قبل از هركس بر عهده متخصصان علوم‌ رفتاري‌ و اجتماعي مي‌باشد (پاكيزه، 1387).

لوينسون و همكارانش در سال 1962 سلامتي روان را اين طور تعريف كرده اند: «سلامتي روان عبارت است از اين كه فرد چه احساسي نسبت به خود، دنياي اطراف، محل زندگي و اطرافيان دارد و مخصوصا با توجه به مسئوليتي كه در مقابل ديگران دارد، چگونگي سازش وي با درآمد خود و شناخت موقعيت مكاني و زماني خويش حائز اهميت است» (ميلاني فر، 1389).

تودور (1996؛ ترجمه خواجوي، 1382)، سلامت روان را به شرح زير تعريف مي كند:

1. سلامت روان شامل توانايي زندگي كردن همراه با شادي، بهره وري و بدون وجود دردسر است.

2. سلامت روان مفهوم انتزاعي وارزيابي نسبي گراست از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هايش. و نمي توان آن را جداي از ساير پديدهاي چند عاملي فهميد كه فرد را به موازاتي كه در جامعه به عمل مي پردازد، مي سازد.

3. سلامت روان، شيوه سازگاري آدمي با دنيا است، انسان هايي كه موثر، شاد و راضي هستند و حالت يكنواختي خلقي، رفتار ملاحظه گرانه و گرايش شاد را حفظ مي كنند.

4. سلامت روان عنوان و برچسبي است كه ديدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علايم ناتوان كننده، يكپارچگي كاركرد روان شناختي، سلوكي موثر در زندگي شخصي و اجتماعي، احساسات مرتبط با بهزيستي اخلاقي و معنوي و مانند آنرا در بر مي گيرد.

5. براي ارائه يك تئوري در مورد سلامت روان، موفقيت برون رواني كافي نيست، بايد سلامت درون رواني را به حساب بياوريم.

6. سلامت روان، ظرفيت رشد و نمو شخصي است.

7. سلامت روان، يك موضوع مربوط به پختگي است.

8. سلامت روان، يعني هماهنگي بين ارزشها، علاقه ها، و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتيجه، برنامه ريزي واقع بينانعه براي زندگي، و تحقق هدفمند مفاهيم زندگي است.

9. سلامت روان، در قياس با سلامت جسم نيست، بلكه به ديدگاه و سطح روان شناختي ارتباطات فرد-محيط اشاره دارد. بخش مركزي سلامت، سلامت روان است، زيرا تمامي تعاملات مربوط به سلامتي، به وسيله روان انجام مي شود.

10. سلامت روان ظرفيت كامل زندگي كردن به شيوه اي است كه ما را قادر مي سازد، نوعي وحدت بين ما و ديگران بوجود آورد.

11. سلامت روان، توانايي عشق ورزيدن و خلق كردن است، نوعي حس هويت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، كه همراه است با درك واقعيت درون و بيرون از خود و رشد واقع بيني و استدلال.

پس از روش شدن مفهوم سلامت روان اين ضرورت ديده مي شود تا به اختصار مروري به نظريات گوناگون با گرايش ها و زمينه هاي متفاوت در مورد طبيعت انسان داشته باشيم و با تصورات گوناگون نظريه پردازان از مفهوم سلامت روان و ماهيت انسان بيشتر آشنا شويم.

در تعريف سلامت روان چهار ديدگاه از يكديگر تفكيك مي شوند(پشتكار، 1388):

الف) سلامت رواني به معناي رفتار بهنجار: در اين ديدگاه گفته مي شود رفتارهايي كه اكثريت مردم از خود نشان مي دهند، رفتار هاي سالم به شمار مي آيند و رفتار كساني كه از رفتارهاي عمومي جامعه فاصله زيادي مي گيرند، به عنوان رفتارهاي مرضي به شمار آمده و صاحبان آنها بيمار رواني جامعه ناميده مي شوند.

ب) سلامت رواني به معناي الگوي ايدال: در اين ديدگاه سالم كسي است كه از يك سلسله معيارهاي مشخصي براي سلامت رواني تبعيت كند اين معيارها غالبا به وسيله روان شناسان و رواپزشكان مشخص مي شود.

ج) سلامت رواني به معناي يك فرآيند: در اين ديدگاه، سلامت رواني يك پديده واحد نيست كه بتوانيم از آن در تمام مراحل زندگي استفاده كنيم. به عبارت ديگر در هر مرحله از زندگي انسان اعم از كودكي، نوجواني، جواني، ميانسالي سلامت رواني معنايي متفاوت پيدا مي كند. به اين ترتيب بيماري رواني يك معناي تحولي خواهد داشت، يعني آنچه را در يك بزرگسال بيماري به شمار مي آوريم ممكن است در يك نوجوان سلامتي كامل بدانيم يا بر عكس(پشتكار، 1388).

د) سلامت رواني به معناي فقدان بيماري: در اين ديدگاه اين سلامتي رواني نيست كه تعريف و مشخص مي شود. به عبارت ديگر به جاي اين كه بگوئيم سلامت رواني چيست؟ مي گوييم بيماري چيست؟ و وقتي كسي بيمار نباشد يعني سالم است (پشتكار، 1388).

2-2-2. ديدگاههاي سلامت رواني

2-2-2-1. ديدگاه فرويد

از ديدگاه مكتب روان كاوي، سلامت رواني به معناي سازگاري فرد با خود و با خواسته ها و فشارهاي جامعه است (كيميايي، خادميان و فرهادي، 1390). در نظر فرويد، انسان متعارف و سالم كـسي‌ است‌ كـه‌ مراحل رشد رواني-جنسي را با موفقيت گـذرانده بـاشد‌ و در‌ هيچ‌ يـك‌ از ايـن مـراحل، بيش از‌ حد‌ تثبيت نشده باشد. از نظر او، كم‌تر انـساني مـتعارف به حساب‌ مي‌آيد و هر فرد به نحوي غير متعارف‌ است. هسته‌ي‌ اصلي‌ حالت‌هاي‌ روان‌نژندي‌ يا نـوروتيك، اضطراب اسـت و اضطراب‌ مرحله‌ي اول نوروز‌ است. هدف‌ از‌ روان‌ درماني‌ در‌ روان‌كاوي، ايجاد‌ سـلامت رواني‌ است. سلامت رواني داراي دو جنبه اسـت: يكي سـازگاري با محيط بيروني، و ديگري‌ سازش بـا مـحيط دروني. در نظر فرويد، تعامل و تعارض پوياي سه ساخت«نهاد»، «من» و «فرامن» تعيين‌كننده‌ي رفتار است و فردي از نظر‌ رواني سالم اسـت كـه‌ بين سه سطح شخصيت وي تعادل برقرار باشد(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

يكي از شـاهكارهاي فـرويد، كه مـا را در شناخت رفتار انـسان و در نـتيجه شخصيت‌ او راهنمايي مي‌كند مكانيسم هاي رواني يا دفاعي است. اين مكانيسم ها كه مكانيسم هاي سازشي نيز گفته مي شوند؛ باعث سازگاري و تطبيق شخص در رويارويي با مشكلات محيطي و اجتماعي مي شوند. هميشه براي ارضاي تمايلات، اميال و غرايز جنسي بين «نهاد »، «من » و «ابرمن » درگيري و كشمكش وجود دارد و براي اينكه تعادل رواني و شخصيتي در اثر اين درگيري محفوظ بماند «من» نقش ميانجي داشته و از وسايلي استفاده مي كند كه از اضطراب كه كيفيت نامطلوبي است و تقريبا سرمنشا تمام بيماري هاي رواني و واكنش هاي عصبي است نجات يابد. اين وسايل عمان مكانيسم هاي دفاعي هستند و روي اين اصل آنها را مكانيسم هاي دفاعي «من» نيز مي گويند (ميلاني فر، 1389).

 

 

 

 

خريد

ساير محصولات ويژه

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و نمونه پايان نامه روانشناسي درباره شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي M...

