مباني و پيشينه نظري انواع هوش (هوش عقلاني، هوش هيجاني، هوش معنوي، هوش بدني)

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش ,فصل دوم مباني نظري و پيشينه پژوهش ,نمونه سوالات آزمون استخدامي اموزش و پرورش تفكيك رسته ها,دانلود پاورپوينت,طرح توجيحي با لينك مستقيم

مباني و پيشينه نظري انواع هوش (هوش عقلاني، هوش هيجاني، هوش معنوي، هوش بدني)

۲۹ بازديد

مباني و پيشينه نظري انواع هوش (هوش عقلاني، هوش هيجاني، هوش معنوي، هوش بدني)


برچسب ها : مباني و پيشينه نظري انواع هوش (هوش عقلاني، هوش هيجاني، هوش معنوي، هوش بدني) , مباني نظري و پيشينه پژوهش انواع هوش

مباني و پيشينه نظري انواع هوش (هوش عقلاني، هوش هيجاني، هوش معنوي، هوش بدني)
دسته: مباني و پيشينه نظري
فرمت فايل: docx
حجم فايل: 153 كيلوبايت
تعداد صفحات فايل: 65

خريد

 مباني نظري انواع هوش (هوش عقلاني، هوش هيجاني، هوش معنوي، هوش بدني)

در 65 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx 

قسمتهايي از متن مباني نظري و پشينه

مفاهيم هوش  

هوش

     پس از گذشت سال ها از سلطه بهره هوشي(IQ)، برجوانب مختلف زندگي، اكنون از اهميت آن به عنوان تنها عامل موفقيت كاسته شده است. هر چند كه مفهوم هوش ممكن است در نزد افراد مختلف معاني متفاوتي داشته باشد، با اين حال وقتي صحبت از هوش به ميان مي آيد، بلافاصله نوعي توانايي ذهني درباره انسان تداعي مي شود. اگر چه در ميان تعدادي از دانش آموزان، تفاوت هاي فراواني يافت مي شود، اما وقتي صحبت از موفقيت بعضي از آنان و عدم پيشرفت تعدادي ديگر به ميان مي آيد، مهم ترين چيزي كه به ذهن مي رسد تفاوت هوشي آنان است حال آن كه در گذشته اين تفاوت تماماً به بهره هوشي نسبت داده مي شد و فردي موفّق قلمداد مي گرديد كه داراي بهره هوشي بالايي مي بود. اكنون بهره هوشي بالا به تنهايي ارزش قلمداد نمي شود؛ چرا كه تنها 20 % از موفقيت را در بر مي گيرد حال آن كه 80/. از موفقيت به هوش هيجاني و هوش معنوي نسبت داده شده است. بنابراين، امروزه روانشناسان توجه ويژه اي به اين قابليت و نقش آن در زندگي نموده اند و هر روز اهميت و نقش آن به عنوان عاملي تأثير گذار بر موفقييت در جوانب مختلف زندگي افزوده مي شود (گلمن 1998).

امروزه همگي ما بر اين باوريم كه ميزان توانايي ذهني فرد يعني آن چه كه ما به عنوان هوش مي شناسيم و مقدار آن را توسط تست هاي هوش مي سنجيم. البته بايد توجه داشت كه هيچ تضميني براي موفقيت و خوشبختي فرد وجود ندارد. تا چند سال اخير روانشناسان پاسخ روشني براي اين سئوال كه چه عاملي مي تواند تاحد زيادي موفقيت و خوشبختي فرد را پيش بيني كند، نداشتند. پس از تحقيقات زياد معلوم شد كه توانايي احساسي فرد، نه تنها مهم تر از توانايي ذهني او است، بلكه نقش بسزايي نيز در موفقيت، كار، روابط با ديگران و حتي سلامت جسمي فرد دارد )گلمن، 1998).

تعريف هوش

     در تعريف واژه هوش اتفاق نظر ميان روانشناسان وجود ندارد. تعريف دقيق هوش بسيار دشوار و اغلب مورد نزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند كه هوش، مجموعه توانايي هاي يك فرد محسوب مي شود كه توسط آن، فرد چيزي را مي فهمد و به طور منطقي مي انديشد و رفتار مي كند. با اين حال عناصري از هوش وجود دارد كه مورد توافق غالب پژوهشگران است. گيج و برلاينر ( 1992 ) ، اين عناصر را به سه دسته زير تقسيم نموده اند:

1- توانايي پرداختن به امور انتزاعي: افراد با هوش با امور انتزاعي (انديشه ها، نمادها و مفاهيم) سر و كار دارند تا ابزارهاي مكانيكي، فعاليت هاي حسي و عيني).

