فايل ماركت

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش ,فصل دوم مباني نظري و پيشينه پژوهش ,نمونه سوالات آزمون استخدامي اموزش و پرورش تفكيك رسته ها,دانلود پاورپوينت,طرح توجيحي با لينك مستقيم

دانلود مستقيم مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب

۲۶ بازديد

مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب

 

در 35 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب

استرس

در زندگي اجتماعي امروزي، فشار رواني يا استرس[1] امري اجتناب‌ناپذير است. محروميت نا ناكامي و تعارض، كم و بيش در زندگي همه اتفاق مي‌افتد. استرس امروزه موضوعي است كه مورد توجه دانشمندان تمام رشته‌ها قرار گرفته است. پزشكان، روانپزشكان، فيزيولوژيست زيست‌شناسان، هر كدام جنبه‌هايي از مسايل مربوط به آن را بررسي مي‌كنند. به طوري كه در فرهنگ آكسفورد بيان شده است. استفاده از واژه استرس حداقل به آغاز قرن 14 برمي‌گردد كه در معاني مختلف به كار گرفته شده است. گاهي به معني نيرو، فشار فيزيكي، فشار رواني يا كوشش زياد به كار رفته است و زماني به معني يك حالت استيصال كاربرد داشته است (فيورستين، ليبل و كلارماير[2]، 1987).

همانطور كه بيان گرديد فشار رواني امروزه يكي از مهم‌ترين موضوعات و مفاهيم روانشناختي است كه اهميت زيادي در آسيب شناسي رواني و روانشناسي سلامت دارد. اين واژه از فيزيك وارد روانشناسي شده و ابتدا مفهومي فيزيكي، سپس محيطي و اجتماعي و نهايتا روان شناختي پيدا كرده است. (علي‌پور، نور بالا، 1383).

نخستين بررسي‌هاي عمده در زمينه استرس در حوزه دانش پزشكي انجام شده است. در اثري از كلودبرنارد[3] متعلق به سال 1860 چنين اظهار شده است كه به رغم تغييراتي كه در محيط خارجي فرد رخ مي‌دهد، دستگاه داخلي بدن بايد پيوسته در وضعيت مطلوبي بماند. بعدها در اواسط قرن 19، معناي استرس گسترش يافت و به عنوان تنش بر روي اعضاي بدن يا نيروي ذهني مطرح گرديد. در سال 1935 «والتركلانن[4]» نظريه برنارد را تكامل بخشيد و در قالب مفهوم تازه‌اي به نام همئوستاري[5] به آن اشاره كرد. (رأس والتماير[6]،1998).

وي در تلاش براي آماده كردن يك الگوي زيستي براي هيجان بر نقش سيم عصبي مركزي تأكيد كرد و هيجان را با توجه به تغييرات زيست شيميايي و فعاليت‌هاي سيسستم اعصاب مركزي توجيه نمود. گرانش كلانن به تبيين زيستي پديده هيجان ما الگوي معروفي را شكل داد كه به الگوي واكنش «جنگ يا گريز[7]» مشهور شد.

بيشترين پژوهش و بررسي را در اين زمينه «هانس سليه» پزشك معروف اتريشي در سال 1956 انجام داده است. به همين دليل نيز پدر استرس ناميده شده است.

وي را مي‌توان نخستين فردي دانست كه استرس را به عنوان پديده تازه در نوع خود به طور كامل شرح داده است. زماني كه وي دانشجوي پزشكي دانشگاه پراك بود به «نشانگلان عمومي بيماري» به عنوان يك پاسخ نامعين ارگانيزم نسبت به بيماري توجه كرد و آثار عوامل مزاحم مانند ضربه‌ها، سوختگي‌ها، اشعه ايكس، سرما و ... را مورد بررسي قرارداد و در مقاله‌اي كه در سال 1936 منتشر كرد به توصيف مجموعه پاسخ‌هاي نامعيني پرداخت كه بر اثر هر نوع عامل مهاجم جسماني در ارگانيزم بروز مي‌كرد و آنچه را كردد نشانگلان عمومي سازش» مي‌ناميد مشخص نمود. وي بين سال‌هاي 1946-1950 فرضيه‌اي ارائه داد كه بر اساس آن، بيماري‌هاي موسوم به بيماري‌هاي سازشي مي‌توانند ناشي از واكنش‌هاي سازشي نابهنجار در برابر استرس باشد. (استورا[8]، 1984).

وي در اواسط قرن بيستم گام مهم ديگري در تبيين مفهوم استرس برداشت. او معتقد بود كه بدن با مجموعه‌اي از فرايندهاي نامشخص، در مقابل عوامل استرس‌زا واكنش نشان مي‌دهد كه وي آنها را «نشانه‌هاي انطباق عمومي[9]» ناميد. نزديك به يك صد سال است كه مفهوم استرس به بررسي درآمده است. پژوهش‌هايي كه در اين فاصله انجام شده‌اند و نظريه‌هايي از آنها استخراج گرديده‌اند (راس والتماير،1998)

 


[1] - Stress

[2] - feeresting & lyber & cazmayer

[3] - cloud bernard

[4] - connon

[5] - Homeostasis

[6] - The fight or fight system

[7] - Hons selye

[8] - Stora

[9] - General adaptation syndrome (GAS)

 

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب , مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب,مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب , مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب,مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب , مباني نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع استرس و اضطراب,

دانلود مستقيم مباني نظري پايان نامه درباره احساس تعلق به مدرسه

۲۷ بازديد

مباني نظري پايان نامه درباره احساس تعلق به مدرسه

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري پايان نامه درباره احساس تعلق به مدرسه

در 36 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع احساس تعلق به مدرسه

 

احساس تعلق

قبل از پرداختن به مفهوم احساس تعلق به مدرسه بايد به مفهوم مهم­تر و كلي­تري احساس تعلق اجتماعي پرداخت. انسان طبيعتاً مخلوقي اجتماعي است و از اين لحاظ تثبيت شده است، نه اينكه از روي عادت، اجتماعي شده باشد، پس نمي­تواند در حالت جدا از بستر اجتماعي شناخته شود. ما در خانواده و جامعه به دنبال جايگاهي هستيم تا نيازهاي اساسي خود را به امنيت، پذيرش، و شايستگي ارضا كنيم. بسياري از مشكلاتي كه تجربه مي­كنيم به ترس از پذيرفته نشدن در گروههايي كه براي آنها ارزش قايليم مربوط مي­شوند. تعلق اجتماعي ظاهرا يك مفهوم واحد نيست بلكه مجموعه اي از احساسات و رفتارهاست كه اكتسابي بوده و در كودكي تحت تاثير تربيت خانوادگي و آموزشهاي والديني قرار دارد. از طريق بررسي چگونگي برخورد فرد با ديگران و نوع عضويت فرد در جامعه مي توان شخصيت فرد را ارزشيابي كرد. تعلق اجتماعي[1] در نوع احساسات ما نسبت به ديگران و روابط با آنها تأثير بسزايي دارد و بشاشيت و جذابيت ما تا حد زيادي از همين تعلق اجتماعي متأثر است (آدلر[2]، 1959).

تعلق اجتماعي باعث كمك مداوم فرد به جامعه مي شود تا جامعه سريعتر رشد كند و به هدفهاي خود بيشتر نزديك شود. به عبارت ديگر تعلق اجتماعي، احساس نياز به پذيرفته شدن در يك گروه است به اين اميد كه به فرد كمك شود تا بتواند بر ضعفهاي طبيعي خود در يك قالب اجتماعي غلبه كند. انسان از اولين روز تولدش در يك زمينه اجتماعي خاص قرار مي گيرد و دائما با شبكه اي از روابط اجتماعي متقابل سروكار دارد كه فرد تحت تأثير اين شبكه افكار، احساسات، رفتار و هيجاناتش شكل مي گيرد.

رشد و پرورش تعلق اجتماعي، باعث افزايش عزت نفس، سازگاري با محيط بيروني، داشتن ارتياط سازنده با ديگران، عضويت فعال در گروههاي اجتماعي، افزايش آگاهي، قبول مسئوليت شخصي، رفتار مبتني بر طيب خاطر و داشتن علاقه و صميميت در رابطه با ديگران مي شود، كه اينها خود بر سلامت رواني دلالت دارند.