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و فصل دوم پايان نامه با موضوع جهت گيري زندگي

مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كمال گرايي

دريافت فايل مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه ),مرجع فايل آنلاين

۲۱ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه )

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه ) , , مباني نظري پژوهش درباره كيفيت زندگي , پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي , فصل دوم پايان نامه درباره كيفيت زندگي , مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه ) , , مباني نظري پژوهش درباره كيفيت زندگي , پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي , فصل دوم پايان نامه درباره كيفيت زندگي

 

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه )

در 16 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كيفيت زندگي:

 

2-1. كيفيت زندگي

2-4-1. كليات كيفيت زندگي

ظهور انقلاب صنعتي و گسترش روز افزون فرايند تفكيك و تمايز اجتماعي در جوامع بشري، ضرورت سازماندهي و چرخش در فرايند توسعه را از حيث نظري و عملي به همراه داشت به گونه اي كه رويكردهاي مختلفي در باب چگونگي و كم و كيف توسعه مطرح شدند. در آغاز وجه غالب اين رويكردها تمركز بر رشد اقتصادي بود و از منظر رفاه و بهزيستي اجتماعي، گزاره ثروت بيشتر به خوشبختي بيشتر افراد مي انجامد، اصلي پذيرفته شده تلقي مي گرديد. ليكن از اواسط دهه 1960 ميلادي، با بروز و ظهور پيامدهاي منفي حاصل از رشد از سويي و برجسته شدن دغدغه هاي جديد از سوي ديگر، جايگاه رشد اقتصادي به عنوان هدف اصلي توسعه مورد پرسش و ترديد قرار گرفت و تلاش هايي انجام شد تا رشد اقتصادي و سياست هاي مربوط به آن به عنوان هدف بلكه به عنوان يكي از ابزار هاي دستيابي به اهداف توسعه در نظر گرفته شود. در اوايل دهه 1990 مولفه هاي مربوط به توسعه ي اجتماعي نظير سرمايه اجتماعي، همبستگي اجتماعي و ... نيز به ادبيات توسعه راه يافت و به تعبيري در سلسله مراتب اهداف توسعه تغييراتي حاصل گرديد و با تاكيد سازمان ملل، بهزيستي اجتماعي و كيفيت زندگي در راس هدف قرار گرفت كه كاهش فقر و تخريب محيط زيست، افزايش بهداشت و طول عمر و به طور كلي ارتقا كيفيت زندگي را به همراه دارد (غفاري، كريمي و نوذري، 1391).

مفهوم كيفيت زندگي ابتدا به حوزه هاي بهداشتي و بيماري هاي رواني محدود مي شد، اما در طي دو دهه گذشته، اين مفهوم از زمينه هاي بهداشتي، زيست محيطي و روانشناختي صرف به مفهومي چند بعدي ارتقا يافته (عنبري، 1389) و مورد توجه تعداد زيادي از حوزه هاي مطالعاتي قرار گرفته است. از اين رو ست كه براساس پايگاه داده ها موسسه اطلاعات علمي، از 1982 تا 2005 بيش از 55 هزار تحقيق در مورد كيفيت زندگي صورت گرفته است (رضواني و منصوريان، 1387).

امروزه كيفيت زندگي را به عنوان عنصري كليدي در سياست گذاري و بررسي سياست هاي حوزه عمومي مورد بحث قرار داده و از آن به عنوان شاخص توسعه نام مي برند. اين سازه بعد از طرح اوليه در دهه 1930 تاكنون تحولات بسياري يافته و براي اندازه گيري ميزان پيشرفت و ترقي جوامع از آن استفاده روز افزوني مي شود. از اواخر دهه 1970 علاقه به مفهوم كيفيت زندگي به شكل معناداري افزايش يافت. از اين تاريخ به بعد بحث هاي كيفيت زندگي بيشتر در سه حوزه پزشكي، روان شناسي و علوم اجتماعي متمركز شد. در واقع از دهه 1930 تا به امروز بر تعداد حوزه هاي مطالعه اين سازه افزوده شده است. اين امر موجب ايجاد ادبيات گسترده اي براي شاخص توسعه شده است. هرچه تعداد مطالعات در اين حوزه بيشتر باشد تدوين شاخص هاي توسعه با دقت بيشتري انجام مي گيرد(رضواني و منصوريان، 1387).

از سوي ديگر توجه به كيفيت زندگي از ديدگاه اجتماعي باعث تغييرات گسترده اي در نوع مطالعات اين سازه شده و ابعاد جديدي را بر اين مفهوم افزوده است كه باعث كاربرد بيشتر و گسترده تر سازه كيفيت زندگي در كشوري مانند ايران به لحاظ مطالعاتي و سياست گذاري از دو بعد دروني و بيروني ضرورت و اهميت دارد. از بعد دروني، ضرورت كاربرد اين مفهوم را مي توان در مواردي چون ارزيابي اثرات سياست هاي اجتماعي، ارزيابي تصميم گيري هاي صورت گرفته در سطح خرد و كلان، بهبود خدمات رساني، ترغيب مشاركت عمومي، اعتلاي حقوق انساني، توزيع برابر منابع و مانند اينها جست و جو كرد. ابعاد بيروني ضرورت توجه به سازه كيفيت زندگي در كشور با روند رو به رشد جهاني شدن شدت بيشتري مي يابد. در عصر جهاني شدن، مناطق مختلف در جذب سرمايه هايي كه مرز هاي ملي را به رسميت نمي شناسند با همديگر رقابت مي كنند. از طريق ارتقاي كيفيت زندگي است كه بسياري از افراد و سرمايه ها تمايل مي يابند تا در آن منطقه به سكونتف كار و سرمايه گذاري بپردازند. از اين رو مي توان ادعا كرد كه در وضعيت كنوني دستيابي به توسعه از هر بعد آن بدون توجه به سازه كيفيت زندگي امكان پذير نمي باشد. با توجه به اين ضرورت در سال هاي اخير مطالعات سازه كيفيت زندگي در ايران از ابعاد مختلفي دچار تغيير شده است. بررسي اين تغييرات مي تواند نشان دهنده ميزان توجه به اين سازه در مطالعات داخلي و درك جايگاه كيفيت زندگي در مطالعات توسعه باشد (رضواني و منصوريان، 1387).

2-4-2. تاريخچه كيفيت زندگي

كيفيت زندگي مفهوم جديدي نيست. اين مفهوم سابقه در فلسفه يونان دارد و ارسطو در بحث از شادكامي بدان اشاره كرده است. همچنين در دوران جديد فيلسوفاني چون كيرگه گارد، ژان پل سارتر و ديگران به آن توجه داشته اند (غفاري و اميدي، 1388).

با اين وجود كسي كه براي اولين بار به مفهوم كيفيت زندگي به صورت مستقيم اشاره كرد پيگو بود. پيگو عبارت كيفيت زندگي را اولين بار در سال 1920 در كتاب «اقتصاد و رفاه» مورد استفاده قرار داد. در اين كتاب، پيگو درباره حمايت دولت از قشر هاي كم در آمد جامعه و تاثير اين حمايت بر آنها و همچنين بودجه ملي بحث مي كند. آن زمان نظريه او شكست خورد و تا بعد از جنگ جهاني دوم به فراموشي سپرده شد.. بعد از جنگ جهاني دوم دو حادثه مهم رخ داد. اولي مربوط به سازمان بهداشت جهاني بود. در اين زمان سازمان بهداشت جهاني تعريف گسترده اي از سلامت ارائه كرد كه در اين تعريف سلامت شامل سلامت فيزيكي، رواني و اجتماعي مي شد. اين اقدام سازمان بهداشت جهاني منجر به مذاكرات زيادي در مورد سلامت و چگونگي اندازه گيري ان شد. دومين رخ داد مهم بعد از جنگ جهاني دوم كه زمينه توجهات ويژه به كيفيت زندگي را فراهم آورد بحث بي عدالتي هاي وسيع در جوامع غربي بود. همين مساله باعث يك سري فعاليت هاي اجتماعي و ابتكارات سياسي از دهه 1960 به بعد شد. به اعتقاد فيشر و شوسلر عبارت كيفيت زندگي به صورت خاص اولين بار در سال 1960 در گزارش كميسيون رياست جمهوري درباره اهداف ملي آمريكا مطرح شد (وود ، 1999).

 

 

خريد

ساير محصولات ويژه

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و نمونه پايان نامه روانشناسي درباره شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي M...

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و فصل دوم پايان نامه با موضوع جهت گيري زندگي

مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كمال گرايي

دريافت فايل مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه ),مرجع فايل آنلاين

۲۲ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان , پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان , فصل دوم پايان نامه راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان , مباني نظري پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان , پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان , فصل دوم پايان نامه راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان

 

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

در 25 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان:

راهبرد­هاي شناختي تنظيم هيجان

هيجان نقش مهمي در جنبه هاي مختلف زندگي نظير سازگاري با تغييرات زندگي و رويدادهاي تنيدگي زا ايفا مي­كند. اصولاً، هيجان را مي توان واكنش­هاي زيست­شناختي به موقعيت هايي دانست كه آن را يك فرصت مهم يا چالش برانگيز ارزيابي مي­كنيم و اين واكنش­هاي زيستي با پاسخي كه به آن رويدادهاي محيطي مي­دهيم، همراه مي­شوند (گرانفسكي و همكاران، 2001).