2- توانايي حل كردن مسايل: توانايي پرداختن به موقعيت هاي جديد، نه فقط دادن پاسخ هاي از قبل آموخته شده به موقعيت هاي آشنا.

3- توانايي يادگيري: به ويژه توانايي يادگيري انتزاعيات از جمله انتزاعيات موجود در كلمات و ساير نمادهاو نيز توانايي استفاده از آن ها (سيف، 1380).

به عبارتي هوش را مي توان توانايي شخص براي تفكر و عملكرد منطقي و معقول تعريف كرد. در اكثر آزمون هاي هوش، پس از پانزده سالگي پيشرفتي در ميزان هوش مشاهده نمي شود، اما سني كه رشد هوش متوقف مي گردد بستگي به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوايل دوران بزرگسالي هوش ثابت به نظرمي رسد، اما نزول حقيقي دارد كه نخستين بار در حدود سي و پنج سالگي كشف مي گردد و پس از آن كاهش مي يابد ولي به طور مستمر مشاهده مي شود (پورافكاري، 1380).

براي تعريف هوش كوشش هاي زيادي به عمل آمده است. يكي از قديمي ترين تعريف ها توسط بينه و سيمون ( 1916 ) ، به اين صورت مطرح شده است: قضاوت و به عبارت ديگر، عقل سليم، شعور عملي، ابتكار، استعداد انطباق خود با موقعيت هاي مختلف، به خوبي قضاوت كردن، به خوبي درك كردن، به خوبي استدلال كردن؛ اين ها فعاليت هاي اساسي هوش به شمار مي روند.

در زندگي روزمره اغلب با افرادي برخورد مي كنيم كه با وجود يكسان بودن در هوش شناختي، در موفقيت، كار، تحصيل، محيط خانواده و قدرت رهبري با يكديگر تفاوت دارند. محققان نشان داده اند كه بهره هوشي به تنهايي نمي تواند تضمين كافي براي كسب سلامتي، تحصيل، و رضايت فرد باشد بلكه عامل مؤثر ديگري تحت عنوان هوش هيجاني مي بايست مورد توجه و بررسي قرار گيرد.

انواع هوش

    مسأله هوش به عنوان يك ويژگي اساسي كه تفاوت فردي را در بين انسان ها موجب مي شود از ابتداي تاريخ مكتوب زندگي انسان مورد توجه بوده است. اما از آغاز مطالعه هوش غالبا بر جنبه هاي شناختي آن نظير حافظه، حل مسأله و تفكر تأكيد شده، در حالي كه امروزه نه تنها جنبه هاي غير شناختي هوش يعني توانايي عاطفي، هيجاني، شخصي و اجتماعي مورد توجه قرار مي گيرد بلكه در پيش بيني توانايي فرد براي موفقيت و سازگاري در زندگي نيز مورد اهميت واقع شده است(ونگ و لاو،2003).

 در حوزه روانشناسي و علوم رفتاري معمولاً باور بر اين است كه هوش موجوديتي منفرد است كه به ارث مي رسد و انسان ها مانند لوح سفيدي هستند كه هر چيزي را در صورتي كه به شيوه اي مناسب ارايه شود، مي توان به آن ها آموزش داد. تحقيقات اخير نشان مي دهد كه عكس اين مسأله صادق است و هوش هاي چندگانه وجود دارد كه كاملاً از يكديگر مستقل هستند. در ميان تحقيقاتي كه انواع مختلف هوش را كشف كرده اند، هوارد گاردنر (1993)، پيشقدم كار بر روي هوش هاي چندگانه بود . ...

...

2-3. بررسي پيشينه ي مطالعاتي:

2-3-1. پژوهش هاي انجام شده پيرامون رابطه بين مؤلفه ها در خارج از كشور

        ·در تحقيق باقري، اكبري زاده و حاتمي. (2011)، به اين نتيجه دست يافتند كه استفاده از هوش معنوي افراد را قادر مي سازد براي حل مشكلات و مسائل با ديدي معنوي اقدام كنند و به حقيقت سريع تر برسند و احساس شادكامي كنند، خلاق تر و خودكارامدتر شوند و مي توانند در حل مشكلاتشان تصميمات بهتري بگيرند.