بنابراين مي­توان گفت كه تعلق خاطر به جامعه به عنوان حسي بالنده ميان مردمي كه از منافع و سرنوشت مشترك برخوردارند بسيار حياتي است و وجود جامعه متضمن علاقه و وابستگي و وفاداري افراد به آن و احساس پيوستگي به رماي، كلي است (پوليوي ، 2000). اين همان پاسخ عاطفي نسبت به (ماي) بزرگ‌تر است كه تجلي عيني آن اين است كه فرد خود را جزئي از (ماي) بزرگ‌تر و جامعه را خانه خود مي‌داند، به عبارتي اين احساس تعلق اجتماعي است كه ريشه تفاوت يك فرد از يك جامعه با افرااد جوامع ديگر است و آنچه اساس تمييز يك ايراني از غير ايراني مي‌شود، همين است؛ چرا كه در هويت‌يابي ملي، مردم يك جامعه در اين احساس با هم اشتراك دارند و به هم پيوند مي‌خورند.

از نظر ماركوسكي ولاوور، وابستگي احساسي موجب تقويت و تثبيت همبستگي گروهي مي‌شود، زيرا حس تعلق گروهي، به عنوان عنصر اساسي و سازنده گروه، زمينه پيوند اعضاي گروه و در نتيجه پويايي گروهي را تضمين مي‌كند (هومانس، 1972). به نقل از هومانس[3] از آنجا كه حس تعلق گروهي به كنش اجتماعي افراد جهت مي‌دهد، مسير دوام و توسعه گروه را نيز هموار مي‌كند و از اين دو، هرگونه تضعيف آن موجب تضعيف بنيان‌هاي اجتماعي گروه مي‌شود. از آنجا كه كلي‌ترين (مايي) كه فرد به آن تعلق دارد جامعه است، احساس تعلق نسبت به اين (ما) شرط بقا و پويايي زندگي اجتماعي است. (رفيع‌پور،1377)

 


[1] - Social belonging

[2] - Alfered Adler

[3] - Homans

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري پايان نامه درباره احساس تعلق به مدرسه , مباني نظري پايان نامه درباره احساس تعلق به مدرسه, مباني نظري پايان نامه درباره احساس تعلق به مدرسه , مباني نظري پايان نامه درباره احساس تعلق به مدرسه, مباني نظري پايان نامه درباره احساس تعلق به مدرسه , مباني نظري پايان نامه درباره احساس تعلق به مدرسه,

دانلود مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده

۱۳ بازديد

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده

در 34 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع الگوهاي ارتباطي خانواده

 

خانواده

خانواده يكي از نخستين نهادهاي اجتماعي محسوب مي شود كه ساختار مشخص و معيني دارد كه متأثر از تغييرات و تحولات اجتماعي است (جهانگير، 1391). بر هيچ كس پوشيده نيست كه خانواده مأمن آرامش و جايگاه به شكوفا رساندن استعدادهاست. افراد در درون خانواده هم تأثير مي پذيرند و هم، بر هم تأثير مي‌گذارند. مسلماً شكوفايي افراد خانواده، متأثر از عملكرد دروني خانواده است. در پي تبيين هاي مختلفي كه جهت شناسايي، سبب شناسي اختلالات رواني صورت گرفته است، خانواده درمان‌گران پويايي‌هاي متعامل درون خانواده را مورد بررسي قرار داده اند و بر اين عقيده‌اند كه مشكل رواني، به هر دليل كه بروز كرده باشد، بايد روابط و مراوداتي كه فرد در آن قرار دارد، مورد بررسي قرار گيرد (فرانكلين[1] و هافربير[2]، 2000).

 

به خاطر وجود اختلافات زندگي، خانواده هاي بسياري در معرض خطر نابساماني و از هم پاشيدگي قرار مي‌گيرند و از آن جا كه خانه جايي است كه زندگي در آن آغاز مي شود، نبودن روابط مطلوب اثرات مخربي بر روي فرزندان مي گذارد. عوامل ساختاري خانواده در صورتي كه دچار اختلال شود، باعث ايجاد مشكل در كاركرد خانواده و تأثير نامطلوب بر شخصيت فرزندان مي شود (جهانگير، 1391).

ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ ﺳﺎﻟﻢ، ﺳﻮﺍﯼ ﺑﻘﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﻳﮏ ﻧﻈﺎﻡ، ﻣﻮﺟﺐ ﺷﮑﻮﻓﺎﻳﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﯼ ﻳﮑﺎﻳﮏ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ، ﻳﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭ ﭘﯽ ﮐﺎﻭﺵ ﮔﺮﯼ ﻭ ﺧﻮﺩﻳﺎﺑﯽ ﺑﺮﺁﻳﻨﺪ (ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ و ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ[3]، 2003). ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩﯼ ﮐﺎﺭﺁﻣﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺿﻌﻴﻒ ﻭ ﻧﺎﮐﺎﺭﺁﻣﺪ ﺍﺳﺖ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ (ﻣﻮﺳﻮﯼ، ۱۳۷۹). ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻭﻳﺎﺭﻭﻳﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ‌ﻫﺎﯼ ﻓﺸﺎﺭﺯﺍ ﻭ ﺩﺷﻮﺍﺭ، ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ، ﺗﻨﺶ ﻳﺎ ﻧﻮﻣﻴﺪﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻓﺸﺎﺭﺯﺍ، ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﺨﺘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﻋﺎﺩﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﻣﺸﮑﻞﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﮐﻮﺷﺶ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ (ﻣﻮﺳﻮﯼ، ۱۳۷۹).

 

2-2-2-1- ابعاد كاركرد خانواده

اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ، رايان، ﺑﻴﺸﺎب، ﻣﻴﻠﻴﺮ و ﻛﻴﺘﻨﺮ[4] (2003)، ﺷﺶ ﺑﻌﺪ كاركرد (ﻋﻤﻠﻜﺮد) ﺧﺎﻧﻮاده را به صورت ذيل بيان كرده اند:

1 - ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ[5]: ﻣﺸﻜﻞ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ اﻣﺮ ﻣﻬﻢ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮدي و ﺗﻤﺎﻣﻴﺖ ﺧﺎﻧﻮاده را ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ در آن ﺻﻮرت ﺧﺎﻧﻮاده در ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻞ ﻧﺎﺗﻮان ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. ﺧﺎﻧﻮاده ﮔﺎﻫﻲ ﻣﺸﻜﻼﺗﺸﺎن ﻣﺪاوم اﺳﺖ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﺻﻮرت آن ﻫﺎ اﺣﺴﺎس ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ، در اﻳﻦ ﻣﻮارد ﻣﻴﺰان ﻣﺸﻜﻼت ﺑﻪ ﺣﺪي اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺮاي ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼت اﻗﺪام ﻧﻤﻲﻛﻨﻨﺪ. ﻣﺸﻜﻼت ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ دو دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﻮد: اﺑﺰاري و ﻋﺎﻃﻔﻲ. ﻣﺸﻜﻼت اﺑﺰاري ﺟﺪي و ﻣﺎﻧﻴﻜﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﺜﻞ ﻣﺸﻜﻼت ﭘﻮل، ﻏﺬا، ﭘﻮﺷﺎك، ﺧﺎﻧﻪ و ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺸﻜﻼت ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻣﺜﻞ ﻧﮕﺮاﻧﻲ، ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﻳﺎ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.


[1] Franklin

[2] Haferbray

[3] Goldenberg & Goldenberg

[4] Epstein, Ryan, Bishop, Miller & Keitner

[5] problem solving

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده , مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده, مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده , مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده, مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده , مباني نظري فصل دوم پايان نامه روانشناسي درباره الگوهاي ارتباطي خانواده,

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه ) با لينك مستقيم

۲۳ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه )

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه )

در 29 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع سلامت روان:

 

2-1. سلامت روان

2-2-1. مفهوم سلامت روان

ريشه‌ي لغوي واژه انگليسي‌ «health»، در واژه‌هاي، «haelp»، haelth»» (به معناي كـل) و «haelen» و(heal) انـگليسي قديم، و كلمه‌ي‌ آلماني قديم «heilida» و«heilen» (به معناي كل) است. گراهام ‌ (1992) اين ريشه‌هاي لغوي را با كلمات انگليسي‌ «halig» و آلماني قديم«heilig»، به‌ معناي مقدس، ارتباط داده است؛ بنابراين، از نظر ريشه‌ي‌ لغوي، سالم‌ بودن‌ به معناي‌ «كليت داشتن يا مقدس‌ بودن» است‌ و بدين‌ترتيب، ويژگي‌هاي‌ معنوي و فـيزيكي‌ (و نـه فقط فيزيكي) را شامل مي‌شود (لطافتي بريس، 1389).