هر چند هيجان­ها مبناي زيستي دارند، اما افراد قادرند بر شيوه­هايي كه اين هيجان­ها را ابراز مي­كنند، اثر بگذارند. اين توانايي كه نظم­جويي هيجان ناميده مي­شود، فرآيندهاي دروني و بيروني­­اي است كه مسئوليت كنترل، ارزيابي و تغيير واكنش­هاي عاطفي فرد را در مسير تحقق يافتن اهداف بر عهده دارد (تامپسون، 1994، به نقل از مشهدي، ميردورقي و حسني، 1390).

بنابراين نظم­جويي هيجان، يك اصل اساسي در شروع، ارزيابي و سازماندهي رفتار سازگارانه و هم­چنين جلوگيري از هيجان­هاي منفي و رفتارهاي ناسازگارانه محسوب مي­شود (گرانفسكي و همكاران، 2001).

اين سازه يك مفهوم پيچيده است كه طيف گسترده­اي از فرآيندهاي زيستي، اجتماعي، رفتاري و هم­چنين فرآيندهاي شناختي هشيار و ناهشيار را در بر مي­گيرد (گرانفسكي و همكاران، 2001).

به عبارت ديگر، واژه­ي نظم­جويي هيجان مشتمل بر راهبردهايي است كه باعث كاهش، حفظ و يا افزايش يك هيجان مي­شوند و به فرآيندهايي اشاره دارد كه بر هيجان­هاي كنوني فرد و چگونگي تجربه و ابراز آنها اثر مي­گذارد (جرمن، وان- در- ليندن، داكرمونت و زرماتن، 2006).

از آنجايي كه نظم­جويي هيجان نقشي محوري در تحول بهنجار داشته و ضعف در آن، عاملي مهم در ايجاد اختلال­هاي رواني به شمار مي­رود، نظريه پردازان بر اين باورند، افرادي كه قادر به مديريت صحيح هيجاناتشان در برابر رويدادهاي روزمره نيستند، بيشتر نشانه هاي تشخيصي، اختلال هاي دروني سازي از قبيل افسردگي و اضطراب را نشان مي دهند (نولن- هاكسما، ويسكو، ليبوميرسكي، 2008). بنابراين مي­توان گفت، نظم­دهي هيجان عاملي كليدي و تعيين كننده در بهزيستي رواني و كاركرد اثربخش است (گرانفسكي و همكاران، 2001). كه در سازگاري با رويدادهاي تنيدگي­زاي زندگي نقش اساسي ايفا مي­كند (نولن- هاكسما و همكاران، 2008). به طور اجمالي مي­توان اذعان نمود كه افراد از روش­هاي مختلفي جهت نظم­جويي هيجاناتشان استفاده مي­كنند و يكي از متداو­ل­ترين اين روش­ها استفاده از راهبردهاي شناختي است. راهبردهاي نظم­دهي شناختي هيجان، فرآيندهاي شناختي هستند كه افراد براي مديريت اطلاعات هيجان­آور و برانگيزاننده به كار مي­گيرند و بر جنبه شناختي مقابله تأكيد دارند؛ بنابراين، افكار و شناخت­ها در توانايي مديريت، نظم جويي و كنترل احساس­ها و هيجان­ها بعد از تجربه­ي يك رويداد تنيدگي­زا نقش بسيار مهمي دارند (گرانفسكي و همكاران، 2001).

سال­ها پژوهش به نقش مهم تنظيم هيجان در سازش با وقايع تنيدگي­زاي زندگي وضوح بخشيده است (گرنفسكي و همكاران، 2001).

تنظيم هيجان دلالت دارد بر به كار گماشتن افكار و رفتارهايي كه در هيجان هاي آدمي تأثير مي­گذارند. هنگامي كه انسان­ها تنظيم هيجان را به كار مي­گيرند، چگونگي تجارب و تظاهر هيجان هاي خود را هم تحت اختيار مي گيرند. گمان مي­شود توانايي تنظيم هيجان خصيصه اي از خصوصيات هوش هيجاني است (بارون و پاركر، 2000، به نقل از امين­آبادي، دهقاني و خداپناهي، 1390).

هرچند كه تعريف عملياتي مفهوم تنظيم هيجان دشوار است بسياري از محققين روانشناسي رشد سعي در مطالعة آن دارند. تحت سيطره درآوردن مفهوم تنظيم هيجان دشوار است، چرا كه تظاهرات و تجارب هيجاني نيز حقيقتا حل نشده­اند و هيجان ها در محور فهم مفهوم هيجان ها درجات متفاوتي دارند. بر اين اساس به تعريفي عملياتي از خود هيجان كه تلاش در وضوح بخشيدن به تعريف تنظيم هيجان دارد نياز داريم. هيجان چيست؟ هيجان ها از ديدي كاركردي تلاش هايي همگرا توسط فرد محسوب مي شوند، به منظور ابقاء، تغيير و يا خاتمه دادن به روابط ميان فرد و محيط تأثيرگذار، گروهي ادعا دارند تنظيم هيجان وابسته به دو سطح است: فرايند تنظيم هيجان و بازده آن (گراس، 1999).

تنظيم هيجان اين گونه تعريف مي شود: تنظيم هيجان مبتني است بر فرايندهاي دروني و بيروني پاسخ دهي در برابر مهار و نظارت، ارزيابي و تعديل تعاملات هيجاني به خصوص خصايص زودگذر و تند آنها براي به تحقق رسيدن اهداف (تامپسون، 1994، به نقل از امين­آبادي، دهقاني و خداپناهي، 1390).

تنظيم هيجان مي تواند آگاهانه يا ناآگاهانه، زودگذر يا دائمي و رفتاري و يا شناختي باشد، تنظيم هيجان رفتاري، نوعي از تنظيم هيجان است كه در رفتار آشكار فرد ديده مي­شود نسبت به تنظيم هيجان شناختي كه قابليت مشاهده ندارد و زودگذر است (گراس، 1999).

تنظيم هيجان موفق همراه با دستاوردهاي مثبت مي­باشد، دستاوردهايي چون رشد صلاحيت­هاي اجتماعي (آيزنيرگ، 2000)، و در مقابل، هيجان تنظيم نشده با اشكال برجسته آسيب­هاي رواني همراه است، مثلاً گفته شده است كه عدم تنظيم هيجان مي تواند منادي رفتارهاي مشكل­آفريني هم­چون خشونت باشد (ديلون، ريچي، جانسون و لا- بار، 2007). پژوهش­ها نشان داده­اند كه طبقه­ي قدرتمندي از تنظيم هيجان شامل راه­هاي شناختي اداره­ي اطلاعات هيجاني تحريك كننده است (آكنر و گراس، 2005).

تنظيم هيجان همراه هميشگي آدمي است كه به مديريت يا تنظيم عواطف و هيجان ها كمك مي­كند؛ به انسان توان سازگاري بيشتر به خصوص بعد از تجارب هيجاني منفي را مي­دهد (موريس، سيلك، استينبرگ، كايور و رابينسون 2007). در بيشتر مطالعات تنظيم هيجان همسان با مقابله­ي شناختي فرض مي­شود و در كل به راه­هاي شناختي مديريت عواطف با استفاده از اطلاعات برانگيخته­ي هيجاني گفته مي­شود. فرآيندهاي شناختي مي­توانند به ما كمك كنند تا بتوانيم مديريت يا تنظيم هيجان­ها و يا عواطف را بر عهده بگيريم تا از اين طريق بر مهار هيجان­ها بعد از وقايع اضطراب­آور و تنيدگي­زا توانا باشيم (گرنفسكي و كراجي و اسپينهاون، 2002).

 


 

 

خريد

ساير محصولات ويژه

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و نمونه پايان نامه روانشناسي درباره شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي M...

