پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش ,فصل دوم مباني نظري و پيشينه پژوهش ,نمونه سوالات آزمون استخدامي اموزش و پرورش تفكيك رسته ها,دانلود پاورپوينت,طرح توجيحي با لينك مستقيم

پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)

۹ بازديد

پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)


برچسب ها : پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو) , پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)

پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)
دسته: مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل: doc
حجم فايل: 52 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 54

پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

قيمت فايل فقط 25,000 تومان

خريد

پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)

در 54صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

مفهوم استرس      

     استرس را يكي از جنبه هاي طبيعي و اجتناب ناپذير زندگي انسان معاصر خوانده اند كه به اشكال مختلف تعريف شده است (هوخلي[1]، 1983). برخي آن را در يك كلمه به فشار رواني يا تنيدگي تعريف كرده و گروهي آن را پاسخ فيزيولوژيك انسان به محرك هاي محيطي تهديد كننده دانسته اند(لي داكس[2]، 1986).اين موضوع كه استرس ماهيتي جسماني، شناختي يا عاطفي دارد، از ديرباز مورد بحث انديشمندان بوده است. شناخت گرايان به عنوان رويكرد غالب در روانشناسي عصر حاضر، جسم، ذهن و احساس را اجزاء تفكيك ناپذير وجود آدمي مي داند كه هر يك از آن ها متشكل از اجزايي متعدد و بهم تنيده هستند و در شبكه اي متعامل، رفتار را شكل مي دهند(لازاروس[3]، 1999).     

استرس يكي از پديده هاي رايج زندگي امروزي است. شهرنشيني، مهاجرت، صنعتي شدن، پيچيدگي جوامع و سازمان ها و ... مردم را با استرس زيادي مواجه ساخته است. به گونه اي كه شواهد نشان مي دهد نزديك 80 درصد مشكل ها امروزه ريشه در استرس دارد. استرس به طور اعم و استرس هاي تحصيلي به طور اخص از عوامل مؤثر بر ميزان عملكرد تحصيلي و سلامت افراد است(امين يزدي و صالحي فدردي،1387).

هانس سليه[4](1980)، استرس را پاسخ نامشخص بدن به هر گونه تقاضا ناميده ا ست . گروهي از صاحب نظران، استرس را بيماري شايع قرن نامگذاري كرده اند. استرس، مي تواند نيروها را تحليل ببرد و فعاليت ها و تلاش ها را تحت تاثير قرار دهد(نظامي،1386). وقتي كه عامل استرس زا، زندگي انسان را تحت تاثير قرار دهد، حالت هيجاني و تفكر فيزيولوژيكي ما ازسطح بهنجار و متعادل خود خارج شده، فعاليت شناختي، آسيب پذير مي گردد و مشكلات رفتاري به صورت احساس اضطراب و افسردگي فرا خوانده مي شود(ريو[5]،1992).

روان شناسان، استرس را انتظار انطباق، مقابله و سازگاري از سوي ارگانيسم تعريف كرده اند(راتوس[6]،2007).استرس شديد و بلند مدت نظير تغييرات زندگي (هاركنيس و لوتر[7]، 2001)،  مي تواند توانايي سازگاري فرد را تحت تاثير قرار دهد، موجب افسردگي شود و ضمن آسيب به بدن، لذت زندگي را از بين ببرد (كي كولت- گلاسر[8]،2002).  

2-2-2. مراحل ايجاد استرس و چگونگي تأثيرآن:

     در بدن تمامي موجودات زنده نظام هشداردهنده پيچيده اي وجود دارد كه موجب انگيختگي جاندار مي گردد و او را آماده مي نمايد تا با خطرهاي احتمالي بيروني مقابله نمايد. اين واگنش جاندار به خطرهاي قريب الوقوع، بقاي جانور در محيط زندگي را تضمين مي كند. به عبارت ديگر نوعي واكنش است كه تكامل به جاندار اهدا كرده است تا خود را از خطرهاي پيرامون خود حفظ نمايد. در واقع همه موجودات زنده اعم از انسان و حيوان در محيطي زندگي مي كنند كه اين خطرها را تجربه مي كنند(قرباني،1382).