مفهوم سـلامت روانـى، در واقع جنبه‌اى از مفهوم كلى سلامت است. سازمان بهداشت جهانى سلامت را چنين تعريف‌ مى‌كند‌: حالت‌ سلامتى كامل جسمى، روانى، اجتماعى، معنوى و نه فقط‌ فقدان‌ بيمارى يا ناتوانى، كه در آن فرد به توانايى‌هاى خودش پى مـى‌برد، مـى‌تواند بـا استرس‌هاى معمول زندگى كنار آيد‌، بـه‌ صـورت‌ ثـمربخش و مولد كار كند و قادر به كمك به جامعه باشد ‌(برى و جنكينس ،2007).

كارشناسان سازمان بهداشت جهاي سلامت فكر و وران را اين طور تعريف مي كنند: «سلامت فكر عبارت است از قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران، تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي و حل تضادها و تمايلات شخصي به طور منطقي، عادلانه و مناسب» (ميلاني فر، 1389).

مفهوم سلامت همچنين دربر گيرنده مفاهيمي همچون احساس خوب بودن و اطمينان‌ از‌ خودكارآمدي، اتكا به خود، ظرفيت رقابت، تعلق بين نسلي و خودشكوفايي توانايي‌هاي بالقوه فكري، هيجاني و غيره است و فـقدان بـيماري و عـلايم‌ را‌ نيز شامل مي‌شود. سلامت رواني به عنوان يكي از اركان سـلامتي، لازمه يـك زندگي مفيد، موثر و رضايت‌بخش‌ فردي‌ است و مسئوليت سنجش، ارزيابي، كنترل، درمان و بهبود بخشيدن آن قبل از هركس بر عهده متخصصان علوم‌ رفتاري‌ و اجتماعي مي‌باشد (پاكيزه، 1387).

لوينسون و همكارانش در سال 1962 سلامتي روان را اين طور تعريف كرده اند: «سلامتي روان عبارت است از اين كه فرد چه احساسي نسبت به خود، دنياي اطراف، محل زندگي و اطرافيان دارد و مخصوصا با توجه به مسئوليتي كه در مقابل ديگران دارد، چگونگي سازش وي با درآمد خود و شناخت موقعيت مكاني و زماني خويش حائز اهميت است» (ميلاني فر، 1389).

تودور (1996؛ ترجمه خواجوي، 1382)، سلامت روان را به شرح زير تعريف مي كند:

1. سلامت روان شامل توانايي زندگي كردن همراه با شادي، بهره وري و بدون وجود دردسر است.

2. سلامت روان مفهوم انتزاعي وارزيابي نسبي گراست از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هايش. و نمي توان آن را جداي از ساير پديدهاي چند عاملي فهميد كه فرد را به موازاتي كه در جامعه به عمل مي پردازد، مي سازد.

3. سلامت روان، شيوه سازگاري آدمي با دنيا است، انسان هايي كه موثر، شاد و راضي هستند و حالت يكنواختي خلقي، رفتار ملاحظه گرانه و گرايش شاد را حفظ مي كنند.

4. سلامت روان عنوان و برچسبي است كه ديدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علايم ناتوان كننده، يكپارچگي كاركرد روان شناختي، سلوكي موثر در زندگي شخصي و اجتماعي، احساسات مرتبط با بهزيستي اخلاقي و معنوي و مانند آنرا در بر مي گيرد.

5. براي ارائه يك تئوري در مورد سلامت روان، موفقيت برون رواني كافي نيست، بايد سلامت درون رواني را به حساب بياوريم.

6. سلامت روان، ظرفيت رشد و نمو شخصي است.

7. سلامت روان، يك موضوع مربوط به پختگي است.

8. سلامت روان، يعني هماهنگي بين ارزشها، علاقه ها، و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتيجه، برنامه ريزي واقع بينانعه براي زندگي، و تحقق هدفمند مفاهيم زندگي است.

9. سلامت روان، در قياس با سلامت جسم نيست، بلكه به ديدگاه و سطح روان شناختي ارتباطات فرد-محيط اشاره دارد. بخش مركزي سلامت، سلامت روان است، زيرا تمامي تعاملات مربوط به سلامتي، به وسيله روان انجام مي شود.

10. سلامت روان ظرفيت كامل زندگي كردن به شيوه اي است كه ما را قادر مي سازد، نوعي وحدت بين ما و ديگران بوجود آورد.

11. سلامت روان، توانايي عشق ورزيدن و خلق كردن است، نوعي حس هويت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، كه همراه است با درك واقعيت درون و بيرون از خود و رشد واقع بيني و استدلال.

پس از روش شدن مفهوم سلامت روان اين ضرورت ديده مي شود تا به اختصار مروري به نظريات گوناگون با گرايش ها و زمينه هاي متفاوت در مورد طبيعت انسان داشته باشيم و با تصورات گوناگون نظريه پردازان از مفهوم سلامت روان و ماهيت انسان بيشتر آشنا شويم.

در تعريف سلامت روان چهار ديدگاه از يكديگر تفكيك مي شوند(پشتكار، 1388):

الف) سلامت رواني به معناي رفتار بهنجار: در اين ديدگاه گفته مي شود رفتارهايي كه اكثريت مردم از خود نشان مي دهند، رفتار هاي سالم به شمار مي آيند و رفتار كساني كه از رفتارهاي عمومي جامعه فاصله زيادي مي گيرند، به عنوان رفتارهاي مرضي به شمار آمده و صاحبان آنها بيمار رواني جامعه ناميده مي شوند.

ب) سلامت رواني به معناي الگوي ايدال: در اين ديدگاه سالم كسي است كه از يك سلسله معيارهاي مشخصي براي سلامت رواني تبعيت كند اين معيارها غالبا به وسيله روان شناسان و رواپزشكان مشخص مي شود.

ج) سلامت رواني به معناي يك فرآيند: در اين ديدگاه، سلامت رواني يك پديده واحد نيست كه بتوانيم از آن در تمام مراحل زندگي استفاده كنيم. به عبارت ديگر در هر مرحله از زندگي انسان اعم از كودكي، نوجواني، جواني، ميانسالي سلامت رواني معنايي متفاوت پيدا مي كند. به اين ترتيب بيماري رواني يك معناي تحولي خواهد داشت، يعني آنچه را در يك بزرگسال بيماري به شمار مي آوريم ممكن است در يك نوجوان سلامتي كامل بدانيم يا بر عكس(پشتكار، 1388).

د) سلامت رواني به معناي فقدان بيماري: در اين ديدگاه اين سلامتي رواني نيست كه تعريف و مشخص مي شود. به عبارت ديگر به جاي اين كه بگوئيم سلامت رواني چيست؟ مي گوييم بيماري چيست؟ و وقتي كسي بيمار نباشد يعني سالم است (پشتكار، 1388).

2-2-2. ديدگاههاي سلامت رواني

2-2-2-1. ديدگاه فرويد

از ديدگاه مكتب روان كاوي، سلامت رواني به معناي سازگاري فرد با خود و با خواسته ها و فشارهاي جامعه است (كيميايي، خادميان و فرهادي، 1390). در نظر فرويد، انسان متعارف و سالم كـسي‌ است‌ كـه‌ مراحل رشد رواني-جنسي را با موفقيت گـذرانده بـاشد‌ و در‌ هيچ‌ يـك‌ از ايـن مـراحل، بيش از‌ حد‌ تثبيت نشده باشد. از نظر او، كم‌تر انـساني مـتعارف به حساب‌ مي‌آيد و هر فرد به نحوي غير متعارف‌ است. هسته‌ي‌ اصلي‌ حالت‌هاي‌ روان‌نژندي‌ يا نـوروتيك، اضطراب اسـت و اضطراب‌ مرحله‌ي اول نوروز‌ است. هدف‌ از‌ روان‌ درماني‌ در‌ روان‌كاوي، ايجاد‌ سـلامت رواني‌ است. سلامت رواني داراي دو جنبه اسـت: يكي سـازگاري با محيط بيروني، و ديگري‌ سازش بـا مـحيط دروني. در نظر فرويد، تعامل و تعارض پوياي سه ساخت«نهاد»، «من» و «فرامن» تعيين‌كننده‌ي رفتار است و فردي از نظر‌ رواني سالم اسـت كـه‌ بين سه سطح شخصيت وي تعادل برقرار باشد(شفيع آبادي و ناصري، 1389).

يكي از شـاهكارهاي فـرويد، كه مـا را در شناخت رفتار انـسان و در نـتيجه شخصيت‌ او راهنمايي مي‌كند مكانيسم هاي رواني يا دفاعي است. اين مكانيسم ها كه مكانيسم هاي سازشي نيز گفته مي شوند؛ باعث سازگاري و تطبيق شخص در رويارويي با مشكلات محيطي و اجتماعي مي شوند. هميشه براي ارضاي تمايلات، اميال و غرايز جنسي بين «نهاد »، «من » و «ابرمن » درگيري و كشمكش وجود دارد و براي اينكه تعادل رواني و شخصيتي در اثر اين درگيري محفوظ بماند «من» نقش ميانجي داشته و از وسايلي استفاده مي كند كه از اضطراب كه كيفيت نامطلوبي است و تقريبا سرمنشا تمام بيماري هاي رواني و واكنش هاي عصبي است نجات يابد. اين وسايل عمان مكانيسم هاي دفاعي هستند و روي اين اصل آنها را مكانيسم هاي دفاعي «من» نيز مي گويند (ميلاني فر، 1389).