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و فصل دوم پايان نامه با موضوع جهت گيري زندگي

مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كمال گرايي

دريافت مستقيم مباني نظري و پيشينه پژوهش استرس و سن ( فصل دوم پايان نامه ),دانلود انلاين

۲۶ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش استرس و سن ( فصل دوم پايان نامه )

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش استرس و سن ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش استرس و سن ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري پژوهش با موضوع استرس و سن , پيشينه پژوهش با موضوع استرس و سن , فصل دوم پايان نامه با موضوع استرس و سن, مباني نظري و پيشينه پژوهش استرس و سن ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري پژوهش با موضوع استرس و سن , پيشينه پژوهش با موضوع استرس و سن , فصل دوم پايان نامه با موضوع استرس و سن

 

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش استرس و سن ( فصل دوم پايان نامه )

در 62 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: پايان نامه و فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و سن:

 

مقدمه

استرس جايگاه مهمي در مباحث روان‌شناسي‌ دارد و روان‌شناسان چگونگي واكنش به عوامل‌ استرس‌زا را از ديدگاه‌هاي مـختلف مـورد بحث و بررسي قرار داده‌اند. هانس سليه ‌(1976) استرس را يـك واكـنش به محرك‌هاي محيطي تعريف مي‌كند. به اعتقاد‌ لازاروس ‌ (1989) استرس‌ حالت تنش رواني است كه به وسيله رويدادها و فشارهاي جسماني، رواني و اجتماعي به‌ وجود مي‌آيد. به بيان ديگر، هر محركي كـه تـماميّت زيستي، رواني و اجتماعي انسان را تـهديد كند، عامل اسـترس‌زا ناميده مي‌شود و موجب‌ استرس مي‌شود. مي‌توان گفت كساني كه بيشتر در معرض عوامل استرس‌زا قرار دارند، براي ابتلاء به انواع ناراحتي‌هاي جسماني و رواني‌ مستعدترند. تفسير و ارزيابي اداركي فرد از عامل استرس‌زا(استرسور)در شدت و ميزان‌ اثرگذاري عامل‌ استرس‌زا‌ در انـسان نـقش به‌سزايي دارد (شفيع آبادي، 1384).

استرس به صورت پاسخ‌هاي متنوع بدني(سردرد، سرگيجه، دردهاي شكمي، بي‌خوابي، خستگي)، روان‌شناختي (نارضايتي از موقعيت موجود، اضطراب، تنش، بي‌قراري، افسردگي)، و رفتاري (استفاده از دارو، سيگار، داروهاي اشتها آور) متجلي مي‌شود. ازاين‌رو، در استرس‌ علايمي نظير بيم و نگراني، نزديك بودن خطر، ناتواني در تمركز حواس، احساس تنش، احساس‌ ناتواني‌ در‌ برخورد‌ با موقعيت‌ها و سعي در‌ اجتناب‌ از‌ آنها، ناتواني در گفتار و ناهماهنگي حـركتي، تنش عـضلاني، افزايش ضربان قـلب و فشار خون، خشك شدن دهان، و تكرّر ادرار به خوبي‌ مشهودند. لازم به يادآوري است‌ كه‌ اضطراب‌ و استرس رابطه نزديكي دارند و اضـطراب بر‌ اثر استرس‌ حاصل مي‌شود. هرچه كنترل فرد بر روي موقعيت‌ها و محرك‌هاي استرس‌زا بـيشتر باشد، كمتر مـضطرب مـي‌شود. به عبارت ديگر، فرد زماني دچار اضطراب مي‌شود‌ كه‌ راهي‌ براي‌ كنار آمدن با عوامل استرس‌زا پيدا نكند. (شفيع آبادي، 1384).

فرد در برابر عوامل‌ اسـترس‌زا (استرسورها) مي‌تواند ‌ ‌دو نـوع واكنش داشته باشد: اول پاسخ‌ به صورت ناكامي كه با علائمي نظير سردرد، اختلالات معده‌اي، آشفتگي خـواب، فشار خـون بـالا، كهير‌ پوست‌ و در نهايت با افسردگي همراه است. دومين نوع پاسخ به صورت اضطراب‌ است‌ كه با احساس بـي‌كفايتي، نبود اطمينان، ابهام در تفكر، و گاهي هراس همراه است. اضطراب شديد با نشانه‌هايي مانند تيك، كهير پوست، تغيير صدا، و‌ كـاهش‌ وزن‌ مشخص مي‌شود(ماركيدس و كوپر ‌، 1989).

انسان در‌ همه‌جا‌ و در همه‌سنين در زمينه‌هاي گوناگون به نوعي دچار استرس و عوارض ناشي از آن است. همچنين مطالعات نشان داده است كه نوع رويدادهايي كه موجب استرس مي گردد در سنين مختلف متفاوت خواهد بود. در پژوهش حاضر سعي بر اين است كه در مورد ويژگي دوره هاي مختلف زندگي و استرس هاي خاص آن دوره و روش هاي برطرف كردن آن بحث گردد.

دوران كودكي(تولد تا 12 سالگي)

آنچه افراد جامعه، در زندگي روزمره، كودكي مي نامند برحسب جامعه و فرهنگي كه به آن تعلق دارند متفاوت است. كودكي در ساده ترين بيان و به عنوان يك گستره سني يكپارچه و متمايز از دوره هاي ديگر زندگي، به دوره اي كه از تولد تا نوجواني ادامه دارد اطلاق مي گردد. دوره كودكي به سه دوره كوچكتر تقيسم مي گردد:

الف) كودكي اول: كودكي نخست (از تولد تا حدود دو سالگي)

ب) كودكي دوم: كودكي ميانه (ازدو تا شش-هفت سالگي)

ج)كودكي سوم: كودكي پاياني (از شش-هفت تا يازده – دوازده سالگي) (منصور، 1393).

كودكي اول(نوزادي و شير خوارگي)

كودكي نخست به بخشي از كودكي اطلاق مي گردد كه از تولد تا زبان باز كردن ادامه دارد و به اعتبار فقدان طرفيت استفاده موثر از گفتار اين دوره را مي توان دوره پيش كلامي و به دليل شكل گيري ساختهاي ايجاد كننده امكان فهميدن و فهماندن بدون استفاده از گفتار بنا بر سازه دريافت و واكنش براساس تجهيزات حسي-حركتي، دوره حسي-حركتي ناميد(منصور، 1393).

حالات عاطفي كودك، ابتدا به احساس آسايش و عدم آسايش محدود مي شود؛ يعني زنماني كه در امر تغذيه كودك تاخيري افتد يا خيش باشد، برانگيخته مي شود و واكنشهاي عاطفي در كودك مشخص مي شود. از زماني كه كودك در مي يابد كه وجود مادر براي ارضاي نيازهايش ضروري استف اولين زمينه هاي آگاهي از عوامل اجتماعي نيز شكل مي گيرد. در سه چهار ماهگي هيجان هاي خوشايند كودك به صورت شادي، خنده و صداهاي مخصوص در مقابل محرك ها هاي مطبوع ديده مي شود و اگر كودك را در اغوش بگيرند شادمان و ساكت مي شود؛ يعني نوع پاسخگويي به عوامل محيطي، ضمن بروز پاسخ هاي عاطفي مشاهده مي شود(سيف و همكاران، 1392).

يك كودك طبيعي سه تا شش ماهه در مقابل چهره مادر يا افراد غريبه و يا حتي ماسك و مترسك لبخند مي زند. در هشت ماهگي چهره اش با ديدن افراد غريبه تغيير مي كند. در اواخر سال اول زندگي، پاسخ عاطفي ترس، گاه به صورت اضطراب كلي و گاه به صورت وحشت از غريبه، ترس از جدا شدن از مادر و ترس از صداي بلند بوضوح ديده مي شود كه بتدريج از بين مي رود(سيف و همكاران، 1392).

براساس نظريه پياژه در گستره دو سال اول زندگي، كودك به صورت فعال در بنا كردن ساختماني توفيق حاصل مي كند كه محور اصلي دامنه هاي مختلف شكل گيري ها و دگرگونيهاي رواني است. اين ساختمان شناختي مراتب مختلف تحول است كه كودك در زمينه عقلي تدارك مي بيند و در چهارچوب روان بنه ها و كنش هاي درون سازي و برون سازي، از حد فعاليت هاي بازتابي كلي نخست و با گذار از به كارانداختن واكنش هاي دوراني نخستين و سپس واكنش هاي دوراني ثانوي به سطح كاربرد واكنش دوراني ثالث مي رسد يعني از يك ظرفيت نسبتا گسترده دريافت و واكنش يا مبادله با محيط برخوردار مي شود، سرانجام به كمك روان بنه ها و تجهيزات ساختاري حسي-حركتي به سطح ابداع يا تركيب هاي جديد ذهني نايل مي آيد(منصور، 1393).