انسان اوليه در برخورد با تهديدهاي بيروني همگام با تغييرهاي بدني و رواني فعاليتي را انجام مي داد كه از لحاظ بدني در موقعيت خطر بايد انجام دهد، او دو واكنش ستيز يا گريز[9] را انجام مي داد. اما اين نوع واكنش ها براي انسان امروزي غيرممكن است، پس امروزه انسان ها در برابر واكنش هاي طبيعي يك رفتار غيرطبيعي را انجام مي دهند، اين رفتار غيرطبيعي آسيب هاي متفاوتي را ايجاد مي كند و در آخر سلامتي و بقاي فرد را به خطر مي اندازد. آسيب هايي كه در درازمدت و يا كوتاه مدت از استرس ناشي مي شوند در اكثر مواقع مزمن و ناتوان كننده مي باشند(قرباني،1382).

به طور كلي استرس يا فشارعصبي پاسخي هيجاني، رفتاري و شناختي است كه به عامل استرس زا داده مي شود. عامل استرس زا مي تواند بيروني يا دروني باشد. استرس از دو طريق عمده در سلامتي نقش دارد، معمولاً استرس هاي كوتاه مدت نيز اگر شديد باشند مي توانند موجب آسيب و اختلال رواني گردند، ولي اين فشارها معمولاً چندان شديد نيستند و پس از مدتي شرايط عادي مي گردد، اما چنانچه استرس طولاني گردد موجب آسيب زايي بر سلامت فرد مي گردد(قرباني،1382).

بنابراين، استرس نه تنها ممكن است از ناكامي هاي مربوط به رسيدن به هدف ها و احساس تعارض ناشي شود، بلكه ممكن است مربوط به رويدادهاي مختلف يا رفتار كردن به طرق خاصي باشد كه از داخل يا خارج بر فرد تحميل مي شود(آزاد،1385). هميشه استرس با نشانه هايي همراه است كه معمولاً آسيب زا هستند برخي از اين علائم استرس عبارتند از: اختلال هاي گوارشي، مشكل هاي قلبي- عروقي، كاهش مقاومت بدني در مقابل بيماري ها، مشكل حافظه و يادگيري(افت تحصيلي)، پرخاشگري و تحريك پذيري، بي قراري و اضطراب و احساس خستگي مفرط. اين واكنش ها در محيط آموزشي مي تواند علاوه بر كاهش يادگيري و افت تحصيلي فرد موجب تأثير منفي بر سايرين(همكلاسي ها) داشته باشد و استرس محيط يا كلاس را بالا ببرد(قرباني،1382).   

2-2-3. آسيب پذيري در مقابل استرس:        

     استرس بر روي افراد مختلف تأثيرات متفاوتي دارد. برخي از افراد يك مسأله را استرس آميز تلقي كرده، در حالي كه براي عده اي ديگر ممكن است اسن مسأله استرس آميز نباشد(قرباني،1382). چندين پژوهش نشان داده اند كه احتمالاً استرس از دو راه با سالخوردگي مرتبط مي شود. اول اين كه جسم مسن، حتي در بهترين شرايط سلامتي، استرس را به خوبي بدن افراد جوان تحمل نمي كند، دوم اين كه استرس مي تواند روند الخوردگي را تسريع نمايد. سالپولسكي[10] (1986)، يكي از آثار مهم درازمدت استرس را مورد بررسي قرار دادند. شواهد نشان داد كه يكي از علل ضعف حافظه ي توأم با سالخوردگي ناشي از زوال مربوط به تحليل ساختار هيپوكامپ مغز است كه بر اثر استرس به وجود مي آيد(كارلسون[11]،1992).

البته بايد به اين نكته توجه داشت كه استرس و ميزان آسيب پذيري با يكديگر رابطه دارند. در صورتي كه فشار رواني زياد باشد، آسيب پذيري كم هم ممكن است فرد را دچار آسيب نمايد و بر عكس وقتي فشار كم و آسيب پذيري زياد باشد، احتمال بروز رفتار ناسازگارانه زياد است و آسيب پذيري و ايجاد صدمه هم زياد مي شود. يكي از عواملي كه موجب مي گردد سالخوردگان از آسيب پذيري بيشتري در مقابل استرس برخوردار باشند، ميزان بالاي آسيب پذيري اين گروه در مقابل فشار رواني است، افراد سالخورده از نظر ساختار بدني و شناختي مقاومت كم تري را در مقابل تغييرها و استرس ها نشان مي دهند. 

