مباني نظري و پيشينه پژوهش بهزيستي روانشناختي
درباره اين فايل انتقادي داريد؟
راه هاي تماس با ما:
تماس با ما
شماره تماس : 09010318948
|

مباني نظري و پيشينه پژوهش بهزيستي روانشناختي
در 25 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
مفهوم بهزيستي روانشناختي
اغلب اوقات بهزيستي روانشناختي به بهزيستي ذهني[1] اشاره دارد، اما ممكن است با آن متفاوت باشد. بهزيستي برحسب كيفيت و كميت مؤلفههايي تعريف ميشود كه بر اساس آن افراد زندگي خود را لذتبخش ميبينند؛ بهعبارتديگر، اينكه افراد چگونه زندگي خود را ارزيابي ميكنند، به بهزيستي مربوط ميشود. بهزيستي ذهني به اين حقيقت اشاره دارد كه افراد قادر هستند تعيين كنند كه آيا به زندگي خوشايند كه وابسته به معيارهاي موفقيت است رسيدهاند يا خير. پژوهشها نشان ميدهد كه بهزيستي شامل تعدادي مؤلفه است و اكثر پژوهشگران آن را يك مؤلفه در نظر ميگيرند و براي ارزيابي آن از چند مؤلفه استفاده ميكنند. اين مؤلفهها به رضايت و شادكامي مربوط ميشوند. ارزيابي اين مؤلفهها كلي (مانند رضايت از كار) و چندبعدي (مانند عاطفهي مثبت در مقابل عاطفهي منفي) است (دينر، 2000).
هرچند واژههاي ذهني و روانشناختي زماني كه با بهزيستي همراه ميشوند، اغلب بهجاي هم بكار بردهميشوند، كيس (2002) بيان كردن كه اين دو واژه به دو حقيقت كاملاً متفاوت اشاره دارند. اولاً كيس[2] (2002) اظهار كردند كه بهزيستي ذهني اين ديدگاه سنتي را در برميگيرد كه بهزيستي «ارزيابي زندگي بر اساس رضايت و تعادل بين عاطفه مثبت و منفي» است. دوماً، بهزيستي ذهني بر اساس شادكامي، موفقيت خوشايند و پرهيز از درد تعريفشده است. كيس (2002) بيان كردند كه بهزيستي روانشناختي «ادراك درگيري مثبت با چالشهاي موجود زندگي» است. در اين حوزه، بهزيستي روانشناختي بر اساس معنا، درك نفس و سطح عملكرد مشخص ميشود.
در تلاش براي فهم و ارزيابي بهتر بهزيستي روانشناختي، ريف (1989، 1995) يك مدل چندبعدي را ارائه داد كه بيانگر نظريهي بهزيستي است. مدل ريف براي حل اين مشكل به وجود آمد كه پژوهشهاي قبلي در ارزيابي واقعي بهزيستي با شكست مواجه شده بودند (ريف، 1989). با در نظر گرفتن مشكلات در تعيين ويژگيهاي اساسي بهزيستي روانشناختي مثبت در حوزههاي پژوهشي، ريف (1989؛ 1995) ارزيابي جامعي از بهزيستي روانشناختي ارائه داد. ريف (1989) به پژوهش در مورد روانشناسي باليني و رشد همانند پژوهش در مورد سلامت روان پرداخت. با استفاده از ديدگاه رواني – اجتماعي اريكسون[3]، كار نيوگارتن[4] روي تغيير شخصيت در بزرگسالي و ديدگاه آلپورت[5] در مورد رسش، ريف (1989) شش بعد بهزيستي روانشناختي را مشخص كرد. اين شش بعد شامل احساس استقلال، تسلط بر محيط، رشد شخصيتي، روابط مثبت با ديگران، داشتن هدف در زندگي و خويشتن پذيري ميشوند (ريف 1989؛ 1995).
[1].subjective well-being
[2].Keyes
[3].Erikson
[4].Neugarten
[5].Allport
...
با توجه به نقش بسزايي كه بهزيستي در ابعاد مختلف زندگي رواني-اجتماعي و حتي جسمي فرد دارد، بديهي است كه هر يك از اين ابعاد و مؤلفهها سهم زيادي در بهبود وضعيت رواني و اجتماعي شخص دارند، با اين مقدمه كوتاه، به بررسي هر يك از مؤلفهها ميپردازيم.
2-3-2-1 معنويت[1]
مؤلفه معنويت نقش مهمي در بهزيستي روانشناختي ايفا ميكند؛ بهعبارتديگر يك همپوشي بين بهزيستي روانشناختي و جنبههايي از معنويت وجود دارد. اكثر روانشناسان حتي كساني كه در حوزه بهزيستي كاركردهاند تا حدود زيادي بعد معنوي بهزيستي انسان را ناديده گرفتهاند. تنها در سالهاي اخير در مورد اينكه مذهب و معنويت چگونه وجوه مختلف سلامت جسماني و رواني را تحت تأثير قرار مينهد، تحقيقات وسيعي صورت گرفته ست. چنين تحقيقاتي اهميت مذهب و معنويت را بهعنوان منبعي براي مقابله با وقايع تنيدگي زاي زندگي، روشن ساخته است. (پالانت[2] و لائه[3]، 2002).