كودكي دوم(كودكي ميانه)

از دو تا شش هفت سالگي را بايد سالهاي شكل گيري كودك ناميد، يعني قدم گذاردن در راهي كه با طي كردن هر بخشي از آن يك گام بزرگسالي يعني الگوي متداول انسان جامعه امروزي نزديكتر مي شود. كودكي ميانه، دوره اول كودكي را پشت سر گذاشته است، بدن او از شكل كشيده تري به خود مي گيرد، حركات وي ديگر ناآشيانه نيستند و مرتبا از تمايز يافتگي بيشتري برخوردار مي شوند و بتدريج كه به روش اكتشافي تازه تري دست مي يابد ميدان تجربه و فهم او نيز گسترده تر مي شود. با آنكه تاثير پدر و مادر هنوز در او شديد است، تاثير ديگر بزرگسالان و همسالان بتدريج رو به فزوني مي گذارد. جامعه اينك بيش از پيش كودك را زير تاثير خود مي گيرد و ارزش هاي فرهنگي و معيارهاي مربوط به ايفاي نقش را در جامعه يكي از دو جنس مذكر يا مونث به او منتقل مي كند. پس اكنون تحول را بايد بيشتر به منزله حاصل تعامل كودك و جامعه نگريست(ماسن، كيگان، هوستون، و كانجر، بي تا؛ ترجمه ياسايي، 1387).

براساس نظريه پياژه در اين سطح با كودكي سروكار داريم كه پيش عملياتي است، يعني در راه شكل گيري عمليات منطقي عيني گام بر مي دارد بي آنكه بتواند از عهده انجام دادن آنها به طور كامل بر آيد. اما به موازات اين فعاليت عملياتي كه در نيمه راه است، كنش نمادي يا رمزي در كودك گسترش مي يابد و امكان تجسم اشخاص غايب و مكان و رويداد هاي دور از نظر را براي وي فراهم مي سازد و كودك مي تواند بر مبناي اين تجسمها به استدلال بپردازد(منصور، 1393).

درباره تحول عاطفي در كودكي ميانه بايد گفت كه به موازات سه نوع تازگي در سازمان رواني، يعني پديدار شدن كنش رمزي، امكان تجسم براساس نظام رمزها و نشانه ها و بالاخره مبادلات فكري بين فردي از طريق زبان يعني شكل اجتماعي شده كنش رمزي، جنبه هاي عواطف شهودي در شكل احساسات اجتماعي ابتدايي و نخستين احساس هاي اخلاقي متجلي مي شوند(سيف و همكاران، 1392).

كودكي سوم (كودكي پاياني)

اين دوره كودكي از شش هفت سالگي شروع مي شود و تا قبل از مرحله بلوغ جسمي فرد ادامه دارد. ابتدا و انتهاي اين دوره با تحولات و شرايط جديدي همراه است كه تا اندازه زيادي بر شخصيت كودك و سازگاري هاي اجتماعي او اثر مي گذارد(سيف و همكاران، 1392). در يك نگاه نخستين در بخش پاياني كودكي، پسر و دختر در بحبوحه تحول زير تاثير فرايند بيش از پيش مستقيم اجتماعي كردن قرار مي گيرند و واسطه اين عمل مدرسه است كه به آنها يك دوره آموزشي نظام دار عرضه مي كند(منصور، 1393). كودك در انتهاي اين دوره نيز بتدريج با تغييرات جسماني و رواني مهمي روبرو مي شود. اين تغييرات نگرش ها، ارزش ها و رفتار كودك را به نحوي تغيير مي دهد كه براي او نوعي عدم تعادل و ناسازگاري را به همراه مي آورد(سيف و همكاران، 1392).

كودك در اين دوره وارد مرحله شناختي جديدي مي شود كه پياژه نام آن را دوره عمليات عيني يا منطق عملياتي گذاشته است. از ديدگاه پياژه اين مرحله شناختي هم در ابتدا و هم در انتها با نوعي بحران شناختي و عقلي رو به رو است؛ اين بحران در سنين هفت تا هشت سالگي توام با كاهش مركز گرايي، اولين پيدايش تمايل به تحقيق يا توجيه منطقي و همچنين گرايش به سوس تكلم اجتماعي است كه در سنين يازده تا دوازده سالگي كودك را با نوعي بحران شناختي روبه رو مي سازد. به اعتقاد پياژه كودكان در اين دوره از نظر احساسات و عواطف بيشتر به بزرگسالان شباهت دارند، ولي در تفكرشان با آنها خيلي متفاوت هستند(سيف و همكاران، 1392).

از نظر تحول عاطفي در اين مرحله چيزي به عنوان نگهداري احساسات نيز وجود دارد؛ و اين ظرفيت موجبات دوام پذيري ارزش ها را فراهم مي آورد كه بدون وجود آن دائما تغيير خواهند يافت. اين دوام پذيري با احساسات اخلاقي تضمين مي شود. به عبارت ديگر به تدريج شاهد شكل گيري تغييرناپذيرها يا لااقل نگهداري تدريجي در قلمرو عاطفي هستيم(منصور، 1393).

 


 

قسمتي از متن منايع:

منابع فارسي

ابوالقاسمي، شهنام. (1386). روان شناسي رشد (با تاكيد بر بهداشت رواني و راهكارهاي تشخيصي، درمان و تربيتي). تنكابن: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد تنكابن.

احدي، حسن و جمهري، فرهاد. (1389). روان شناسي رشد: نوجواني و بزرگسالي (جواني ميان سالي و پيري). تهران: نشر آينده درخشان.

احمدي، سيد احمد. (1382). روان شناسي نوجوانان و جوانان شامل ويژگي هاي زيستي، شخصيتي، رفتاري، شغلي و جنسي. اصفهان: انتشارات مشعل.

باي، محبوبه. (1391). استرس ها و پريشاني هاي دوران نوجواني بلوغ. پيوند، شماره 390 و 391: 63-59.

برك، لورا. (2007). روان شناسي رشد (از نوجواني تا پايان زندگي). ترجمه يحيي سيد محمدي (1387). جلد دوم، تهران:نشر ارسباران.

بيابانگرد، اسماعيل. (1389). روان شناسي نوجوان. چاپ سيزدهم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.

خداياري فرد، محمد؛ و پرند، اكرم. (1390). استرس و روش هاي مقابله با آن. چاپ دوم، انتشارات دانشگاه تهران.

زهرا كار، كيانوش. (1387). مشاوره استرس (پيشايندها، پيامدها و راهبرهاي درماني استرس). تهران: انتشارات بال.

سلحشور، ماندانا. (1390). ترس ها و اضطراب دوران كودكي. تهران: پنجره.

سي وارد، بريان لوك. (1997). مديريت استرس. ترجمه مهدي قراچه داغي، (1381). تهران: نشر پيكان.

سيف، سوسن؛ كديور، پروين؛ كرمي نوري، رضا؛ لطف آبادي، حسين. (1392). روان شناسي رشد (1). تهران سمت.

شرفي، محمد رضا. (1380). جوان و بحران هويّت. تهران: سروش.

شفيع آبادي، عبداله. (1384). نقش مشاور در كاهش استرس هاي دوره سالمندي. روان شناسي تربيتي، شماره 1: 104-97.

صباغيان، زهرا. (1383). راه كارهايي براي كمك به بچه ها در جهت مقابله با استرس. پيوند، شماره 304: 58-48.

كافي، سيد موسي. (1389). از مجموعه حرفهاي مشاور براي مامان و بابا، چگونه استرس كودكان خود را كاهش دهيم. رشت: سمام.

كهانا، گيريجا. (2001). استرس. ترجمه شقايق قندهاري. (1382). تهران: پيدايش.

لطف آبادي، حسين (1393). روان شناسي رشد (2)، نوجواني، جواني و بزرگسالي. تهران: سمت.

ماسن، پاول. هنري؛ كيگان، جروم؛ هوستون، آلتا كارول؛ و كانجر، جان. جين وي. (بي تا). رشد و شخصيت كودك. ترجمه مهشيد ياسايي(1387). چاپ يازدهم، تهران: نشر مركز.

ماناسيس، كارتانيا. (بي تا). كليد هاي مقابله با اضطراب در كودكان و نوجوانان. ترجمه فرناز فرود(1385). تهران: انتشارات صابرين.

منصور، محمود. (1393). روان شناسي ژنتيك تحول رواني از تولد تا پيري. تهران: سمت

موسوي بجنوري، سيد محمد. (1378). بلوغ. مجله پژوهشنامه متين، شماره 2: 98-81.

 

خريد

ساير محصولات ويژه

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره كيفيت زندگي ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و نمونه پايان نامه روانشناسي درباره شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي M...

