پيشينه پژوهش اختلالات خلقي (فصل دو)
درباره اين فايل انتقادي داريد؟ راه هاي تماس با ما: شماره تماس : 09010318948 |
پيشينه پژوهش اختلالات خلقي (فصل دوم)
اطلاعات اصلي فايل:
فايل ورد
منبع نويسي درون متني : دارد به شيوه APA
منابع پاياني : ندارد
مطالب :
اختلالات خلقي
مقدمه:
تاريخچه:
طبقهبندي بر اساس سير بيماري، اختلالات يك قطبي و دوقطبي
همهگير شناسي اختلالهاي خلقي
جدول:ميزان شيوع بعضي از اختلالات خلقي DSM- TV-TR در تمام طول زندگي
جنس:
سن:
نژاد:
عوامل اقتصادي ـ اجتماعي و فرهنگي
وضع تأهل
تاريخچه خانوادگي:
تجارب دوران كودكي
جدول: عوامل خطر براي اختلال دو قطبي I و اختلال افسردگي اساسي
دورههاي خلق
دوره افسردگي:
جدول: معيارهاي دوره افسردگي اساسي بر اساس DSM IV-TR
دوره مانيا:
جدول: معيارهاي دوره مانيا بر اساس DSM IV-TR
اختلال در علائم نباتي:
دوره آميخته:
جدول: معيارهاي دوره آميخته بر اساس DSM IV-TR
دوره هپيومانيا:
جدول: معيارهاي دوره هيپومانيا بر اساس DSM IV- TR
اختلالات دو قطبي:
انواع اختلال دو قطبي:
اختلال دو قطبي I
علايم و اختلالات همراه:
سير و پيشآگاهي:
الگوي خانوادگي:
تشخيص افتراقي:
اختلال دو قطبيII:
جدول: ملاكهاي تشخيص DSM IV-TR براي اختلال دو قطبي II
علايم و اختلالات همراه:
الگوي خانواده:
سير و پيشآگهي:
تشخيص افتراقي:
اختلال خلق ادواري
جدول: ملاكهاي تشخيص DSM IV-TR براي اختلال خلق ادواري
علايم و اختلالات همراه:
سير و پيشآگهي
الگوي خانوادگي:
تشخيص افتراقي
اختلال دو قطبي كه به گونهاي ديگر مشخص نشده است. N.O.S
سببشناسي
مدل استرس ـ آسيبپذيري بيماري دو قطبي:
عوامل زيستشناختي
ـ آمينهاي بيوژنيك
- نظم عصبي ـ غددي
- تصويرگيري از مغز
- علل ژنتيك
-مطالعات خانوادگي
مطالعات دوقلويي:
مطالعات فرزند خواندگي:
مطالعات كروموزومي
عوامل رواني ـ اجتماعي
رويدادهاي زندگي و استرس محيطي
خانواده و تجارب اوايل زندگي
عوامل شخصيتي:
اثرات بيماري جسمي:
عوامل روانپويشي در مانيا:
مدل تقويتي
مدل مهارت اجتماعي
تئوري شناختي
درمان:
درمان دارويي:
اختلال دو قطبي I:
ضد تشنجها
كاربامازپين
والپروئيت
بنزو ديازپينها
درمان با الكتروشوك ECT
درمان دارويي افسردگي دو قطبي
داروهاي ضد جنون
ليتيوم
داروهاي ضد صرع:
درمان با الكتروشوك
اختلال دو قطبي II:
اختلال خقق ادواري
درمان هاي رواني – اجتماعي
رواندرماني
طبقهبندي درمانهاي روانشناختي
گروه درماني
تعريف گروه:
تاريخچه رواندرماني گروهي:
عوامل درماني در گروه درماني:
ساختار و سازمان گروه:1
1ـ هدف
2ـ انتخاب اعضا:
3ـ تركيب گروه:
جدول: مقايسه گروه هاي بيماران سرپايي و بستري
4ـ حجم گروه:
5ـ تعداد و طول جلسات
6ـ مكان ملاقاتهاي گروه:
7ـ آرايش گروه:
8 ـ طول گروه:
9ـ گروههاي باز يا گروههاي بسته:
10ـ نقش درمانگر به عنوان گروه:
ت11ـ كمك درمانگر
آماده سازي :
مراحل رشد و تكامل گروه
1ـ مرحلهي آميزش (آغازين)
2ـ مرحله انتقال
3ـ مرحله كار
4- مرحله اختتام
رويكرد هاي گروه درماني
==========================
بخشي از متن:
اختلالات خلقي[1]
مقدمه:
خلق بر طبق تعريف عبارت است از احساس هيجاني نافذي كه درك و نگرش فرد نسبت به خود، ديگران، و در كل نسبت به محيط را عميقاً تحت تأثير قرار ميدهد (كاپلان و سادوك، 1385).