 

 

 

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري پژوهش سلامت روان , پيشينه پژوهش سلامت روان , فصل دوم پايان نامه پژوهش سلامت روان, مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري و پيشينه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پايان نامه ) , مباني نظري پژوهش سلامت روان , پيشينه پژوهش سلامت روان , فصل دوم پايان نامه پژوهش سلامت روان,

دانلود فصل دوم مباني نظري و پيشينه پزوهش بهزيستي روان شناختي با لينك مستقيم

۲۲ بازديد

فصل دوم مباني نظري و پيشينه پزوهش بهزيستي روان شناختي

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

فصل دوم مباني نظري و پيشينه پزوهش بهزيستي روان شناختي

در 25 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه


بهزيستي روان‌شناختي

امروزه ديدگاه جديدي در علوم وابسته به سلامت به‌طور اعم و در روان‌شناسي به‌طور اخص در حال شكل‌گيري و گسترش است. در اين ديدگاه علمي تمركز بر روي سلامتي و بهزيستي از جنبه‌ي مثبت، توضيح و تبيين ماهيت بهزيستي روان‌شناختي مي‌باشد (ريف وسينگر، 1998).

مفهوم بهزيستي روان‌شناختي

بهزيستي مفهوم كليدي و اصلي تفكر گسترده‌اي است كه شامل رضايت معمولي فرد از زندگي، احساسات مثبت و فقدان احساس منفي مي‌باشد. اولين مؤلفه‌ي آن يك قضاوت شناختي درباره‌ي اين است كه زندگي فرد چه طور مي‌گذرد، مؤلفه بعدي شادكامي فرد در سطوح تجارب شخصي است (داينر، اويشي و لوكاس[1]، 2003).

مفهوم بهزيستي شخصي به انواع ارزيابي‌هاي گوناگون (مثبت و منفي) افراد از زندگي‌شان اشاره دارد كه شامل ارزيابي‌هاي شناختي و فكري (مانند رضايت از زندگي، رضايت شغلي، علائق و تعهدات) و واكنش‌هاي عاطفي به حوادث زندگي (مانند لذت‌ها، شادي‌ها، غم‌ها و دل‌تنگي‌ها) مي‌باشد؛ بنابراين بهزيستي روان‌شناختي اصطلاحاً چيزي است كه براي ارزيابي گوناگوني كه مردم از زندگي خود، اتفاقاتي كه براي آن‌ها مي‌افتد، جسم و ذهنشان و شرايط محيطي كه در آن زندگي مي‌كنند، دارند. بهزيستي روان‌شناختي به درك افراد از زندگي خودشان در حيطه رفتارهاي هيجاني و عملكردهاي رواني و ابعاد سلامت رواني تعريف‌شده است. تحقيقات در مورد بهزيستي روان‌شناختي قلمروهايي از شخصيت، انگيزش و عامل‌هاي شناختي (ادراك، اعتمادبه‌نفس، خوش‌بيني) را نشان داده است كه همه‌ي اين عوامل در رضايتمندي افراد از زندگي مشاركت دارند (داينر،2006).

ويژگي‌هاي مهم رواني كه فرد واجد سلامت مي‌بايست از آن برخوردار باشد، احساس بهزيستي يا رضايتمندي است. احساس بهزيستي اصطلاحاً اين‌گونه تعريف مي‌شود: احساس مثبت و احساس رضايتمندي عمومي از زندگي كه شامل خود و ديگران در حوزه‌هاي مختلف است. احساس بهزيستي هم داراي مؤلفه‌هاي عاطفي و هم مؤلفه‌هاي شناختي است. افراد با بهزيستي بالا به‌طور عمده‌اي هيجانات مثبت را تجربه مي‌كنند و از حوادث و وقايع پيرامون خود ارزيابي مثبتي دارند، درحالي‌كه افراد با بهزيستي روان‌شناختي پايين، حوادث و موقعيت زندگي‌شان را نامطلوب ارزيابي مي‌كنند و بيشتر هيجانات منفي نظير اضطراب، افسردگي و خشم را تجربه مي‌كنند (مي يرز و داينر[2]، 1995). علاوه بر اين افرادي كه سطوح بالاي بهزيستي را تجربه مي‌كنند به‌طور متوسط بيشتر قابل‌اعتماد هستند و همكاري بيشتري با افراد ديگر دارند (تو و داينر[3]، 2008).

بهزيستي روان‌شناختي را مي‌توان واكنش‌هاي عاطفي و شناختي به ادراك ويژگي‌ها و توانمندي‌هاي شخصي، پيشرفت بسنده، تعامل كارآمد و مؤثر با جهان، پيوند و رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پيشرفت مثبت در طول زمان تعريف كرد. اين حالت مي‌تواند مؤلفه‌هايي مانند رضايت از زندگي، انرژي و خلق مثبت را نيز در برگيرد (كارادماس،2007).

كارول ريف (1998) از تركيب مفاهيم مطرح‌شده درزمينه‌ي روان‌شناسي مثبت، به يك مدل چندوجهي بهزيستي روان‌شناختي دست‌يافت كه منجر به ساخت مقياس‌هايي با عنوان مقياس‌هاي اندازه‌گيري بهزيستي روان‌شناختي ريف گرديد. مدل بهزيستي روان‌شناختي ريف داراي شش بعد است كه هر يك از ابعاد چالش‌هايي را در برمي‌گيرد كه هر فرد در هنگام سير به‌سوي كمال، يعني زماني كه مي‌خواهد شايستگي‌ها و استعدادهاي خود را به منصه ظهور برساند، با آن‌ها مواجه مي‌شود. اين شش بعد در تركيب با يكديگر بهزيستي پايدار و عميقي را منعكس مي‌سازند كه حاصل تحول مثبت فرد از گذشته تا حال مي­باشد، به‌عبارت‌ديگر اين ابعاد رشد و تكامل دائمي و پيوسته‌اي را منعكس مي‌سازند كه باور به هدفمند و معنادار بودن زندگي، داشتن توانايي برقراري ارتباط با ديگران، توانايي اداره زندگي شخصي و محيط اطراف و احساس خود تعيين گري را در فرد به وجود آورده است. شش وجه بهزيستي روان‌شناختي عبارت‌اند:

خودآئيني[4] به احساس خود تعيين‌كنندگي، استقلال و آزادي اطلاق مي‌شود. فردي كه بتواند بر اساس افكار، احساسات و باورهاي شخصي خود تصميم بگيرد، داراي ويژگي خودمختاري است. در حقيقت، توانايي فرد براي مقابله با فشارهاي اجتماعي، به اين مؤلفه مربوط مي‌شود. مؤلفه هدفمندي در زندگي[5]، به مفهوم دارا بودن اهداف درازمدت و كوتاه‌مدت در زندگي و معنادار شمردن آن است. فرد هدفمند نسبت به فعاليت‌ها و رويدادهاي زندگي علاقه نشان مي‌دهد و به شكل مؤثر با آن‌ها، درگير مي‌شود. يافتن معني براي تلاش‌ها و چالش‌هاي زندگي در قالب اين مؤلفه قرار مي‌گيرد (ريف، لاو، اسكس و سينگر[6]، 1998)، مؤلفه رشد شخصي[7] به گشودگي نسبت به تجربيات جديد و داشتن رشد شخصي پيوسته گفته مي‌شود. فردي داراي اين ويژگي همواره درصدد بهبود زندگي شخصي خويش از طريق يادگيري و تجربه است (ريف و كي يز، 1995)

 


[1] Diener, E., Oishi, S., & Lucas, R. E

[2] Myers, D. G., & Diener, E

[3] Tov, W., & Diener, E

[4] autonomy

[5] Purpose in life

[6] Ryff, C. D., Love, G. D., Es......., M. J., & Singer, B

[7] Personal growth...

...

منابع فارسي:

 

احمدي، خدابخش، شيخ، مهدي و سرابتدي، حسن. (1391). نقش دلبستگي به خدا در تاب‌آوري و سلامت روان والدين كودكان عقب‌مانده ذهني آموزش پذير. پژوهش در سلامت روان‌شناختي، 6، 1، 9-1.