مباني نظري و پيشينه پژوهش راهبردهاي شناختي تنظيم هيجان ( فصل دوم پايان نامه )

مباني نظري و فصل دوم پايان نامه با موضوع جهت گيري زندگي

مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع كمال گرايي

دريافت فايل مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي ( فصل دوم پايان نامه )

۳۴ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي ( فصل دوم پايان نامه )

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي ( فصل دوم پايان نامه ) , پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي , مباني نظري درباره درمان وجودي , پايان نامه درباره درمان وجودي, مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي ( فصل دوم پايان نامه ) , پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي , مباني نظري درباره درمان وجودي , پايان نامه درباره درمان وجودي, مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي ( فصل دوم پايان نامه ) , پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي , مباني نظري درباره درمان وجودي , پايان نامه درباره درمان وجودي

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي ( فصل دوم پايان نامه )
دسته: مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 28 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 30

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي ( فصل دوم پايان نامه )

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره درمان وجودي ( فصل دوم پايان نامه )

در 24 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي درباره درمان وجودي:

پايان نامه درباره درمان وجودي:

روش درمان وجودي

تاريخچه درمان وجودي

درمان وجودي گرا ريشه اش در فلسفه اگزيستانسياليسم است. مي توان گفت كه مارتين هيدگر (1971) پدر فلسفه وجودي است كه بزرگترين تاثير بر روان درماني و مشاوره وجودي داشت (به نقل از نلسون ، 2006). هر چند هيدگر خودش مستقيما و صريحا در مورد روان درماني چيزي نگفته است. اما مفاهيم فلسفه اش توسط دو تن از روان پزشكان به نامهاي بينسونگرا (1996-1881) و بوس (1990-1903) در حيطه درمان به كار گرفته شد و از آن در فهم مشكلات بيماران بهره گرفتند، روش آنها در روان درماني و استفاده از مفاهيم فلسفه وجودي در درمان نقطه آغازي براي بكار گيري رويكرد وجود گرايي در مشاوره و روان درماني بود (يالوم ، 1980).

مهم ترين عامل موثر در رشد روان درماني و درمان وجودي به وسيله دو فيلسوف و روان درمانگري در همين سالها به نامهاي ديورزن و كنوارد (2005) انجام گرفته است. بايد گفت مي (1994-1909) در زمينه وجود گرايي نقش مهمي داشت(يالوم، 2001).

در مجموع مي توان گفت كه شماري از درمانگران آمريكايي سعي كرده اند رشته هاي متعدد وجودنگري را به صورت يك رويكرد باليني منسجم به هم نزديك كنند. آنها اساس فلسفي وجود نگري را به صورتي كه سورن كي ير كگارد ، مارتين هايدگر، ژان پل سالتر و مارتين بابر بيان كردند؛ موضوعات باليني درمانگران وجودي پيشگام، مخصوصا بينزوانگر، باس و مي؛ و تجربيات باليني خودشان را در نظام روان درماني مشخصي تركيب كردند. شخصيت هاي اصلي در بين اين نظريه پردازان عبارتند از: جيمز بوگنتال (1965، 1987، 1990)، ايروينگ يالوم (1980)، و ارنست كين (1970) كه در اينجا كار جمعي آنها را بيان مي كنيم.

مفهوم درمان وجودي

وجود درماني عبارت است از يك رويكرد در مشاوره و روان درماني كه اساسش بر اين استوار است كه انسان وجودش بر ماهيتش مقدم است. روان درماني وجودي براساس ديدگاه خود درباره زندگي انسان به اهميت زندگي آنها مي پردازد(نظري و ضرغامي، 1388). روان درماني وجودي كه رويكرد فلسفي درباره مردم و وجودشان دارد به مضامين و موضوعات مهم زندگي مي پردازد. اين رويكرد بيشتر نوعي نگرش نسبت به برخي از مضامين و موضوعات مهم زندگي مي پردازد. اين رويكرد بيشتر نوعي نگرش نسبت به برخي مضامين محسوب مي شود تا يك رشته فنون و روش. اين مضامين عبارتند از: اصالت، دروغ، همدلي، مرگ و زندگي، آزادي، مسئوليت پذيري در قبال خود و ديگران، معنايابي و كنارآمدن با بي معنايي. رويكرد وجودي بيش از رويكردهاي ديگر به آگاهي انسان ها در مورد خودشان مي پردازد و آنان را به گونه اي هدايت مي كند تا آن سوي مشكلات و وقايع را ببينند (سزاس ، 2005).

اين رويكرد درماني بيش از ساير ديدگاه ها به بررسي آگاهي انسان از خود و توانايي فرد در نگريستن به ماوراي مشكلات خويش و مسائل وجودي مي پردازد. انسان نمي تواند به تنهايي و جداي از ديگران زندگي كند. عمق بخشيدن به روابط صميمانه و صادقانه با ديگران از پيشنهاد هاي روان درماني وجودي است. در اين رويكرد تلاش نمي شود درد و رنج انسان از بين برود، زيرا زندگي انسان ماهيتا توام با رنج است. در عوض به انسان ها كمك مي شود، با پذيرش واقعيت درد و رنج براي دردهاي زندگي معنا بيابند كه در اين صورت دردها لذت بخش خواهند شد (نظري و ضرغامي، 1388).

روان شناسي وجودي سعي داد بيشتر از قرار دادن زندگي زير يك سيستم عقلي و گروههاي سازمان يافته، احساس و روح خود زندگي را جذب كنند. به علاوه روان شناسي وجودي در نظر دارد انديشه هاي فلسفي اساسي در فهم روان شناختي ما را در بر گيرد و به مراجعان كمك مي كند تا درك كنند با داشتن تنگناهاي مختلف هم مي توانند روي پاي خودشان بايستند (جاكوبسن ، 2007).

نگرش آن در مورد انسان:

نگرش وجودي ديدگاه قطعي در مورد طبيعت انسان كه توسط روان تحليل گري سنتي و رفتار گرايي افراطي حمايت شده است را رد مي كند روان تحليل گران انسان را به عنوان محصور شده توسط نيروهاي نا هشيار و سايقهاي غير منطقي و حوادث گذشته مي بينند و رفتار درمانگران موقعيت هاي فرهنگي و اجتماعي را موثر مي دانند اما درمان گران وجودي با وجود اينكه تعدادي از حقيقت ها را تصديق مي كنند در مورد شرايط انسان، بر آزادي ما در ساختن چگونگي مان تأكيد مي كنند. اين رويكرد بر اين اساس كه ما آزاديم پس مسئوليم در قبال اعمال خودمان، پايه ريزي شده است . ما خالق زندگي خويش هستيم و برنامه كار و اهداف آن را ترميم مي كنيم فرض اساسي وجود اينست كه ما قربانيان شرايط محيطي نيستيم، زيرا در حوزه وسيع ما چيزي هستيم كه انتخاب كرده ايم باشيم (قاضي، 1383).

 


 

قسمتي از متن منابع:

منابع:

بشيرپور، محراب؛ سليمي بجستاني، حسين؛ فرحبخش، كيومرث. (1392). مقايسه ميزان اثربخشي مشاوره گروهي مبتني بر رويكرد وجودي و شناختي-رفتاري بر كاهش كمرويي دانش آموزان پسر دبيرستاني. دانش و پژوهش در روان شناسي كاربردي، سال چهاردهم، شماره2 (52): 60-51.

پروچاسكا، جيمز و نوركراس، جان. (2007). نظريه هاي روان درماني (نظام هاي روان درماني). ترجمه يحيي سيد محمدي (1392).چاپ پنجم، تهران: روان.

پري زاده، هدي؛ حسن آبادي، حسين؛ مشهدي، علي و تقي زاده كرماني، علي. (1391). مقايسه اثربخشي گروه درماني وجودي و واقعيت درماني گروهي بر حل مشكل تصوير تن زنان ماستكتومي شده. زنان، مامايي و نازايي زنان، 15، 22: 35-27.

تاد، جوديت و بوهارت، آرتور سي. (2000). اصول روان شناسي باليني و مشاوره. ترجمه مهرداد فيروز بخت (1392). چاپ پنجم، تهران: موسسه خدمات فرهنگي رسا.

جورج، ريكي ال و كريستاني، ترز اس. (1990). روان شناسي مشاوره؛ نظريه ها، اهداف و فرايندهاي مشاوره و روان درمانگري. مترجمان رضا فلاحي و محسن حاجيلو (1381). چاپ سوم، تهران: رشد.

حسن آبادي، حسين. (1385). مقايسه ميزان اثربخشي سه روش گروه درماني (عقلاني-عاطفي، وجودي-انسان گرايانه، معنوي-مذهبي) در افزايش عزت نفس زندانيان زندان مركزي مشهد. پايان نامه دكتري مشاوره، دانشگاه تربيت معلم.

