درباره اين فايل انتقادي داريد؟
راه هاي تماس با ما:
شماره تماس : 09010318948
مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان شناختي رفتاري مديريت استرس
در 77 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتهايي از متن مباني نظري و پيشينه
مديريت گروهي استرس به شيوهي شناختي - رفتاري
در مورد درمانهاي كار آمد
در سالهاي اخير پيشرفتهاي بسيار خوبي در زمينهي مراقبت از سلامت صورت گرفته است، اما بسياري از مداخلات و راهبردهاي مراقبت از سلامت و طب رفتاري از طريق پژوهشهاي مختلف مورد پرسش قرار گرفتهاند كه اين روشها نه تنها ممكن است سودمند نباشند بلكه مضر و آسيب زا نيز باشند. به طور مكرر توصيه شده است كه راهبردهايي در دسترس عموم قرار گيرند كه تاثير آنها با بهترين استانداردها مورد تائيد قرار گرفته است. چندين تحول اساسي و مهم در دستيابي به اين راهبردها دخيل بودهاند. اول اينكه در مقايسه با گذشته، امروزه درك بسيار عميق تري در مورد آسيب شناسي روان شناختي و جسميبه وجود آمده است كه اين امر به ايجاد مداخلات جديد با اهداف صريح تر و دقيق تر منجر شده است. دوم اينكه با پيشرفت و اصلاح روشهاي تحقيق، عوامل تهديد كنندهي اعتبار دروني و بيروني تحقيق كاهش يافته و نتايج، كاربرد پذيري بيشتري پيدا كردهاند. سوم اينكه دولتها، نظامها و سياست گذاران مراقبت از سلامت در سراسر جهان به طور جدي تصميم به افزايش كيفيت مراقبت از سلامت گرفتهاند به طوري كه درمانها و راهبردهاي مورد استفاده در اين زمينه، مبتني بر شواهد عملي باشد كه چنين امري در كل به نفع جامعه است (آنتوني،1388).
2-1-6-2- استرس
2-1-6-2-1- استرس چيست؟
فشار رواني يا استرس كه واژهي اصلي آن ريشه در زبان لاتين دارد در قرن 17 ميلادي بسيار متداول بوده و به معني سختي، دشواري، فلاكت و محنت به كار رفته است (هينگ[1]، 1995؛ به نقل از الياسي، 1381).
همچنين در زبان فارسي براي آن معادلهايي نظير آزار و سنگيني، رنج روحي و جسمي، نيروي شديدي كه باعث ترس، نگراني، اضطراب، هيجانهاي عاطفي و درد ميشود، عنوان شده است (پينر[2] 1978).
پژوهشگران استرس را فرايندي ميدانند كه شامل تعامل و تطابق دايم ميان فرد و محيط است. بر اساس اين نظر، استرس شرايطي است كه در آن تعامل ميان فرد و محيط باعث ميشود فرد بين ملزومات موقعيت ايجاد شده و منابع زيستي، رواني و اجتماعي خود تضاد احساس كند (سارافينو، 1391).
منابع گوناگون فشار در زندگي در افراد مختلف منجر به بروز واكنشهاي متفاوت ميشود، برخي از مردم بهتر از سايرين ميتوانند با اين عوامل محرك تنش زا مقابله كنند و رفتارشان طوري است كه از عهدهي مبارزه طلبي و هماوردجوييهاي محيط بر مي آيند در حالي كه بسياري از مردم اگر با عوامل تنش زا مواجه شوند قادر نيستند با آنها مقابله نموده از عهدهي مشكل برآيند (شفر[3]، 1982).
البته عوامل بسياري ميتواند در به وجود آمدن اين تفاوتها دخالت داشته باشد كه از ميان آنها ميتوان به محيط، شخصيت، انگيزه، توانمند بودن، برخورداري از بصيرت لازم نسبت به انگيزهها و نيز نقاط ضعف فرد، عزت نفس بالا و منبع كنترل اشاره نمود.
ارائهي تعريف واحدي از استرس آسان نيست چرا كه متخصصان و افراد صاحب نظر در اين زمينه تعريفهاي متفاوتي ارائه كردهاند. اصطلاح استرس از علوم فيزيكي در قرن هفدهم به ويژه از كارهاي هوك در طرح ساختمانهايي از قبيل پلها به لحاظ مقاومت آنها در برابر فشار گرفته شده است، گرچه لازاروس بيان ميكند كه لغت استرس در قرن چهاردهم به معناي سختي و مشقت به كار برده ميشده است (همان منبع).
