برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش خوش بيني , مباني نظري و پيشينه پژوهش خوش بيني
مباني نظري و پيشينه پژوهش خوش بيني
مباني نظري و پيشينه پژوهش خوش بيني |
|
دسته بندي | مباني و پيشينه نظري |
فرمت فايل | docx |
حجم فايل | 31 كيلو بايت |
تعداد صفحات فايل | 24 |
مباني نظري و پيشينه پژوهش خوش بيني
در 24 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتهايي از متن مباني نظري و پيشينه
تاريخچه خوش بيني
تا پايان دهه ي 1970 خوش بين يك كمبود رواني و نشانه ي ناپختگي يا ضعف منش تلقي مي شد، در حالي كه ارزيابي متوازن و بي طرفانه از اميدواري هاي آينده ي فرد نشانه اي از سلامت رواني، پختگي و نيرومندي به حساب مي آمد. اين نگرش منفي نسبت به خوش بيني و تفكر در نوشته هاي زيگموند فرويد به حد اعلاي خود رسيد (پترسون، 2000). او هم چنين از مذهب به عنوان يك خطاي اداركي خوش بينانه[1] تحليل به عمل آورد.فرويد در كتاب معرفش «آينده يك پندار»[2]مي گويد كه اعتقاد به خالق مهربان پدرگونه كه اگر غرايز پرخاشگرانه و جنسي مان را كنترل كنيمدر جهان ديگر ما را پاداش خواهد داد يك خطاي ادراكي اساسي براي تمدن بود. بدون اين خطاهاي ادراكي مردم اغوا مي شوند غرايز پرخاشگرانه ي خود را به نمايش بگذارند. اما اين خطاي اداركي خوش بينانه ارزش پيدا كرد و انكار واقعيت غرايز جنسي و پرخاشگرانه را موجب شد. از طريق فرايند روان تحليلي افراد مي توانستند نسبت به دفاع هاي گوناگون، مصالحه هاي روان رنجورانه و خطاهاي اداركي خوش بينانه بينش پيدا كنند و بدين ترتيب بين نياز به ارضاي تكانش هاي جنسي و پرخاشگري و نياز به رفتار كردن به شيوه ي جامعه پسند تعادل برقرار كنند. هدف تحليل، رسيدن به سطحي از پختگي رواني بود كه در آن شخص مي توانست واقعيت را به روشني ببيند و خطاي ادراكي خوش بينانه را كنار بزند (كار[3]، 2004، ترجمه ي پاشا شريفي و نجفي زند، 1385) .
آرون بك[4] ( 1970) نشان داد كه افراد بد بين و درمانده به افسردگي مبتلا مي شوند. در آغاز بك معتقد بود كه افراد عادي واقع بين و افراد افسرده غير واقع بين هستند، اما در جريان بيماران افسرده با يافته هاي غير منظره اي دست يافت. بك به عنوان بخشي از درمان شناختي به بيماران افسرده خود ياد مي داد باورهاي منفي خود را با چالش بطلبند. او مشاهده كرد كه اكثر افراد افسرده امور را به شكل واقعي درك مي كنند و با كاهش علايم افسردگي، آنان نيزمانند افراد عادي دچار نوعي سو گيري خوش بينانه مي شوند. اين امر باعث شد كه بك به نادرست بودن فرضيه ي اوليه ي خود پي ببرد.
روان شناساني كه به تفاوت هاي فردي علاقمند بودند، خوش بيني را به عنوان يك ويژگي شخصيتي بيان كردند. طبق نظراين روان شناسان، هر انسان به هنگام تولد بنابر ماهيت خود داراي سطحي (خط پايه اي) ازخوش بيني است كه اين ميزان در افراد مختلف متفاوت است. خوش بيني نيز همانند ديگر ويژگي هاي شخصيتي داراي منحني طبيعي است. يعني اغلب مردم در حد متوسط خوش بين هستند و تعداد افراد فوق العاده خوش بين و افراد بسيار بد بين كم است. هم چنين تجارب ما مي تواند بر ميزان خوش بيني يا بدبيني ما اثر بگذارد (پترسون، 2000).
نظريه ي سازه هاي شخصي جورج كلي[5] و نظريه ي ميداني كورت لوين[6] چارچوبمناسبي براي فهم اين كه چگونه باورهاي خوش بينانه رفتار را تحت تاثير قرار مي دهند، ايجاد كردند. نظريه اجتماعي يادگيري جولين راتر مفهوم انتظارات تعميم يافته (منبع كنترل[7] و اطمينان[8]) باعث به رسميت شناختن ديدگاهي در مورد شخصيت بر برحسب انتظارت فرد از رويدادهاي آينده شد. يكي از دلايل علاقمند شدن روان شناسان به مبحث خوش بيني رو به افول نهادن ديدگاه سنتي محرك- پاسخ[9] در يادگيري و جانشيني ديدگاه شناختي با تاكيد بر نقش انتظارات بود (لوپز و اسنايدر[10]، 2002).
