مباني و پيشينه نظري واقعيت درماني گلاسر
در 37 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري كامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه
واقعيت درماني
2تاريخچه واقعيت درماني
ويليام گلاسر در سال ۱۹۲۵ در اوهايو متولد شد. در ۱۹ سالگي مهندس شيمي، ۲۳ سالگي يك روانشناس باليني و ۲۸ سالگي يك پزشك شد و پس از آن روانپزشك گرديد. عمدة كار او درمان جوانان بزهكار بود (مدرسه ونتورا ) و در آخر به آموزش و پرورش روي آورد و به موازات آن به آموزش مربيان پرداخته است.
وي ميگويد: اصل در واقعيت درماني ايجاد پيوند ، تقبيح مسئوليت گريزي و بازآموزي است و لذا فرمول ثابتي براي كاربري در مورد فرد بيمار به هنگام درمان وجود ندارد چگونگي انجام واقعيت درماني بستگي به ميزان مسئوليتگريزي بيمار وشخصيت او دارد.
هرچند هيچ دو موردي همانند هم نيستند، هنگامي كه درمان موفقيتآميز باشد انسان به آساني ميتواند مشاهده كند اين اصول چگونه با روند درمان بهخوبي در هم بافتهاند.
به نظر گلاسر، شكست در امر درمان به اين امر بر ميگردد كه به درستي آن اصول اساسي توسط درمانگر به كارگرفته نشده است، گلاسر ميگويد: در آخرين سال تحصيل از درمانهاي سنتي ناراضي شده بودم و در جستجوي راه بهتري براي درمان افراد به جز رواندرماني سنتي بودم.
و وقتي براي درمان آرُن ميبيند كه درمانهاي سنتي جواب نميدهد. تلاشهاي ديگري شروع ميكند كه بعدها واقعيت درماني نام ميگيرد.
2-4-2- واقعيت درماني و مفهوم آن
تعريف واقعيت درماني كه مبدع آن گلاسر ( 1986 ) است از بسياري جهات به گشتالت درماني و درمان مراجع - محوري شباهت دارد . در همه ي نظريه هاي ياد شده نحوه ي دريافت واقعيت از سوي مراجع و شيوه ي ارزشيابي دروني او از واقعيت مورد تاكيد قرار مي گيرد . به نظر گلاسر ، مراجع در دنياي بيروني (دنياي واقعي) و دروني خود زندگي مي كند و دنياي واقعي بر رفتار فرد تاثير نمي گذارد ، بلكه دريافت و ادراك او از دنياي واقعي بر رفتار او تاثير گذار است . انسان آزاد است و توان انتخاب دارد و بايد مسئوليت پيامد انتخاب هاي خود را به عهده بگيرد .
در اين روش درماني ، مواجه شدن با واقعيت ، مسئوليت پذيري و ارزشيابي در مورد رفتار هاي درست و نادرست مورد تاكيد قرار مي گيرد . فرد نه تنها در مقابل اعمال خود ، بلكه در برابر تفكرات و احساسات خود نيز مسئول است . فرد قرباني گذشته و حال خود نيست ، مگر اين كه خود بخواهد . اين رويكرد درماني هم در مورد رفتارهاي بهنجار و هم در مورد رفتارهاي نابهنجار وهم در مورد تدوين شيوه هاي مناسب تعليم و تربيت به كار مي رود . يكي از نظريه هاي مشاوره كه در دهه هاي اخير شهرت يافته ، نظريه واقعيت درماني است كه عمدتا توسط ويليام گلسر تدوين شده است . رويكرد گلسر يك رويكرد نسبتا صريح است كه به توان مراجع براي پرداختن به نيازهايش از طريق يك روند منطقي يا واقع بينانه اعتماد دارد . مشاوره از ديد واقعيت درماني صرفا يك نوع تعليم يا كارآموزي ويژه است كه مي كوشد به فرد آنچه را كه بايد طي رشد طبيعي خود فرا گيرد، در يك مدت زمان نسبتا كوتاه بياموزد .
گلاسر ( 1984 ) عنوان مي كند كه واقعيت درماني قابل كاربرد براي افراد دچار هر گونه مشكل رواني از آشفتگي خفيف عاطفي گرفته تا گوشه گيري جنون آميز كامل است . اين روش در مورد اختلالات رفتاري افراد جوان و سالمند و مشكلات مربوط به الكليسم و مواد مخدر ، موثر و موفق است . اين نظريه به طور وسيعي در مدارس ، موسسات تصحيحي ، بيمارستان هاي رواني ، بيمارستان هاي عمومي و مديريت تجاري بكار گرفته شده است . تمركز اين نظريه بر زمان حال و تفهيم ( اين نكته ) به اشخاص است كه آنها اساسا" كنشهاي خود را در تلاش براي ارضاي نيازهاي اساسي انتخاب مي كنند . اگر موفق به اين كار نشوند ، رنج مي برند و باعث رنج ديگران مي شوند . وظيفه ي درمانگر آن است كه آنها را به سوي انتخاب هاي بهتر و مسئولانه تر كه تقريبا هميشه وجود دارد سوق مي دهد .
....
2-4-3-تعريف واقعيت درماني
واقعيت يعني حقيقت، يعني تشخيص درست از نادرست، تشخيص حق از باطل، واقعيت يعني هر نوع تجربه به نوعي واقعيت است.
گفته ميشود همه چيز واقعي است تنها چيزي كه به واقعيت و ناواقعيت مفهوم ميدهد اين اصل است كه پيآمدهاي دور و فوري آن چيز را درنظر بگيريم.
رفتار واقعيتگرايانه يعني:
رفتار و كرداري كه هم پيآمدهاي دور آن و هم پيآمدهاي فوري آن درنظر گرفته شود و نتايج سبك سنگين شود و ارزيابي شود.
يعني اگر لذت بعدي عملي بيشتر از تلاش و رنج آني باشد آن را ميتوان كاري واقعيتگرايانه خواند.
رفتار ناواقعيت گرايانه يعني:
يعني اگر درد و رنج بعدي عملي بيش از لذت آني آن باشد، ناواقعيت گرايانه است.
در واقع انسان در انتخاب بين واقعيت و ناواقعيت گاهي بخشي يا همة واقعيت را انكار ميكند كه ما نام بيمار به آنان اطلاق ميكنيم، در واقع بيمار كسي است كه ارتباط خود را با واقعيت از دست ميدهد و ناواقعگرا ميشود .
واقعيت را چگونه بشناسيم؟
در دامن فرهنگ هر جامعهاي (كه پاية آن آموزش و پرورش است) واقعيت وجود دارد.
واقعيت درماني چيست؟
واقعيت درماني* گونهاي ديگر از درمان در روانشناسي است كه بر سه اصل استوار است:
۱- واقعيت ۲- مسئوليت ۳- مشروعيت (اخلاق)
به عبارتي واقعيت درماني يعني شناساندن و وادار كردن درمانجو به پذيرش واقعيتها.
- چه كساني به درمان احتياج دارند؟
كساني كه نيازهايشان برآورده نشده است.
- اين نيازها چه نيازهايي هستند؟
۱- ارتباط (پيوندجويي) ۲- احترام ، ارزشمندي و كسب هويت
- اين نيازها چگونه برآورده ميشوند؟
- با پيشهكردن راستي و درستي ومسئوليت پذيري .
...
درباره اين فايل انتقادي داريد؟
راه هاي تماس با ما:
شماره تماس : 09010318948
برچسب ها : مباني و پيشينه نظري واقعيت درماني گلاسر , مباني و پيشينه نظري واقعيت درماني گلاسر ,