اكبري، زهرا. وفايي، طيبه و خسروي، صدر اله. (1389). بررسي رابطه بين سبك‌هاي دلبستگي و ميزان تاب‌آوري همسران جانبازان. طب جانباز،3،10، 17-12.

آقا يوسفي، علي‌رضا و شريف، نسيم. (1389). بررسي همبستگي بين بهزيستي رواني و حس انسجام در دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي - واحد تهران مركز. پژوهنده، 15، 6، 279-273.

بشارت، محمدعلي. (1387). رابطه نارسايي هيجاني با اضطراب، افسردگي و درماندگي روان‌شناختي و بهزيستي روان‌شناختي. پژوهش‌هاي نوين روانشناسي (روان‌شناسي دانشگاه تبريز)، 3، 10، 40-17.

بشارت، محمدعلي. صالحي، مريم. شاه‌محمدي، خديجه. نادعلي، حسين و زبردست، عذرا. (1387). رابطه تاب‌آوري و سخت­كوشي با موفقيت ورزشي و سلامت رواني در ورزشكاران. روانشناسي معاصر،3، 2، 49-38.

بشارت، محمد و عباس پوردوپلاني، طاهره. (1389). رابطه راهبردهاي فراشناختي و خلاقيت با تاب‌آوري در دانشجويان. روان‌شناسي اجتماعي (يافته‌هاي نو در روان‌شناسي)، 5، 14، 124-111.

بهادري خسروشاهي، جعفر و هاشمي نصرت‌آباد، تورج. (1390). رابطه اميدواري و تاب‌آوري با بهزيستي روان‌شناختي در دانشجويان. انديشه و رفتار (روان‌شناسي كاربردي)، 6، 22،50 -41.

به پژوه، احمد و رمضاني، فريدون. (1384). بررسي رضايت زناشويي والدين كودكان كم‌توان ذهني و كودكان عادي. مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز،22، 4(پياپي 45)، 81 -72.

ثنايي، باقر. (1378). مثلث سازي و مثلث‌هاي پاتولوژيك در مشاوره خانواده. مجموعه مقالات همايش سراسر مشاوره، تهران: سازمان بهزيستي.

جعفري، اصغر. ثنايي ذاكر، باقر. پاشاشريفي، حسن و كرمي، ابوالفضل. (1389). مقايسه اثربخشي رويكردهاي ارتباطي ستير و تجربي ويته كر در كاهش وقوع طلاق در زوج‌هاي متعارض در آستانه طلاق. فصلنامه تازه‌ها و پژوهش‌هاي مشاوره، 9،34،47-25.

جعفري، عيسي. اسكندري، حسين. سهرابي، فرامرز و دلاور، علي. (1388). اثربخشي آموزش مهارت‌هاي مقابله‌اي مبتني بر مدل مارلات در پيشگيري از عود و افزايش تاب‌آوري در افراد وابسته به مواد. فراسوي مديريت، 1، 3، 87 -77...

...

 

خريد

برچسب ها : فصل دوم مباني نظري و پيشينه پزوهش بهزيستي روان شناختي , فصل دوم مباني نظري و پيشينه پزوهش بهزيستي روان شناختي,فصل دوم مباني نظري و پيشينه پزوهش بهزيستي روان شناختي , فصل دوم مباني نظري و پيشينه پزوهش بهزيستي روان شناختي,فصل دوم مباني نظري و پيشينه پزوهش بهزيستي روان شناختي , فصل دوم مباني نظري و پيشينه پزوهش بهزيستي روان شناختي,

دانلود پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو) با لينك مستقيم

۲۲ بازديد

پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

خريد

پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو)

در 54صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

مفهوم استرس

استرس را يكي از جنبه هاي طبيعي و اجتناب ناپذير زندگي انسان معاصر خوانده اند كه به اشكال مختلف تعريف شده است (هوخلي[1]، 1983). برخي آن را در يك كلمه به فشار رواني يا تنيدگي تعريف كرده و گروهي آن را پاسخ فيزيولوژيك انسان به محرك هاي محيطي تهديد كننده دانسته اند(لي داكس[2]، 1986).اين موضوع كه استرس ماهيتي جسماني، شناختي يا عاطفي دارد، از ديرباز مورد بحث انديشمندان بوده است. شناخت گرايان به عنوان رويكرد غالب در روانشناسي عصر حاضر، جسم، ذهن و احساس را اجزاء تفكيك ناپذير وجود آدمي مي داند كه هر يك از آن ها متشكل از اجزايي متعدد و بهم تنيده هستند و در شبكه اي متعامل، رفتار را شكل مي دهند(لازاروس[3]، 1999).

استرس يكي از پديده هاي رايج زندگي امروزي است. شهرنشيني، مهاجرت، صنعتي شدن، پيچيدگي جوامع و سازمان ها و ... مردم را با استرس زيادي مواجه ساخته است. به گونه اي كه شواهد نشان مي دهد نزديك 80 درصد مشكل ها امروزه ريشه در استرس دارد. استرس به طور اعم و استرس هاي تحصيلي به طور اخص از عوامل مؤثر بر ميزان عملكرد تحصيلي و سلامت افراد است(امين يزدي و صالحي فدردي،1387).

هانس سليه[4](1980)، استرس را پاسخ نامشخص بدن به هر گونه تقاضا ناميده ا ست . گروهي از صاحب نظران، استرس را بيماري شايع قرن نامگذاري كرده اند. استرس، مي تواند نيروها را تحليل ببرد و فعاليت ها و تلاش ها را تحت تاثير قرار دهد(نظامي،1386). وقتي كه عامل استرس زا، زندگي انسان را تحت تاثير قرار دهد، حالت هيجاني و تفكر فيزيولوژيكي ما ازسطح بهنجار و متعادل خود خارج شده، فعاليت شناختي، آسيب پذير مي گردد و مشكلات رفتاري به صورت احساس اضطراب و افسردگي فرا خوانده مي شود(ريو[5]،1992).

روان شناسان، استرس را انتظار انطباق، مقابله و سازگاري از سوي ارگانيسم تعريف كرده اند(راتوس[6]،2007).استرس شديد و بلند مدت نظير تغييرات زندگي (هاركنيس و لوتر[7]، 2001)، مي تواند توانايي سازگاري فرد را تحت تاثير قرار دهد، موجب افسردگي شود و ضمن آسيب به بدن، لذت زندگي را از بين ببرد (كي كولت- گلاسر[8]،2002).

2-2-2. مراحل ايجاد استرس و چگونگي تأثيرآن:

در بدن تمامي موجودات زنده نظام هشداردهنده پيچيده اي وجود دارد كه موجب انگيختگي جاندار مي گردد و او را آماده مي نمايد تا با خطرهاي احتمالي بيروني مقابله نمايد. اين واگنش جاندار به خطرهاي قريب الوقوع، بقاي جانور در محيط زندگي را تضمين مي كند. به عبارت ديگر نوعي واكنش است كه تكامل به جاندار اهدا كرده است تا خود را از خطرهاي پيرامون خود حفظ نمايد. در واقع همه موجودات زنده اعم از انسان و حيوان در محيطي زندگي مي كنند كه اين خطرها را تجربه مي كنند(قرباني،1382).

انسان اوليه در برخورد با تهديدهاي بيروني همگام با تغييرهاي بدني و رواني فعاليتي را انجام مي داد كه از لحاظ بدني در موقعيت خطر بايد انجام دهد، او دو واكنش ستيز يا گريز[9] را انجام مي داد. اما اين نوع واكنش ها براي انسان امروزي غيرممكن است، پس امروزه انسان ها در برابر واكنش هاي طبيعي يك رفتار غيرطبيعي را انجام مي دهند، اين رفتار غيرطبيعي آسيب هاي متفاوتي را ايجاد مي كند و در آخر سلامتي و بقاي فرد را به خطر مي اندازد. آسيب هايي كه در درازمدت و يا كوتاه مدت از استرس ناشي مي شوند در اكثر مواقع مزمن و ناتوان كننده مي باشند(قرباني،1382).

به طور كلي استرس يا فشارعصبي پاسخي هيجاني، رفتاري و شناختي است كه به عامل استرس زا داده مي شود. عامل استرس زا مي تواند بيروني يا دروني باشد. استرس از دو طريق عمده در سلامتي نقش دارد، معمولاً استرس هاي كوتاه مدت نيز اگر شديد باشند مي توانند موجب آسيب و اختلال رواني گردند، ولي اين فشارها معمولاً چندان شديد نيستند و پس از مدتي شرايط عادي مي گردد، اما چنانچه استرس طولاني گردد موجب آسيب زايي بر سلامت فرد مي گردد(قرباني،1382).