معنويت ممكن است از طريق تدارك يك چهارچوب براي تفسير و توصيف تجارب زندگي و بهموجب آن فراهم كردن نوعي احساس انسجام و به همپيوستگي وجودي، در بهزيستي روانشناختي مشاركت كند. از طرف ديگر، سازه مذكر از طريق تجربه معاشرت ب ديگران كه احتمالاً منجر به داخل شدن در يك سيستم حمايتي بزرگتر ميگردد، بهزيستي روانشناختي را افزايش مي هد. اين مسئله ميتواند به ارزيابي قابلكنترل بودن عوامل تنيدگي زا كمك نمايد و لذا ممكن است پريشاني هيجاني كمتري تجربه گردد (وسيسنگ[4]، 1994) به نظر ميرسد معنويت ازنظر تأثير روي 4 حوزه اثرات تنيدگي را تعديل كند: هيجان، شناخت، رفتار، تعالي و كمال. به عقيده كمپبل بهزيستي وابسته به ارضاي سه نوع اصلي از نيازهاست. . ...
[1]spirtuality
[2]Pallant
[3]Lae
[4]Wissing
...
2-7 پيشينه پژوهش
2-7-1پژوهشهاي داخلي و خارجي
- مرعشي و همكاران در سال (1391) در پژوهشي كه تحت عنوان «تأثير آموزش هوش معنوي بر بهزيستي روانشناختي، اضطراب وجودي و هوش معنوي، در دانشجويان دانشكده نفت اهواز» انجام دادند، نتايج تحليل واريانسهاي چند متغيري بيانگر افزايش معنيدار تمام مؤلفههاي بهزيستي روانشناختي (شامل پذيرش خود، هدف و جهتگيري در زندگي، رشد شخصي، تسلط بر محيط، استقلال و خودمختاري و روابط مثبت با ديگران) و هوش معنوي و كاهش اضطراب وجودي در گروه آزمايش در مقايسه با گروه گواه است.
- كيومرثي و ابوالقاسمي (1389) در پژوهش نشان دادند كه هوش معنوي با كيفيت زندگي در نمونه اي از بيماران كه داراي سندرم روده تحريك پذير بودند رابطه مثبت و معناداري دارد.
- غلامي، پاشا و سوداني (1388) در پژوهش خود كه با هدف بررسي اثربخشي معنا درماني به شيوه گروهي برافزايش اميد به زندگي و سلامت عمومي بيماران دختر نوجوان تالاسمي ماژور شهر اهواز انجام دادند. از بين 110 نفر بيمار 46 نفر كه پايينترين نمره در آزمون سلامت عمومي و پايينترين نمره در آزمون اميد به زندگي ميلر را به دست آوردند را به صورت تصادفي در دو گروه 23 نفري گروه آزمايش و گواه جايگزين كردند؛ كه گروه آزمايشي طي 10جلسه يك ساعته فنون معنادرماني آموزش داده شدكه بعد از يك ماه آزمون پيگيري انجام داده شد كه نشان داد آموزش معنا درماني باعث افزايش اميد به زندگي و سلامت عمومي بيماران تالاسمي شده است.
- در پژوهشي حسينيان، سوداني، مهرابي زاده هنرمند (1388) به بررسي اثربخشي معني درماني بر اميد به زندگي بيماران سرطاني بيمارستان اهواز پرداختند. در اين پژوهش كه از نوع نيمه آزمايشي با گروه گواه بوداز بين 45 بيمار مبتلابه سرطان 40 نفر كه نمره پائيني را در آزمون اميد به زندگي ميلر را كسب كردندانتخاب شدند. 20نفر (در دو گروه 10 نفري) و 20 نفر بهعنوان گروه گواه كه آموزش معنادرماني در 10 جلسه 45دقيقهاي روي گروه آزمايشي صورت گرفت كه بعد از تجزيه و تحليل داده ها به طور معناداري اميد به زندگي بيماران تحت آموزش افزايش يافته بود.
- كاوياني، جواهري و بحيرايي (1384) براي اولين بار پژوهشي تحت عنوان بررسي اثربخشي شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي بر كاهش افكار خودآيند منفي، نگرش ناكارآمد، افسردگي و اضطراب بيماران سرطاني با پيگيري 06 روزه را در ايران انجام دادند. نتايج اين پژوهش حاكي از اثرگذاري شناخت درماني مبتني بر شناخت درماني بر كاهش اضطراب و افسردگي و نيز كاهش افكار خودآيند منفي و نگرش ناكارآمد اين بيماران بود.
- امي و پارك[1] (2010) در پژوهشي كه به بررسي 309 بيمار قلبي در مركز پزشكي دانشگاه ميشيگان انجام دادند به نتايج مهميدر مورد اهميت و نقش مثبت اعتقادات معنوي دست يافتند.
[1]. Amy & Park
...

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش بهزيستي روانشناختي , مباني نظري و پيشينه پژوهش بهزيستي روانشناختي,مباني نظري و پيشينه پژوهش بهزيستي روانشناختي , مباني نظري و پيشينه پژوهش بهزيستي روانشناختي