بر طبق الگوي محرك- پاسخ يادگيري مستلزم اكتساب پاسخ هاي حركتي خاص در موقعيت ويژه است. در اين ديدگاه يادگيري شامل آموختن رابطه ي بين محرك- پاسخ است و هر قدر اين محرك و پاسخ به هم نزديك تر باشند (مجاورت) احتمال اين كه يادگيري صورت بگيرد بيشتر است، از ديدگاه رفتارگرايان، يادگيري داراي هيچ گونه مولفه ي شناختي نبود. يافته هايي كه نشان مي دادند روابطي كه در شرطي سازي فرا گرفته مي شنود صرفا به دليل مجاورت نيرومند نمي گردند بلكه وابستگي نيز در نيرومند ساختن اين روابط نقش دارد، ديدگاه رايج محرك- پاسخ را به چالش طلبيد. در نظريه ي محرك- پاسخ فقط بر مجاورت زماني بين پاسخ و تقويت كننده تاكيد مي شود. بر طبق اين ديدگاه انسان در دام همزماني تصادف حوادث مي افتد. اگر يك تقويت كننده متعاقب يك پاسخ وجود داشته باشد، اين پاسخ علي رغم اين كه هيچ رابطه ي علَي بين پاسخ و تقويت كننده وجود نداشته باشد تقويت خواهد شد.در مقابل ديدگاه وابستگي يادگيري بيان مي كند كه افراد قادر به كشف روابط علت اثر هستند و مي توانند روابط تصادفي گذرا را از روابط حقيقي با ثبات تشخيص دهند (كارور، 2005). بنابراين يادگيري در نفس خود شامل كشف اين مطلب است كه چه چيزي به چه چيزي منجر خواهد شد (تولمن[11]، 1932). از آن جايي كه اين نوع يادگيري در طول زمان گسترش مي يابد، بنابراين لازم است كه بر حسب اطلاعات شناختي تعريف شود. اگرچه در مورد جزييات اين بازنمايي شناختي اختلاف نظرهايي وجود دارد، اما واضح است كه يادگيري وابستگي يك فرايند روان شناختي مهم است كه بر انگيزش[12]، شناخت[13] و هيجان[14] تاثير مي گذارد. اغلب نظريه پردازان، اين سنت يادگيري وابستگي را به صورت يك انتظار تعميم يافته در موقعيت هاي مختلف كه د رطول زمان دروني مي شود، تعريف مي كنند. اغلب ديدگاه هايي كه در آن ها خوش بيني به عنوان يك تفاوت فردي در نظر گرفته شده، اين ديدگاه را پذيرفته اند كه برطبق آن خوش بيني يك انتظار تعميم يافته است كه هر فرايند روان شناختي را كه در آن يادگيري رخ مي دهد، تحت تاثير قرار مي دهد (پترسون،2000). امروزه دو ديدگاه رايج در مورد خوش بيني وجود دارد كه خوش بيني را به عنوان يك تفاوت فردي در نظر دارد: 1- ديدگاه سبك تبييني[15] 2- ديدگاه خوش بيني سرشتي [16](گرايشي) (پترسون، 2000). ...
...
[1]-optimus illusion
[2]- Future Of An Illusion
[3]-Carr
[4]-Beck
[5]-Kelli
[6]- Leiwin
[7]- locus control
[8]- sure
[9]-stimulus-response
[10]-Lopez &Schnider
[11]- Tolman
....
پژوهش هاي انجام شده پيرامون متغيرهاي پژوهش
2-13-1) خوش بيني و سبك هاي دلبستگي
در روند رشد كودك از جمله متغيرهايي كه بر رشد خوش بيني تاثير مي گذارد سبك دلبستگي كودك مي باشد. سبك دلبستگي با عنوان سازه اي عمل مي كند كه ويژگي هايي مانند خوش بيني و احساس تنهايي را شكل مي دهد (هاينونن[1]، 2004؛نوري،1385). پژوهش هاي مختلف نشان داه كه بين خوش بيني و سبك هاي دلبستگي ناايمن رابطه ي منفي وجود دارد و بين خوش بيني و سبك دلبستگي ايمن رابطه ي مثبت معناداري وجود دارد (نوري، 1385؛ معدني پور، رنجبر، كاكاوند، ذاكر، 1390).
در پژوهش چگيني و همكاران(1391) عنوان رابطه سبك هاي دلبستگي ايمن ونا ايمن با افسردگي و رضايت از زندگي با ميانجي گري خوش بيني و حمايت اجتماعي در دانشجويان نشان دادند كه دلبستگي ناايمن اجتنابي با رضايت از زندگي و افسردگي به ترتيب رابطه مثبت و منفي معنا داري دارند. همچنين سبك دلبستگي ايمن با خوش بيني و حمايت اجتماعي نيز رابطه مثبت معنا داري دارند. ...
...
[1]-Heinonen
[12]- motivation
[13]- cognitive
[14]- excitment
[15]- explanatory style
[16]- optimism
....