2-2-4. استرس از ديدگاه نظريات:

     در نظريه ي اجتماعي- شناختي[12] چنين بيان مي گردد كه توانايي انسان براي برقراري ارتباط با محيط و ايجاد تغيير در آن، كاركرد ارتباط تعاملي بين عاطفه، شناخت و رفتار است(بندورا،1986). بندورا اظهار مي دارد كه انسان از يك خودنظامي[13] برخوردار است كه او را قادر مي سازد تا تفكرات، احساسات و رفتارهاي خود را مورد سنجش و كنترل قرار دهد. اين خودنظامي، متشكل از ساختارهاي شناختي و عاطفي است و توانايي هايي چون الگوسازي و يادگيري از ديگران، طرح ريزي راهبردهاي رويارويي با موقعيت هاي مختلف، انعطاف پذيري و خودنظم دهي رفتار را دارد و علاوه بر اين اجزاء ساختاري، از مكانيسم هايي برخوردار است كه كاركردهايي چون دريافت، ادراك، تنظيم و ارزشيابي رفتار و موقعيت را ميسر مي سازد(بندورا،1978).

 از ديد بندورا، خودنظامي، نقش ميانجي را بين اطلاعات حاصل از رويدادهاي محيطي و كنش هاي فرد ايفا مي كند و به همين دليل، از يك سو متأثر از محيط و از سوي ديگر مؤثر بر آن است(بندورا،1989). بنابراين، درجاتي از برانگيختگي هيجاني كه هنگام رويارويي با رويدادهاي استرس زا به وسيله ي فرد تجربه مي شود، تنها متكي بر ويژگي هاي عيني اين رويدادها نيست، بلكه تفكر منبعث از خودنظامي، نقش مؤثرتري در اين برانگيختگي بر عهده دارد(بندورا،1989).

 شواهد حاصل از برخي پژوهش ها نشان مي دهد كه باورهاي افراد در خصوص مزان كنترلي كه مي توانند بر موقعيت هاي فشارزا اعمال نمايند و نيز احساس خودكفايتي آنان براي فائق آمدن بر مشكلات و رويدادهاي آزاردهنده، بر ميزان برانگيختگي هيجاني و عملكردهاي فردي در موقعيت هاي مذكور تأثيرگذار است. اين يافته ها نشانگر آن است كه در هنگام رويارويي با وقايع آزاردهنده و استرس زا، افرادي كه از خود ادراكي مثبت تري برخوردارند و سطوح بالاتري از باورهاي كنترل و خودكفايتب را نشان مي دهند، برانگيختگي هيجاني كم تري را تجربه مي كنند و به دنبال آن عملكرد آنان در تكاليف شناختي، كم تر دچار تخريب و ركود مي گردد(ميلر[14]،1979 و 1980).

در نظريه ي شناختي- هيجاني بيان مي گردد كه استرس زا بودن رويدادها، پديده اي اساساً شخصي است و كاركرد تعامل فرد با محيط و ارزيابي او زا وقايع بالقوه تهديدكننده و چالش برانگيز است(لازاروس،1977). بنابراين در رويكرد فوق، فرض بر آن است كه استرس در صورتي ايجاد مي شود كه شخص موقعيتي را چالش برانگيز و طاقت فرسا ارزيابي كند يا منابع كافي را براي سازگاري با اين موقعيت در اختيار نداشته باشد(لازاروس،1991). بدين ترتيب، ذهن به عنوان ميانجي پاسخ عاطفي و واقعه محيطي عمل مي كند و تفسير فرد از نوع و شدت رويداد محيطي، تعيين كننده واكنش هاي عاطفي و هيجاني مربوط به آن است(لازاروس،1995). لذا همسو با ديدگاه فوق، استرس را تقاضاي جسم و ذهن براي بهره گيري از ظرفيت هاي سازگارانه يا مقابله اي تعريف كرده اند(فونتانا و ابوسري[15]،1993). تقاضايي كه اگر دير زماني فراتر از قدرت پاسخ دهي اين ظرفيت ها استمرار يابد، منجر به فرسودگي جسمي و رواني مي شود و فعاليت طبيعي فرد را در جنبه هاي مختلف زندگي دچار اختلال مي كند(فونتانا،1989).  