بنابراين، استرس نه تنها ممكن است از ناكامي هاي مربوط به رسيدن به هدف ها و احساس تعارض ناشي شود، بلكه ممكن است مربوط به رويدادهاي مختلف يا رفتار كردن به طرق خاصي باشد كه از داخل يا خارج بر فرد تحميل مي شود(آزاد،1385). هميشه استرس با نشانه هايي همراه است كه معمولاً آسيب زا هستند برخي از اين علائم استرس عبارتند از: اختلال هاي گوارشي، مشكل هاي قلبي- عروقي، كاهش مقاومت بدني در مقابل بيماري ها، مشكل حافظه و يادگيري(افت تحصيلي)، پرخاشگري و تحريك پذيري، بي قراري و اضطراب و احساس خستگي مفرط. اين واكنش ها در محيط آموزشي مي تواند علاوه بر كاهش يادگيري و افت تحصيلي فرد موجب تأثير منفي بر سايرين(همكلاسي ها) داشته باشد و استرس محيط يا كلاس را بالا ببرد(قرباني،1382).

2-2-3. آسيب پذيري در مقابل استرس:

استرس بر روي افراد مختلف تأثيرات متفاوتي دارد. برخي از افراد يك مسأله را استرس آميز تلقي كرده، در حالي كه براي عده اي ديگر ممكن است اسن مسأله استرس آميز نباشد(قرباني،1382). چندين پژوهش نشان داده اند كه احتمالاً استرس از دو راه با سالخوردگي مرتبط مي شود. اول اين كه جسم مسن، حتي در بهترين شرايط سلامتي، استرس را به خوبي بدن افراد جوان تحمل نمي كند، دوم اين كه استرس مي تواند روند الخوردگي را تسريع نمايد. سالپولسكي[10] (1986)، يكي از آثار مهم درازمدت استرس را مورد بررسي قرار دادند. شواهد نشان داد كه يكي از علل ضعف حافظه ي توأم با سالخوردگي ناشي از زوال مربوط به تحليل ساختار هيپوكامپ مغز است كه بر اثر استرس به وجود مي آيد(كارلسون[11]،1992).

البته بايد به اين نكته توجه داشت كه استرس و ميزان آسيب پذيري با يكديگر رابطه دارند. در صورتي كه فشار رواني زياد باشد، آسيب پذيري كم هم ممكن است فرد را دچار آسيب نمايد و بر عكس وقتي فشار كم و آسيب پذيري زياد باشد، احتمال بروز رفتار ناسازگارانه زياد است و آسيب پذيري و ايجاد صدمه هم زياد مي شود. يكي از عواملي كه موجب مي گردد سالخوردگان از آسيب پذيري بيشتري در مقابل استرس برخوردار باشند، ميزان بالاي آسيب پذيري اين گروه در مقابل فشار رواني است، افراد سالخورده از نظر ساختار بدني و شناختي مقاومت كم تري را در مقابل تغييرها و استرس ها نشان مي دهند.

2-2-4. استرس از ديدگاه نظريات:

در نظريه ي اجتماعي- شناختي[12] چنين بيان مي گردد كه توانايي انسان براي برقراري ارتباط با محيط و ايجاد تغيير در آن، كاركرد ارتباط تعاملي بين عاطفه، شناخت و رفتار است(بندورا،1986). بندورا اظهار مي دارد كه انسان از يك خودنظامي[13] برخوردار است كه او را قادر مي سازد تا تفكرات، احساسات و رفتارهاي خود را مورد سنجش و كنترل قرار دهد. اين خودنظامي، متشكل از ساختارهاي شناختي و عاطفي است و توانايي هايي چون الگوسازي و يادگيري از ديگران، طرح ريزي راهبردهاي رويارويي با موقعيت هاي مختلف، انعطاف پذيري و خودنظم دهي رفتار را دارد و علاوه بر اين اجزاء ساختاري، از مكانيسم هايي برخوردار است كه كاركردهايي چون دريافت، ادراك، تنظيم و ارزشيابي رفتار و موقعيت را ميسر مي سازد(بندورا،1978).

از ديد بندورا، خودنظامي، نقش ميانجي را بين اطلاعات حاصل از رويدادهاي محيطي و كنش هاي فرد ايفا مي كند و به همين دليل، از يك سو متأثر از محيط و از سوي ديگر مؤثر بر آن است(بندورا،1989). بنابراين، درجاتي از برانگيختگي هيجاني كه هنگام رويارويي با رويدادهاي استرس زا به وسيله ي فرد تجربه مي شود، تنها متكي بر ويژگي هاي عيني اين رويدادها نيست، بلكه تفكر منبعث از خودنظامي، نقش مؤثرتري در اين برانگيختگي بر عهده دارد(بندورا،1989).

شواهد حاصل از برخي پژوهش ها نشان مي دهد كه باورهاي افراد در خصوص مزان كنترلي كه مي توانند بر موقعيت هاي فشارزا اعمال نمايند و نيز احساس خودكفايتي آنان براي فائق آمدن بر مشكلات و رويدادهاي آزاردهنده، بر ميزان برانگيختگي هيجاني و عملكردهاي فردي در موقعيت هاي مذكور تأثيرگذار است. اين يافته ها نشانگر آن است كه در هنگام رويارويي با وقايع آزاردهنده و استرس زا، افرادي كه از خود ادراكي مثبت تري برخوردارند و سطوح بالاتري از باورهاي كنترل و خودكفايتب را نشان مي دهند، برانگيختگي هيجاني كم تري را تجربه مي كنند و به دنبال آن عملكرد آنان در تكاليف شناختي، كم تر دچار تخريب و ركود مي گردد(ميلر[14]،1979 و 1980).

در نظريه ي شناختي- هيجاني بيان مي گردد كه استرس زا بودن رويدادها، پديده اي اساساً شخصي است و كاركرد تعامل فرد با محيط و ارزيابي او زا وقايع بالقوه تهديدكننده و چالش برانگيز است(لازاروس،1977). بنابراين در رويكرد فوق، فرض بر آن است كه استرس در صورتي ايجاد مي شود كه شخص موقعيتي را چالش برانگيز و طاقت فرسا ارزيابي كند يا منابع كافي را براي سازگاري با اين موقعيت در اختيار نداشته باشد(لازاروس،1991). بدين ترتيب، ذهن به عنوان ميانجي پاسخ عاطفي و واقعه محيطي عمل مي كند و تفسير فرد از نوع و شدت رويداد محيطي، تعيين كننده واكنش هاي عاطفي و هيجاني مربوط به آن است(لازاروس،1995). لذا همسو با ديدگاه فوق، استرس را تقاضاي جسم و ذهن براي بهره گيري از ظرفيت هاي سازگارانه يا مقابله اي تعريف كرده اند(فونتانا و ابوسري[15]،1993). تقاضايي كه اگر دير زماني فراتر از قدرت پاسخ دهي اين ظرفيت ها استمرار يابد، منجر به فرسودگي جسمي و رواني مي شود و فعاليت طبيعي فرد را در جنبه هاي مختلف زندگي دچار اختلال مي كند(فونتانا،1989).

2-2-5. مراحل پاسخ به استرس از ديدگاه هانس سليه:

هانس سليه (1986)، اعلام كرد كه اغلب اثرهاي زيان بار استرس ناشي از ترشح طولاني مدت گلوكوكورتيكوئيدها[16] است. اين آسيب ها شامل صدمه به بافت هاي عضلاني، بيماري قند استروئيدي، نازايي، توقف رشد و فشارخون بالا و هم چنين كاهش مقاومت دستگاه ايمني بدن مي باشند. حتي كودكاني كه تحت استرس مداوم قرار مي گيرند، رشد مناسبي ندارند. استرس التيام زخم هاي بدن را دشوار مي سازد و به احتمال قوي فرد را در برابر عفونت ها و سرطان آسيب پذير مي سازد(قرباني،1382).

بنا بر نظر سليه پاسخ به استرس سه مرحله را طي مي كند، اين واكنش ها به نام نشانگان انطباق عمومي ناميده شد. در هنگام مواجه با هر رويداد استرس زا بسته به عمق استرس يكي يا دو يا هر3 مرحله آن طي مي گردد.

2-2-5-1. مرحله ي اول- اعلام خطر[17]:

اين مرحله در اصل پاسخ ناگهاني يا اضطراري سيستم بدن به عامل ايجاد فشار است. با توجه به موقعيت استرس آور دستگاه سمپاتيك شروع به فعاليت مي كند. ضربان قلب افزايش يافته، فشار خون بالا مي رود و بدن آماده مي گردد تا با صرف انرژي زيادتري با عامل ايجاد كننده استرس مبارزه كند(قرباني،1382).