لازاروس (1982) معتقد است استرس هنگامي ايجاد ميشود كه احتياجات بر فرد فشار وارد كند يا از منابع انطباقي او فراتر باشد. استرس در زندگي بسياري از افراد به درجاتي وجود دارد.
استرس زماني مفهوم پيدا ميكند كه ذهنيت فرد مورد توجه قرار گيرد. در واقع هيچ حادثهاي به خودي خود استرس محسوب نميشود. بسياري از حوادث كه براي برخي به درجاتي استرس زا هستند ممكن است براي برخي ديگر بي تفاوت يا مطلوب باشد (همان منبع).
به طور كلي هر وضعيتي كه براي فرد يا آسايش وي تهديد كننده باشد، از آن جهت كه وي را مجبور به استفاده از تواناييهاي مقابله با آن ميكند، استرس ناميده ميشود. استرس بخش بهنجاري از زندگي است اما اگر مدت طولاني ادامه يابد و ميزان آن شدت يابد ميتواند سلامتي فرد را به خطر اندازد، هر چند مقدار كم آن سودمند است (تمنايي، 1390).
تعاملي كه به استرس بيانجامد، معمولا شامل فرايند ارزيابي شناختي ميشود كه دو شكل پيدا ميكند:
ارزيابي اوليه: در مورد تهديدي صورت ميگيرد كه ملزومات براي سلامتي فرد ايجاد ميكند. اين فرايند به يكي از سه قضاوت زير منجر ميشود:
ملزومات ايجاد شده، نامربوط، خوب، يا استرس زا هستند. اگر فرد، موقعيت را استرس آور ارزيابي كند، به ارزيابي مسايلي از قبيل ميزان خسارت، امكان آسيب در آينده، و مقدار چالش ايجاد شده نيز خواهد پرداخت.
ارزيابي ثانويه: شامل ارزيابي منابع خود براي پرداختن به ملزومات ميشود. زماني كه نتايج ارزيابي اوليه و ثانويه نشان دهند كه منابع كافي براي رو به رو شدن با ملزومات وجود دارد، استرس اندكي ايجاد ميشود. اما زماني كه ميان اين دو اختلاف باشد، ممكن است استرس بسيار زيادي ايجاد شود (سارافينو، 1391). ...
...
[1] -Hyng
[2]- Pynr
[3]-Sheffer
...
2-1-6-2-5-تكنيك مديريت استرس
امروزه، اغلب مردم با واژهي "استرس" آشنا هستند و كم و بيش، از تأثيرات مخرب و منفي استرس برسيستم رواني و جسمي آگاهند. با توجه به اينكه استرس، جزء جدانشدني زندگي بشراست، برنامههايي براي مقابلهي موثر با استرس و يا مهار استرس وجود دارد كه به آن "مديريت استرس" گفته ميشود.
در چند دههي اخير، پژوهشهاي مختلفي بر روي مديريت استرس و تأثيرات آن بر ارتقاء بهداشت رواني و جسمي، صورت پذيرفته است. نتايج اين پژوهشها نشانگر تأثير مستقيم و غير مستقيم مديريت استرس بر بهبود اختلالات رواني و مشكلات جسميبوده است. آنچه كه در حال حاضر حائز اهميت است، روشهايي است كه بتواند اثربخشي مداخلاتي چون مديريت استرس را به حداكثر ممكن برساند و جنبههاي مختلف انسان را تحت پوشش خود قرار دهد. اين روش مداخله به صورت واضح و روشن، رويكرد چندوجهي خود را در مديريت استرس در بيماران جسميبه معرض نمايش گذاشته است؛ به طوري كه در آن به جنبههاي شناختي، رفتاري، هيجاني، و اجتماعي توجه شده است.
نتايج پژوهشهاي متعدد، اثربخش مداخلهي مديريت استرس به شيوهي شناختي – رفتاري در بيماران جسمي اثبات نمودهاند واين شيوهي درماني، روز به روز مورد توجه بيشتري قرار گرفته است.