2-2-5. مراحل پاسخ به استرس از ديدگاه هانس سليه:  

      هانس سليه (1986)، اعلام كرد كه اغلب اثرهاي زيان بار استرس ناشي از ترشح طولاني مدت گلوكوكورتيكوئيدها[16] است. اين آسيب ها شامل صدمه به بافت هاي عضلاني، بيماري قند استروئيدي، نازايي، توقف رشد و فشارخون بالا و هم چنين كاهش مقاومت دستگاه ايمني بدن مي باشند. حتي كودكاني كه تحت استرس مداوم قرار مي گيرند، رشد مناسبي ندارند. استرس التيام زخم هاي بدن را دشوار مي سازد و به احتمال قوي فرد را در برابر عفونت ها و سرطان آسيب پذير مي سازد(قرباني،1382). 

بنا بر نظر سليه پاسخ به استرس سه مرحله را طي مي كند، اين واكنش ها به نام نشانگان انطباق عمومي ناميده شد. در هنگام مواجه با هر رويداد استرس زا بسته به عمق استرس يكي يا دو يا هر3 مرحله آن طي مي گردد.

2-2-5-1. مرحله ي اول- اعلام خطر[17]:

اين مرحله در اصل پاسخ ناگهاني يا اضطراري سيستم بدن به عامل ايجاد فشار است. با توجه به موقعيت استرس آور دستگاه سمپاتيك شروع به فعاليت مي كند. ضربان قلب افزايش يافته، فشار خون بالا مي رود و بدن آماده مي گردد تا با صرف انرژي زيادتري با عامل ايجاد كننده استرس مبارزه كند(قرباني،1382). 

2-2-5-2. مرحله دوم- مقاومت[18]:

با ادامه ي ااسترس مقابله با آن وارد مرحله دوم مي گردد، در اين مرحله ارگانيسم خود را با عامل استرس زا منطبق مي كند و با صرف انرژي زيادتر از حد معمول با عامل استرس مبارزه مي كند. معمولاً بدن با واكنش خود سعي مي كند تا عامل استرس زا را برطرف نمايد. كورتيزول و ديگر مواد مشابه كورتيكوييدي ترشح مي گردند و بدن را با موقعيت سازش مي دهند. اين دوره براي بدن دوره بسيار دشواري است چونبدن بيش از اندازه انرژي و ذخاير زيستي را مصرف مي كند(قرباني،1382). 

2-2-5-3. مرحله سوم- فرسودگي[19]:

اگر مرحله ي مقاومت طولاني گردد و فشار همچنان ادامه پيدا كند، صرف انرژي بيش از اندازه خواهد بود، در اين هنگام عمل كورتيزل موجب مي گردد سيستم ايمني بدن تضعيف شده و فرد نسبت به ابتلاء به بيماري هاي گوناگون مستعد گردد. در نهايت بدن انرژي لازم را براي مبارزه با عامل استرس زا از دست مي دهد(قرباني،1382). 

2-2-6. ارزيابي استرس، راهبردهاي رويارويي و سازگاري روان شناختي

     استرس بخشي از زندگي روزمره است. استرس حالت يا فرآيندي روانشناختي است كه در هنگام وقوعش فرد با حوادثي مواجه مي شود كه آن ها را نسبت به بهزيستي جسمي و روانشناختي تهديدآميز ادراك مي كند. استرس از تعامل فرد با محيط نشأت مي گيرد و زماني رخ مي دهد كه بين فشارهاي موقعيتي (واقعي يا ادراك شده)و منابعي كه در اختيار فرد است ناهماهنگي(واقعي يا ادراك شده) وجود داشته باشد. حوادث محيطي كه مضر يا تهديدآميز ادراك مي شوند استرس آور هستند؛ واكنش هاي فيزيولوژيكي و روانشناختي به آن ها پاسخ هاي استرس هستند. براي اجتناب از تجربه استرس نياز به راهبردهاي رويارويي مؤثر براي غلبه بر استرس ورها است(بورن و روسو[20]،1998).

 


[1] -Hockley, R

[2] -Le Doux, J

[3] -Lazarus, R

[4] -Hans Selye

[5] - Reeve

[6] - Rathus

[7] - Harkness & Luther

[8] - Kicoit. Glaser

[9] -Fight or Flight

[10] -Salpusky

[11] -Carlson

[12] -Social- Cognitive theory

[13] -Self- System

[14] -Miller, S. M.

[15] -Fontana

[16] -Glucocorticoid

[17] -Alarm

[18] -Resistance

[19] -Exhaustion

[20] -Bourne, L. & Russo, N

 

 

خريد

برچسب ها : پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو) , پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.