خدادادي سنگده، جواد؛ اعتمادي، احمد؛ و علوي كاموسي، عزالدين. (1393). اثربخشي گروه درماني وجودي بر بهبود سلامت روان دانشجويان. مجله علمي-پژوهشي پژوهش هاي علوم شناختي و رفتاري. سال چهارم، شماره دوم: 130-119.

خداداي سنگده، جواد. (1390). اثربخشي درمان وجودي به شيوه گروهي بر افزايش كيفيت زندگي دانشجويان. پايان نامه كارشناسي ارشد رشته مشاوره خانواده، تهران: دانشگاه تربيت معلم.

فخاري نوابي نژاد، فروغان. (1387). تاثير مشاوره گروهي با رويكرد معنادرماني بر سطح سلامت روان زنان سالمند. مجله سالمندي ايران، 3 (7): 58-43.

فيرس، اي جري و ترال، تيموتي جي. (2002). روان شناسي باليني؛ مفاهيم روش ها و حرفه ها. ترجمه مهرداد فيروز بخت (1391). تهران: رشد.

قاضي، قاسم (1383). نظريه ها و روش هاي مشاوره و روان درماني . تهران: انتشارات جنگل.

قنبري هاشم آبادي، بهرامعلي و بلقان آبادي، مصطفي. (1391). اثربخشي گروه درماني تحليل وجودي بر بهبود مهارت حل مسئله. مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي كردستان، دوره هفدهم: 71-60.

 

 

 

خريد

 

دريافت انلاين مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد,مرجع فايل آنلاين

۳۸ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد , مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد , فصل دوم پايان نامه , چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اعتياد, مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد , فصل دوم پايان نامه , چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اعتياد, مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد , فصل دوم پايان نامه , چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اعتياد

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد

 

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش با موضوع اعتياد

مباني نظري و پيشينه پژوهش درباره اعتياد ( فصل دوم پايان نامه ) در 58 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع اعتياد:

 

2-1 اعتياد

اعتياد كلمه اي است عربي از ريشه عاد و به معناي چيزي را به عادت پذيرفتن و به چيزي و خوگرفتن (باوي، 1388). در چند دهه اول قرن بيستم، واژه اعتياد به مواد شيميايي به حالتي خاص اطلاق مي شد كه در اثر مصرف مواد به وجود مي آمد. در سال 1931 ميلادي واژه هاي عادت دارويي و اعتياد دارويي به وسيله تاتوم و سيورز به عنوان واژه هاي جايگزين براي اعتياد مطرح شد(گلپرور و همكاران، 1382).

تعريفي كه تاتوم و سيورز از فرد معتاد و اعتياد دارويي نمودند، عبارتند بود از:«معتاد فردي است كه ماده شيميايي خاصي را مصرف نموه و بدان وابستگي بدني يا جسمي پيدا كند»

در سال 1964 ميلادي، سازمان بهداشت جهاني به اين نتيجه رسيد كه اصطلاح اعتياد، ديگر جنبه علمي ندارد و وابستگي دارويي را به جاي آن توصيه نمود(، گلپرور و همكاران، 1382؛ باوي، 1388).

از نظر سازمان بهداشت جهاني وابستگي به مواد نشانگاني است كه با يك الگوي رفتاري خاص آشكار مي شود. با مصرف برخي ا داروها مانند، داروهاي روان گردان، الگويي از رفتارهاي ويژه بر رفتارهايي كه قبلا ارزش بيشتري داشته اند، ارجحيت مي يابند. نشانگان مورد نظر به معني وابستگي مطلق نيست. بلكه پديده كيفي است كه به درجات مختلف، متجلي مي شود(باوي، 1388).

2-1-1 انواع وابستگي به مواد:

وابستگي به مواد به دو صورت، وابستگي جسمي و وابستگي رواني مي باشد:

وابستگي جسمي: به دو شكل صورت مي پذيرد:

الف) تحمل: عبارت است از نياز به مقادير فزاينده اي از مواد، براي رسيدن به حالت مسموميت (يا آثار مطلوب) و يا كاهش بارز اثر مواد، با مصرف مداوم مقدار ثابتي از آن.

ب) علايم ترك: تغيير رفتاري ناسازگارانه، توام با علائم فيزيولوژيكي و شناختي است كه بر اثر كاهش ماده مورد نظر در خون يا بافت هاي كسي كه قبلا مقدار زيادي از آن را براي مدت طولاني مصرف كرده است، ديده مي شود. پس از بروز نشانه هاي ناخوشايند ترك مصرف، شخص ممكن است براي اجتناب يا رهايي از نشانه ها دوباره به مصرف دارو روي مي آورد(باوي، 1388).

وابستگي رواني: بعضي از افراد همراه با وابستگي جسماني، الگويي از مصرف اجباري را نشان مي دهند و برخي ديگر، بدون علائم وابستگي جسماني، علائم وابستگي رواني (اشتياق و ولع مصرف) را نشان مي دهند. كه در اين صورت احتمال دارد كه شخص:

الف) براي قطع ماده يا كنترل آن به طور مداوم تمايل نشان دهند.

ب)شخص ممكن است براي تهيه ماده مورد نظر، مصرف آن يا رهايي از عوارض آن، وقت زيادي را صرف مي كند.

ج) در برخي از موارد وابستگي به مواد، همه فعاليت هاي روزمره شخص بر ماده مورد نظر متمركز شده و احتمال دارد، فعاليت هاي مهم اجتماعي، شغلي و تفريحي وي به دليل مصرف مواد به شدت مختل شده يا كاهش يابد(باوي، 1388).

2-1-2 اختلالات مرتبط با مواد بر طبق DSM-5

اختلالات مرتبط با مواد 10 طبقه مجزاي داروها را در بر مي گيرند: الكل؛ كافئين؛حشيش؛ مواد توهم زا؛ مواد استنشاقي؛ مواد شبه افيوني؛ داورهاي آرامبخش، خواب آور، و ضد اضطراب؛ مواد محرك؛ توتون؛ و مواد ديگر(يا نامشخص). اين طبقه كاملا مجزا هستند. تمام داروهايي كه بيش از حد مصرف شوند از نظر فعال سازي مستقيم سيستم پاداش مغز مشترك هستند، كه در تقويت رفتارها و توليد خاطرات مشاركت دارند. آنها به قدري سيستم پاداش را فعال مي كنند كه از فعاليت هاي عادي غفلت مي شود. داروهايي كه سوئ مصرف مي شوند به جاي اينكه از طريق رفتارهاي انطباقي به فعال سازي سيستم پاداش دست يابند، مستقيما گذرگاه هاي پاداش را فعال مي كنند. مكانيزم هاي دارويي كه هر طبقه از داروها به وسيله آنها پاداش را توليد مي كنند متفاوت هستند، اما داروهايي كه معمولا اين سيستم را فعال كرده و احساسات لذت ايجاد مي كنند، اغلب نشه آور ناميده مي شوند. به علاوه، افرادي كه خويشتن داري كمي دارند براي مبتلا شدن به اختلالات مصرف مواد خيلي مستعد باشند، بدين معني كه منشا اختلالات مصرف مواد در برخي افراد را مدت ها قبل از شروع عملي مصرف مواد، مي توان در رفتارها پيدا كرد(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

اختلالات مرتبط با مواد به دو گروه تقسيم شده اند: اختلالات مصرف مواد و اختلالات ناشي از مواد. اختلالات زير را مي توان با عنوان ناشي از مواد طبقه بندي كرد: مسموميت، ترك، و اختلالات رواني ديگر ناشي از مواد / دارو (اختلالات روان پريشي، دوقطبي و اختلال مربوط، اختلالات افسردگي، اختلالات اضطرابي، وسواس فكري-عملي و اختلال مربوط، اختلال خواب، كژكاري جنسي، دليريوم، و اختلالات عصبي-شناختي) (انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

2-1-3 اختلالات مصرف مواد بر طبق DSM-V

ويژگي اصلي اختلال مصرف مواد مجموعه اي از نشانه هاي شناختي، رفتاري، و فيزيولوژيكي است كه نشان مي دهد فرد با وجود مشكلات قابل ملاحظه مرتبط با مواد، مصرف مواد را ادامه مي دهد.