خلق ممكن است طبيعي، بالا يا پايين باشد. شخص طبيعي طيف وسيعي از خلقها را تجربه ميكند و به همان نسبت مجموعهاي از تجليات عاطفي نيز دارد. شخص عادي قادر به كنترل اخلاق و عواطف خود است. اختلالات خلقي حالات باليني هستند كه با اختلال خلق، فقدان احساس كنترل بر خلق، و تجربه ذهني ناراحتي شديد همراه هستند. ( كاپلان و سادوك، 1379).
اختلالات خلقي به دليل اين كه يكي از خصوصيات اساسي آنها غير عادي بودن خلق است به اين نام مشهور شدهاند. امروزه اين اصطلاح محدود به اختلالاتي است كه به شكل افسردگي يا نشئه ظاهر ميشوند (گلدر و همكاران، 1382) ...
...
[1] - Mood Disorders
...
عوامل روانپويشي در مانيا:
كارل آبراهام[1] دوره مانيك را به عنوان دفاعي بر عليه افسردگي زمنيهاي ميداند به اعتقاد وي دوره ماينا است بازتاب ناتواني در تحمل مصائب دوران كودكي نظير از دست دادن والدين باشد. دوره مانيك، راهي است براي رهايي از چنگ سوپر خشن و جايگزين رضايتمندي از خود به جاي خودملامتگري است (كاپلان، 2003؛ به نقل از بهرامي و نيكيار، 1384).
برترام لوين[2] معتقد است الگوي بيماران مانيك به وسيله سائقهاي لذتبخش نظير مسائل جنسي و يا سائقهاي ترسناك نظير پرخاشگري مضمحل ميشود (همان منبع).
ملاني كلاين[3] مانيا را يك واكنش دفاعي به افسردگي ميداند او معتقد است دفاعهاي مانيك هم براي كنترل و غلبه بر موضوعات ناخوشايند خطرناك و هم نگهداري موضوعات خوب دوست داشتني لازم است. اين دفاعها شامل همهتواني[4]، انكار[5]، آرماني سازي[6] و تحقير[7] ميباشد (كاپلان، 2000؛ به نقل از بهرامي و نيكيار، 1384).
مكانيسم همهتواني در خدمت انكار نياز فرد به شيئي خوب و اعتال فرد در جهت احساس خودكفايي و احساس خود بزرگبيني و در نتيجه كمك به احساس در امان بودن و محافظت از تهديد آسيبرسانهاي داخلي ميباشد آرمانيسازي و انكار با همديگر سبب ميشوند كه فرد خود و ديگران را ايدهآل قرار بدهد و هر گونه امكان تخريب و يا پرخاشگري در روابط را انكار كند. البته آرمانيسازي ممكن است سريعاً به تخمير تبديل شود كه آنهم به نوعي در ارتباط با مكانيسم انكار است. (به نقل از نيكجو، 1377)
ژاكوبسون[8]، مانيا را بعنوان تغيير، سوپرايگو ديگر آزار از شكل سوپرآيگو تنبيهگر و زجر دهنده به شيئي بخشنده و دوست دارند. و كاملاً ايده آل ذهن فر مانيك فرافكن ميشود و بسيار مانكي با آنها روابط ايدهالي بر قرار نموده و آنها را مبري از هر گونه مشخصات منفي مثل خشم و نفرت ميداند (به نقل از نيكجو، 1377).
[1] - Abraham
[2] - Lwwin
[3] - Klein
[4] - omnipotence
[5] - denial
[6] - Idealization
[7] - Contempt
[8] - Jacobson
برچسب ها : پيشينه پژوهش اختلالات خلقي (فصل دو) , فصل دوم اختلالات خلقي