به طور كلي، برنامهي آموزش گروهي مديريت استرس به شيوهي شناختي- رفتاري، مديريت استرس را با آموزش آرميدگي همراه ميكند. درهر جلسهي گروهي يك روش جديد آرميدگي، مانند آرميدگي عضلاني تدريجي، تصويرسازي، مراقبه و ديگر تكنيكهاي آرميدگي معرفي ميشود. مهارتهاي مديريت استرس نيز با يك توالي منظم و پيوسته ارئه ميشوند و شامل بازسازي شناختي، راهبردهاي مقابلهاي و ايجاد شبكهي اجتماعي مستحكم ميباشند. تا پايان برنامه، شركت كنندگان به تكنيكهاي متنوع و يكپارچهاي مجهز ميشوند كه ميتوانند از آنها به منظور كاهش استرس و ارتقاء كيفيت زندگي استفاده كنند.
در اينجا مطالبي در مورد كاربرد برنامهي مطرح شده ارائه ميگردد. تكنيكهاي مديريت استرس در اين برنامه، با موفقيت در مورد بسياري از مشكلات هيجاني و جسمي، مانند اضطراب و افسردگي، بي خوابي، ترس از درمانهاي دندان پزشكي، ديابت، فشار خون بالا، سردرد، بيماري قلبي، تب خال تناسلي، ارتريت، ايدز و سرطان به كار رفته است. آموزش خودزاد كه يكي از روشهاي آرميدگي مطرح شده در اين برنامه است، به طور موفقيت آميزي در درمان بيماريهاي مختلفي همچون، فشار خون، سردرد، ديابت، كمردرد خفيف، آسم، اختلالات خواب، آرتريت و مشكلات تيروئيد مورد استفاده قرار گرفته است. همچنين، براي مشكلات هيجاني و روان شناختي مانند اضطراب، تحريك پذيري و خستگي، كمك كننده بوده است. در جريان مراقبه كه يكي ديگر از روشهاي آرميدگي مطرح شده در اين برنامه است، ضربان قلب و تنفس، آرام ميشود؛ فشار خون در بيماران مبتلا به فشار خون بالا، كاهش مي يابد؛ مصرف اكسيژن تا 20 درصد كاهش مي يابد؛ سطوح لاكتات خون (كه در جريان استرس و خستگي بالا ميرود) افت ميكند؛ رسانايي پوست كاهش مي يابد (استرس مو جب تعريق ميشود وتعريق، يك رساناي خوب براي بار الكتريكي ميباشد) ؛ و امواج مغزي آلفا كه نشانهي ديگر آرميدگي است، افزايش مي يايد. مراقبه براي بسياري از مشكلات پزشكي نيز مورد استفاده قرار گرفته است كه عبارتند از: پرفشاري خون، تنش ماهيچه اي، سندرمهاي درد، سردرد، بي خوابي، ناباوري، بيماري قلبي، مشكلات خود ايمني (مانند، آرتريت و ديابت)، مشكلات پوستي، آسم و علائم مرتبط با سرطان و ايدز. همچنين مراقبه در درمان مشكلات هيجاني، مانند افسردگي، اضطراب و ديگر اختلالات رواني مفيد است. البته به جز تكنيكهاي فوق، تكنيكهاي مفيد ديگري نيز در اين برنامه مطرح شده است (آنتوني، 1388).
2-1-6-3-تعريف شناخت
شناخت يك مفهوم منفرد يا واحد نيست بلكه اصطلاحي كلي است (ايوي، ام، سون، 1372).
-شناختها به عنوان مجموعهاي از مهارتهاي پيچيده درنظر گرفته ميشوند (ويمر[1]، 1977) كه راهبردهاي حل مسأله يا مقابله، دانش و مهارتهاي بين فردي را شامل ميشوند.
- اعتقاد بر اين است كه فرآيندهاي شناختي، به نوبه خود، تحت تأثير باورهاي بنيادي كه افراد درباره خود و جهان و آينده دارند قرار ميگيرد. اين باورها يا طرحوارههاي ضمني، فعالانه در طول رشد ايجاد ميشوند و به عنوان الگوهايي در نظر گرفته ميشوند كه ادراك، پردازش، يادآوري، تفسير و تحليل وارده را هدايت ميكنند (ماريسون، 1374).
2-1-6-3-1- شناخت درماني
شامل مجموعه متنوعي از روشها و راهبردهاي روانشناختي است كه از آن براي درمان اختلالات رواني استفاده ميكنند. اين رويكرد درماني بر سه فرض نظري استوار است:
1. رفتار فرد تحت تأثير افكار، تصورات، ادراكات و ساير وقايع ميانجي شناختي است.