ويژگي مهم اختلالات مصرف مواد تغيير اساسي در مدارهاي مغزي است كه امكان دارد بعد از مسموميت زايي ادامه يابد، مخصوصا در افرادي كه به اختلالات شديد مبتلا هستند. تاثيرات رفتاري اين تغييرات مغزي ممكن است در برگشت هاي مكرر و اشتياق شديد به دارو در مواقعي كه افراد با محركهاي مرتبط با دارو مواجه مي شوند، آشكار شوند. اين تاثيرات مداوم دارو ممكن است در اثر روش هاي درماني بلندمدت بهبود يابند(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

در مجموع، تشخيص اختلال مصرف مواد بر الگوي بيمارگون رفتارهاي مرتبط با مصرف مواد استوار است. براي كمك به سازمان دهي، معيارملاك هاي A را مي توان متناسب با دسته بندي كلي كنترل معيوب، اختلال اجتماعي، مصرف مخاطره آميز، و ملاك هاي دارويي در نظر گرفت. كنترل معيوب در مورد مصرف مواد، اولين دسته بندي ملاك هاست. امكان دارد فرد ماده اي را با مقادير بيشتر، طي مدت طولاني تر از آنچه در آغاز در نطر داشته است مصرف كند. امكان دارد فرد تمايل مداومي را به كاهش دادن يا تنظيم كردن مصرف مواد ابراز كند و بگويد تلاش هاي ناموفق متعددي را براي كاهش دادن يا تنظيم كردن مصرف مواد ابراز كند و بگويد تلاش هاي ناموفق متعددي را براي كاهش دادن يا قطع مصرف به خرج داده است. ممكن است فرد وقت زيادي را صرف بدست آوردن مواد، يا بهبود يافتن از تاثيرات آن كند. در برخي از موارد اختلالات مصرف مواد شديدتر، تقريبا تمام فعاليت هاي روزانه فرد بر محور مواد مي چرخد. اشتياق با ميل شديد به دارو آشكار مي شود كه ممكن است در هر زماني روي دهد، اما زماني احتمال آن بيشتر است كه فرد در محيط طبيعي باشد كه قبلا دارو را بدست مي آورده يا مصرف مي كرده است. همچنين معلوم شده است كه اشتياق شرطي شدن كلاسيك را شامل مي شود و با فعال سازي ساختارهاي پاداش خاص در مغز ارتباط دارد(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

اختلال اجتماعي دومين دسته بندي ملاك هاست. مصرف مواد عود كننده ممكن است به ناتواني در برآوردن تعهدات نقش عمده در محل كار، مدرسه يا خانه منجر شود. امكان دارد فرد با وجود داشتن مشكلات اجتماعي يا ميان فردي مداوم يا مكرر كه در اثر تاثيرات مواد ايجاد و تشديد مي شوند به مصرف مواد ادامه دهد. فعاليت هاي مهم اجتماعي، شغلي، يا تفريحي ممكن است به علت مصرف مواد رها شوند يا كاهش يابند. امكان دارد فرد از فعاليت هاي خانوادگي و سرگرمي ه به منظور مصرف مواد كناره گيري كند(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

مصرف مخاطره آميز مواد سومين دسته بندي ملاك ها ست. اين ممكن است شكل مصرف عود كننده در موقعيت هايي را به خود بگيرد كه از لحاظ جسماني خطرناك هستند. امكان دارد فرد با وجود آگاهي از اينكه مشكلات جسماني يا رواني مداوم يا عود كننده اي دارد كه احتمالا ناشي از مواد هستند يا توسط مواد تشديد مي شوند، به مصرف آن ادامه مي دهد.

ملاك هاي دارويي آخرين دسته بندي هستند. تحمل يا نياز به افزايش قابل ملاحظه مقدار مواد براي دستيابي به تاثير مطلوب يا كاهش چشمگير تاثير هنگامي كه مقدار معمول مصرف شده است، مشخص مي شود. اينكه تحمل تا چه اندازه اي ايجاد شود در بين افراد مختلف و در بين مواد گوناگون بسيار تفاوت دارد و ممكن است انواع تاثيرات دستگاه عصبي مركزي را در بر داشته باشد. ترك نشانگاني است كه زماني روي مي دهد كه غلظت مواد در خون يا بافت در فردي كه مصرف مواد زياد و طولاني مدت داشته باشد، كاهش مي يابد. فرد بعد از ايجاد نشانه هاي ترك، احتمالا براي كاهش دادن نشانه ها، مواد را مصرف مي كند. نشانه ترك در بين طبقات مواد بسيار متفاوت هستند و براي اين طبقات دارويي، مجموعه ملاك هاي جداگانه اي براي ترك ارايه شده اند. علايم فيزيولوژيكي ترك محسوس كه به راحتي اندازه گيري مي شوند در مورد الكل، مواد شبه افيوني، داروههاي آرامبخش، خواب آور، و ضد اضطراب رايج هستند. علايم و نشانه هاي ترك در مورد مواد محرك (آمفتامين ها و كوكائين)، به علاوه توتون و حشيش، اغلب وجود دارند، ولي ممكن است كمتر اشكار باشند. بعد از مصرف مكرر فن سايكليدين، مواد توهم زاي ديگر، و مواد استنشاقي، نشانه هاي ترك قابل ملاحظه اي در انسان ها ثابت نشده است(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

2-1-4 اختلالات ناشي از مواد بر طبق DSM-5

طبقه كلي اختلالات ناشي از مواد، مسموميت، ترك، و اختلالات رواني ديگر ناشي از مواد / داروها را شامل مي شود(مثل اختلال روان پريشي ناشي از مواد/دارو، اختلال افسردگي ناشي از مواد).

2-1-4-1 مسموميت و ترك مواد

ويژگي اصلي، ايجاد نشانگان برگشت پذير خاص مواد به علت مصرف اخير مواد است(ملاكA). تغييرات رفتاري يا روان شناختي مشكل آفرين مرتبط با مسموميت كه اهميت باليني دارند (مثل ستيزه جويي، تغيير پذيري خلق، قضاوت معيوب) ناشي از تاثيرات فيزيولوژيكي و مواد بر دستگاه عصبي مركزي است و مدت كوتاهي بعد از مصرف مواد ايجاد مي شود (ملاكB). اين نشانه ها ناشي از بيماري جسماني ديگر نيستند و با اختلال رواني ديگر بهتر توجيه نمي شوند (ملاكD). مسموميت با مواد در بين كساني كه به اختلال مصرف مواد مبتلا هستند شايع است، اما غالبا در افراد بدون اختلال مصرف مواد نيز روي مي دهد(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

رايج ترين تغييرات در رابطه با مسموميت، عبارتند از اختلالات ادراك، بيداري، توجه و تفكرف قضاوت، رفتار رواني-حركتي، و رفتار ميان فردي. مسموميت هاي كوتاه مدت يا «حاد» ممكن است علايم و نشانه هاي متفاوت با مسموميت هاي مستمر يا «مزمن» داشته باشند.

ويژگي اصلي ترك، ايجاد تغيير رفتاري مشكل آفرين خاص مواد، همراه با همايند هاي فيزيولوژيكي و شناختي كه ناشي از توقف، يا كاهش مصرف مواد زياد و طولاني است (ملاكA). اين نشانگان خاص مواد موجب ناراحتي يا اختلال قابل ملاحظه باليني در زمينه اجتماعي، شغلي، يا زمينه هاي مهم ديگر عملكرد مي شود(ملاك C). نشانه ها ناشي از بيماري جسمتني ديگر نيستند و با اختلال رواني ديگر بهتر توجيه نمي شوند (ملاكD). ترك معمولا ، اما نه هميشه با اختلال مصرف مواد ارتباط دارد. اغلب افرادي كه ترك كرده اند ميل شديدي به مصرف دوباره مواد يا كاهش دادن نشانه ها دارند(انجمن روانپزشكي آمريكا، 2013؛ ترجمه سيد محمدي، 1393).

 

خريد

 

 

 

دريافت مستقيم مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي درمان هاي هيپنوتراپي,مرجع فايل آنلاين

۲۲ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي درمان هاي هيپنوتراپي

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي درمان هاي هيپنوتراپي , مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي درمان هاي هيپنوتراپي , فصل دوم پايان نامه بررسي درمان هاي هيپنوتراپي , بررسي درمان هاي هيپنوتراپي , مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي درمان هاي هيپنوتراپي , فصل دوم پايان نامه بررسي درمان هاي هيپنوتراپي , بررسي درمان هاي هيپنوتراپي , مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي درمان هاي هيپنوتراپي , فصل دوم پايان نامه بررسي درمان هاي هيپنوتراپي , بررسي درمان هاي هيپنوتراپي

مباني نظري و پيشينه پژوهش بررسي درمان هاي هيپنوتراپي

 

توضيحات دانلود

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

[