2-2-5-2. مرحله دوم- مقاومت[18]:

با ادامه ي ااسترس مقابله با آن وارد مرحله دوم مي گردد، در اين مرحله ارگانيسم خود را با عامل استرس زا منطبق مي كند و با صرف انرژي زيادتر از حد معمول با عامل استرس مبارزه مي كند. معمولاً بدن با واكنش خود سعي مي كند تا عامل استرس زا را برطرف نمايد. كورتيزول و ديگر مواد مشابه كورتيكوييدي ترشح مي گردند و بدن را با موقعيت سازش مي دهند. اين دوره براي بدن دوره بسيار دشواري است چونبدن بيش از اندازه انرژي و ذخاير زيستي را مصرف مي كند(قرباني،1382).

2-2-5-3. مرحله سوم- فرسودگي[19]:

اگر مرحله ي مقاومت طولاني گردد و فشار همچنان ادامه پيدا كند، صرف انرژي بيش از اندازه خواهد بود، در اين هنگام عمل كورتيزل موجب مي گردد سيستم ايمني بدن تضعيف شده و فرد نسبت به ابتلاء به بيماري هاي گوناگون مستعد گردد. در نهايت بدن انرژي لازم را براي مبارزه با عامل استرس زا از دست مي دهد(قرباني،1382).

2-2-6. ارزيابي استرس، راهبردهاي رويارويي و سازگاري روان شناختي

استرس بخشي از زندگي روزمره است. استرس حالت يا فرآيندي روانشناختي است كه در هنگام وقوعش فرد با حوادثي مواجه مي شود كه آن ها را نسبت به بهزيستي جسمي و روانشناختي تهديدآميز ادراك مي كند. استرس از تعامل فرد با محيط نشأت مي گيرد و زماني رخ مي دهد كه بين فشارهاي موقعيتي (واقعي يا ادراك شده)و منابعي كه در اختيار فرد است ناهماهنگي(واقعي يا ادراك شده) وجود داشته باشد. حوادث محيطي كه مضر يا تهديدآميز ادراك مي شوند استرس آور هستند؛ واكنش هاي فيزيولوژيكي و روانشناختي به آن ها پاسخ هاي استرس هستند. براي اجتناب از تجربه استرس نياز به راهبردهاي رويارويي مؤثر براي غلبه بر استرس ورها است(بورن و روسو[20]،1998).

 


[1] -Hockley, R

[2] -Le Doux, J

[3] -Lazarus, R

[4] -Hans Selye

[5] - Reeve

[6] - Rathus

[7] - Harkness & Luther

[8] - Kicoit. Glaser

[9] -Fight or Flight

[10] -Salpusky

[11] -Carlson

[12] -Social- Cognitive theory

[13] -Self- System

[14] -Miller, S. M.

[15] -Fontana

[16] -Glucocorticoid

[17] -Alarm

[18] -Resistance

[19] -Exhaustion

[20] -Bourne, L. & Russo, N

 

 

خريد

برچسب ها : پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو) , پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو), پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو) , پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو), پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو) , پيشينه پژوهش و مباني نظري استرس(فصل دو),

دانلود فايل پيشينه و مباني اختلال يادگيري (فصل دو پژوهش)

۲۲ بازديد

پيشينه و مباني اختلال يادگيري (فصل دو پژوهش)

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

خريد

پيشينه و مباني اختلال يادگيري (فصل دو پژوهش)

در 21 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

قسمتهايي از متن مباني نظري و پيشينه

اختلال يادگيري

اصطلاح اختلال يادگيري[1] را ساموئل كرك[2] در سال 1960 در انجمني از والدين كه در شهر نيويورك تشكيل شده بود پيشنهاد كرد (هالاهان، لويد،كافمن، ويس و مارتينز[3]، 2005؛ ترجمه عليزاده و همكاران، 1391). اختلالات يادگيري را دولت فدرال امريكا در سال 1977 چنين تعريف كرد: اختلالات يادگيري ويژه به معناي آن است كه در يك يا چند فرآيند رواني و فكري اساسي فرد اختلال رخ دهد، به طوري كه بر فهم و استفاده از زبان شفاهي و كتبي وي تاثير بگذارد و در توانايي گوش دادن، فكر كردن، صحبت كردن، خواندن، نوشتن، هجي كردن و يا محاسبات رياضي كودك اختلالي بوجود آورد و اين اختلال معلول شرايطي نظير نقايص ادراكي، ضربه مغزي، بدكاري جزئي در مغز، ديسلكسي و آفازياي رشدي است. اين اصطلاح شامل كساني كه مشكل يادگيري شان معلول عواملي مانند نقص بينايي، نقص شنوايي، نقايص حركتي، عقب ماندگي ذهني، پريشاني عاطفي، نابهنجاري هاي محيطي، فرهنگي يا اقتصادي است، نمي گردد (هالاهان، لويد،كافمن، ويس و مارتينز، 2005؛ ترجمه عليزاده و همكاران، 1391).

اولين مقاله در مورد سندرمي با علايمي بسيار مشابه آنچه درحال حاضر به آن اختلال يادگيري غيركلامي گفته مي شود، به وسيله جوزف گرست من[4] نوشته شد (گرست من،1940). او اين سندرم را كه ابتدا به نام سندرم گرست من شناخته مي شد، با مشكلاتي در جهت يابي، نوشتن و حساب معرفي كرد، اما تمركز اصلي اش بر مسائل حسي ـ حركتي و حركتي ظريف بود. و بعد از آن جانسون و مايكل باست[5](1967)، اشاره قابل ملاحظه اي به اختلال يادگيري غيركلامي كرده و به مشكلات مربوط به پردازش بينايي – فضايي[6](مكاني) و ادراك اجتماعي توجه ويژه داشتند. پيشرفت مهم بعدي در مورد اختلال يادگيري غيركلامي حاصل فعاليت هاي رورك[7] و همكارانش است او مفهوم اختلال يادگيري غيركلامي را زير مجموعه ي اختلال يادگيري خاص به نشانگان رشدي از بدكاري نيمكره راست گسترش داد كه بسياري از اختلال هاي متفاوت دوران كودكي را توصيف مي كند (زيدآبادي نژادي و همكاران،1392).

اختلال هاي يادگيري غيركلامي، چهار نشانه ي اصلي دارند: 1. نارساييهاي حركتي كه شامل ضعف هماهنگي، مشكلات تعادلي، مشكلات حركتي براي نوشتن و حركات ظريف هستند (مانند بستن بند كفش، لباس پوشيدن، بالا رفتن از جايي، خوردن)، 2. نارساييهاي ديداري – فضايي – سازماني[8] كه در بردارنده يادآوري ضعيف ديداري، ضعف در تجسم[9]، ادراك هاي فضايي غلط و اختلال در كاركردهاي اجرايي عصب شناختي[10] است (مانند تاكيد زياد بر جزئيات، ضعف در تشخيص رويدادهاي نو، واكنش هاي قالبي، ضعف در درك و مقايسه ي ابعاد مانند طول، عرض، ارتفاع، رنگ، مشكل در درك زمان، مشكل در چيدن مكعب ها)، 3. مشكلات اجتماعي كه به شكل ضعف در درك روابط غيركلامي، مشكل در سازگاري با انتقال ها و موقعيت هاي جديد و نارسايي در تعامل هاي اجتماعي و قضاوت اجتماعي مشخص مي شود (مانند ضعف در روابط و سازماندهي هيجان ها، ضعف در درك و تشخيص فاصله فيزيكي و رواني بين خود و ديگران، مشكل در تشخيص موقعيت ها، مشكل در درك و بازشناسي حالت چهره ي ديگران و يا ظرافت هاي موجود در لطيفه ها، احساس ترس و ناامني، ساده لوحي، و مشكل در تنظيم ارتفاع صدا) و سرانجام، 4. نارسايي هاي حسي و وجود حساسيت در الگوهاي حسي – ديداري، شنيداري، بسآوايي، چشايي و بويايي ( مانند مشكلات يكپارچگي حسي، واكنش نامتناسب به صداها، بدغذايي)، (فاس[11]، 1991: مولنار-كلامپر[12]، 2002: به نقل از عليزاده، 1389) ...


[1] - learning disorder

[2] - Samuel Kirk

[3] - Halahan,Lloyd,Weiss,Martinez & Kauffman

[4] - Gerstmann

[5] - Johnson & Myklebust

[6] - visual – sqatial processing

[7] - Rourke

[8] - visual-spatial-organiztional

[9] - image

[10] - neurocognitive executive functions

[11] - Foss

[12] - Molenaar-Klumper

...

مطالعه مقايسه ي گروهي از كودكان مبتلا به اختلال فراگير رشد و گروه كودكان عادي، نشان داد كه توانايي تكميل ديداري اشكال تا حدي مسدود شده بود و زماني كه اشكال پيچيده شدند، اين مشكل افزايش يافت (دويت[1] و همكاران، 2007).