2. افراد نقش فعالي در يادگيري خود دارند. آنها نه تنها گيرندگان غيرفعال تحركات محيطي نيستند بلكه تا حدودي زيادي نقش اساسي در كنترل فعاليتهاي خويش دارند. ...
...
[1] -Wiemer
....
تحقيقات پيشين
2-2-1- استرس و تاب آوري
جانسون[1] و همكاران (2010) تاب آوري 80 بيمار جسميرا در راستاي مقابله با استرسهاي وارده و سازگاري روان شناختي بررسي كردند كه نتايج پژوهش نشان داد تاب آوري، متغير موثري در كاهش نشانههاي پريشاني رواني از قبيل اختلا ل استرس پس آسيبي، اضطراب و افسردگي است.
نتايج تحقيق استيفبرگن و پيرني[2] (2010) در خصوص عوامل روان شناختي تاب آوري مانند پذيرش، ارتباط ميان فردي، خود اثر بخشي، مديريت استرس و سلامت خود ونشانههاي افسردگي كه بر 630 فرد مبتلا به سندرم پست پوليو[3] انجام شد نشان داد53 درصد از افراد مورد مطالعه در تاب آوري سلامت خود، نمره خوب كسب كردهاند و چهار عامل تاب آوري با 30 درصد واريانس در نشانههاي افسردگي با رشد رواني پيشبيني كنندههاي اصلي هستند.
نتايج پژوهش كمپبل سيلز (2006) نشان داد كه مهارتهاي مقابلهبا استرس به طور معنيداري در پيشبيني تابآوري در نمونه مورد پژوهش موثر بوده است. به ويژه استفاده از راهبردهاي مقابلهاي مسئله محور، رابطه مثبت و معنا داري با تابآوري داشته است.
پژوهشي با عنوان: اثر بخشي آموزش شيوههاي مقابله با استرس بر تابآوري، اضطراب، افسردگي و استرس بيماران مبتلا به ضايعه نخاعي، توسط حسن زاده پشنگ و همكاران (1391) انجام گرديد. اين مطالعه يك تحقيق نيمه آزمايشي بر 32 بيمار بود. بيماران به طور تصادفي به دو گروه آزمايش و كنترل تقسيم شدند. بعد از تكميل پرسشنامههاي تاب آوري ديويد سون وپرسشنامه اضطراب، افسردگي و استرس، شيوههاي مقابله با استرس در 8 جلسه 90 دقيقهاي به گروه آزمايش آموزش داده شد. بعد از اين آموزش دوباره پرسش نامهها توسط هر دو گروه تكميل شد. يافتههاي اين پژوهش حاكي از ان است كه آموزش شيوههاي مقابله با استرس موجب افزايش معنا دار ميزان تابآوري، كاهش معنيدار ميزان افسردگي و استرس در بيماران شده ولي باعث كاهش معنيدار ميزان اضطراب آنان نميشود و در نتيجه آموزش شيوههاي مقابله با استرس در كاهش ميزان افسردگي، استرس و افزايش تابآوري بيماران مبتلا به ضايعه نخاعي نقش بسزايي دارد. همچنين نتايج نشان داد آموزش گروهي شيوههاي مقابله با استرس بدون نياز به كارگيري رويكردهاي ديگر از قبيل روان درماني، خانواده درماني و مشاوره بر ميزان تاب آوري، افسردگي و استرس بيماران مبتلا به ضايعه نخاعي تاثير معنا داري دارد و ميزان افسردگي و استرس اين بيماران را كاهش و ميزان تاب آوري آنان را افزايش ميدهد. ...
....
[1] -Johansen
[2] - Pierini&Stuifbergen
[3]- pps: وضعيتي است كه مبتلايان به پوليوميليت، 10 تا 40 سال پس از رهائي از حمله فلجي اوليه (ناشي ازويروس وحشي پوليوميليت) به آن مبتلا ميشوند. در اين سندرم همه عضلاتي كه در حمله اوليه دچار فلجي شده بودند درگير ميشوند.
برچسب ها : مباني نظري مديريت گروهي استرس به شيوه شناختي - رفتاري , مديريت گروهي استرس به شيوه شناختي رفتاري , مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان شناختي رفتاري مديريت استرس