        ·برگر و كارابينك(2010)، در تحقيق خود به اين نتيجه رسيدند كه بين خودتنظيمي، راهبردهاي يادگيري و انگيزش، رابطه معني داري وجود دارد. به اين معنا  كه كاربرد موفقيت آميز راهبردهاي خودتنظيمي مثل تكرار و سازماندهي، منجر به بالا رفتن باورهاي خودكارامدي مي شود و بنابراين درگيري دانش آموزان در يادگيري دروس افزايش  مي يابد.

        ·  بنا به نظر اكسان(2009)، بهبود مهارت هاي خودتنظيمي باعث درگيري انگيزشي دانش آموزان مي شود. اين مهارت ها به يادگيرندگان كمك مي كند كه انتخاب مناسبي داشته باشند و اضطراب كمتري را متحمل شوند. بنابراين، يادگيرندگان نياز دارند كه بدانند آن ها چه طور ياد بگيرند و يادگيري چه طور تحقق مي يابد. 

        ·  آزيديو(2009)، راهبرد هاي خودتنظيمي در دانش آموزان را به دانشجويان دانشگاه گسترش داد. نتايج اين تحقيق نشان داد كه افزايش استفاده از راهبرد هاي خودتنظيمي مي تواند افزايش درگيري شناختي و انگيزشي و حل مسئله را در پي داشته باشد و مي تواند منجر به موفقيت و پيشرفت در اهداف يادگيري شود.

        ·استفاده از راهبردهاي يادگيري خود -تنظيمي ، از جمله عوامل تعيين كننده در موفقيت تحصيلي محسوب مي شود و با بررسي آن مي توان عملكرد تحصيلي دانش آموزان را پيش بيني نمود. پيش بيني عملكرد تحصيلي، يكي از موضوع هاي محوري مورد علاقة روان شناسي تربيتي است (فارنهام ، چامورو - پريميوزيك  و مك دوگ2003 ؛ بوساتو  و همكاران، ۲۰۰۰).

        ·  به اعتقاد زميرمن و همكاران(1996)، راهبردهاي يادگيري  خودتنظيمي، روش هاي مشخصي هستند كه هدف آن ها دستيابي به دانش و مهارت مي باشد. اين راهبردها، ديدگاه نسبتاً جديدي براي يادگيري و پيشرفت تحصيلي هستند؛ زيرا به اين نكته توجه نموده اند كه چگونه دانش آموزان شخصاً فرآيند يادگيري خود را فعال كرده؛ تغيير مي دهند و تنظيم مي نمايند.

        ·برخي پزوهشگران تمركز خود را بر يادگيري خودتنظيمي قرار داده و سعي كرده اند روابط بين يادگيري خودتنظيمي، مؤلفه هاي انگيزشي و پيشرفت تحصيلي را تبيين كنند. براي مثال هانسفورد (1995)، رابطه ي بين مفهوم خود، مركز كنترل ادراك شده، يادگيري خودتنظيمي و پيشرفت تحصيلي را در دانشجويان رشته هاي تكنولوژي آموزشي و روان شناسي تربيتي در دانشگاه تكنولوژي تگزاس مورد مطالعه قرار داد. نتايج نشان داد كه ارتباط كم تا متوسطي بين مفهوم خود، مركز كنترل ادراك شده، يادگيري خودتنظيمي و پيشرفت تحصيلي وجود دارد.  

        ·  نتايج پژوهش پينتريچ و دي گروت(1990)، نشان داد كه خودتنظيمي، خودكارامدي و اضطراب بهترين پيش بين هاي عملكرد تحصيلي هستند. در نظريه پينتريچ دانشجوياني كه از راهبردهاي خودتنظيمي بيشتري استفاده مي كنند، همزمان با تدريس معلم يا هنگام مطالعه، سعي مي كنند با معني داركردن اطلاعات، ايجاد ارتباط منطقي با اطلاعات قبل، مهار چگونگي اين فرايند و ايجاد محيط يادگيري مناسب، مطالب را ياد بگيرند و عملكرد تحصيلي خود را بالا ببرند(فاطهي، 2010). ...

...

 

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

برچسب ها : مباني و پيشينه نظري انواع هوش (هوش عقلاني، هوش هيجاني، هوش معنوي، هوش بدني) , مباني نظري و پيشينه پژوهش انواع هوش

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.