در بررسي تفاوت هاي ميان اختلال يادگيري غيركلامي و ساير اختلالات يادگيري، رورك و هارنادك[2] در سال 1994 روايي افتراقي اصول شناسايي ويژگي هاي عصب روانشناختي اختلال يادگيري غيركلامي را بررسي كردند، نتايج نشان داد كه ويژگي هاي عصب شناختي يادگيري غيركلامي شامل نقايصي در توانايي هاي ديداري – ادراكي – سازماني، هماهنگي رواني حركتي و مهارت هاي حركتي – ادراكي – لمسي، 95 درصد از گروه اختلال يادگيري غيركلامي را از گروه اختلال يادگيري كلامي و گروه كنترل متمايز كرد. با وجود شناسايي درخودماندگي با عملكرد بالا به عنوان اختلال نيمكره راست با نقايص بالقوه در توانايي هاي غيركلامي، كلين و رورك در سال 1995 با استفاده از اختلال يادگيري غيركلامي به عنوان يك الگوي عصب روانشناختي، توانستند تا افراد آسپرگر را از افراد درخودماندگي با عملكرد بالا متمايز كنند. آنها 19 فرد درخودمانده با عملكرد بالا را با 21 فرد اختلال آسپرگر بررسي كردند، نتايج نشان داد كه گروه آسپرگر داراي هوشبهر كلامي بالاتر و هوشبهر عملي پايين تري بودند. اما هيچ تفاوت معني داري در هوشبهر كلامي و عملي گروه درخودمانده با عملكرد بالا وجود نداشت. همچنين آنها تشابه بالايي در ويژگي هاي نيمرخ اختلال يادگيري غيركلامي در افراد گروه آسپرگر پيدا كردند، در مقايسه فقط يك فرد از گروه درخودمانده با عملكرد بالا نيمرخ اختلال يادگيري غيركلامي را نشان داد.

در اين بررسي متخصصان يافتند كه افراد با نشانگان آسپرگر در چند زمينه نقايص اختلال يادگيري غيركلامي را داشتند كه شامل نقص در مهارت هاي حركتي ريز و درشت، يكپارچه سازي حركتي – ديداري، ادراك ديداري – فضايي، تشكيل مفهوم غيركلامي و حافظه ديداري است. ./..

...


[1]- deWit

[2] - Harnadek

 

خريد

برچسب ها : پيشينه و مباني اختلال يادگيري (فصل دو پژوهش) , پيشينه و مباني اختلال يادگيري (فصل دو پژوهش),پيشينه و مباني اختلال يادگيري (فصل دو پژوهش) , پيشينه و مباني اختلال يادگيري (فصل دو پژوهش),پيشينه و مباني اختلال يادگيري (فصل دو پژوهش) , پيشينه و مباني اختلال يادگيري (فصل دو پژوهش),

دانلود فايل مباني نظري و پيشينه ويژگي هاي جمعيت شناختي

۲۱ بازديد

مباني نظري و پيشينه ويژگي هاي جمعيت شناختي

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه ويژگي هاي جمعيت شناختي

در 9 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

قسمتهايي از متن مباني نظري و پيشينه

تعريف

به ويژگي­هاي كلي هر فرد مانند جنسيت، تحصيلات، سن، تجربه­ كاري، الگوي نقش، نظام آموزشي و جايگاه اجتماعي وي در جامعه خود گفته مي­ شود (پوردارياني، 1382).

مهمترين ويژگي ­هاي جمعيت­ شناختي

تجربه كاري

كاركنان سازمان در شغل يا صنعتي كه كار خود را در آن آغاز مي­ كنند، در بسياري موارد داراي تجربه قبلي هستند. تجربه­ كاري قبلي در مسير خاصي از فعاليت اقتصادي، همبستگي مثبتي با موفقيت دارد. همبستگي زياد بين ميزان موفقيت و تجربه قبلي نبايد شگفت­ آور باشد.

از اين­ رو، اكثريت كاركنان خواه موفق، خواه ناموفق كه در صنعت خود، داراي تجربه قبلي بوده ­اند. توانايي آن را دارند كه كارها را بهتر از رئيس و كارفرماي خود انجام دهند.

2الگوي نقش

خانواده و دوستان نيز به عنوان الگوي نقش براي بهره ­ور شدن موثر مي­ باشند. حداقل ۴۰ درصد كاركنان موفق در خانواده­ هاي خود، تجربيات بهره وري را مشاهده نموده­اند. البته مشاهده موفقيت اشخاص ديگر نيز، كاركنان را متمايل به پذيرش مخاطره بهره­ وري مي­ نمايد (اصلاني، 1390). ...

...

پژوهش ­هاي انجام شده در داخل كشور

درباره رابطه بين خلاقيت و بهره وري ،تحقيقات كمتري انجام شده است.بر اين اساس سعي كرده­‌ايم تا پژوهش هاي انجام گرفته را مورد بررسي قرار داده و از نتايج تجربي آن ها استفاده نماييم.

حسن زاده و همكارانش در (1390) طي مطالعات خود دريافتند كه بين متغيرهاي جنسيت، سن، تحصيلات، وضعيت تاهل و سابقه كاري و بهره وري كاركنان رابطه معناداري وجود ندارد.

سبزي علي آبادي (1388) در تحقيقي با عنوان اولويت­ بندي عوامل سازماني مؤثر در ارتقاي بهره ­وري نيروي انساني در صنايع كوچك، نتايج زير را به دست آوردند: كيفيت زندگي كاري، توانمند سازي كاركنان، و نظام انگيزشي به عنوان عوامل سازماني مؤثر بر ارتقاي بهره ­وري نيروي انساني در نظر گرفته مي­ شود.

در همين سال و در پژوهشي ديگر كه توسط رحمتي اندامي و اسفندياري (1388)، صورت گرفت؛ نتايج حاصل از انجام اين پژوهش نشان داد كه خلاقيت يكي از عوامل مؤثر بر بهره وري وظايف سازماني كاركنان بوده و از جمله عوامل مهم جهت ارتقاء كمي و كيفي سطح توليدات سازمان مي باشد. ...

...

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه ويژگي هاي جمعيت شناختي , مباني نظري و پيشينه ويژگي هاي جمعيت شناختي,مباني نظري و پيشينه ويژگي هاي جمعيت شناختي , مباني نظري و پيشينه ويژگي هاي جمعيت شناختي,مباني نظري و پيشينه ويژگي هاي جمعيت شناختي , مباني نظري و پيشينه ويژگي هاي جمعيت شناختي,

دانلود فايل مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو)

۱۷ بازديد

مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو)

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو)

در 31 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

خشونت خانگي عليه زنان

خشونت عبارت است از هرگونه فعل يا ترك فعلي كه باعث آسيب جسمي، جنسي و يا رواني شود (كار،1381). خشونت را مي توان عملي آسيب رسان دانست كه فرد براي پيشبرد مقاصد خويش انجام ميدهد و صرفا جنبه فيزيكي ( بدني) ندارد بلكه ممكن است ابعاد رواني (فحاشي، تحقير، منزوي كردن فرد، داد و فرياد)، جنسي و اقتصادي هم به خود بگيرد (درويش پور1387، به نقل از محمدي، ميرزايي،1391؛كار1379) .

خشونت عليه زنان پديده اي چند بعدي است كه خشونت خانگي يكي از تظاهرات آن به شمار مي رود. خشونت در هر جامعه شكل هايي به خود مي گيرد كه با ساختار قانوني، سنتي و ديني و سياسي همان جامعه متناسب است. بنابراين اثار خشونت عليه زنان در ايران را بايد در مجموعه اي به هم تنيده از انواع خشونت هاي خانگي، اجتماعي، سياسي و تفاسير خاصي از دين جستجو كرد. تاكيد بر ارزش هايي مانند جداسازي افراد دو جنس در مراكز دانشگاهي، منع حضور زنان از تماشاي مسابقات ورزشي مردان، جلوگيري از فعاليت زنان هنرمند در جايگاه خواننده و مانند اينها، شكل هايي از خشونت است كه بر زنان ايران تحميل شده است (كار، 1381). به هر نوع عمل و يا احتمال رفتاري كه به آسيب جسمي، جنسي، رواني يا محروميت و عذاب منجر شود خشونت عليه زنان گفته مي شود اين تعريف، تهديد به چنين اعمال و رفتاري، محروميت از آزادي به اجبار يا به اختيار، اعم از اينكه در زندگي شخصي(خصوصي) يا جمعي رخ دهد را نيز در بر مي گيرد (نهاوندي1386 به نقل از وردي نيا، رياحي، اسفندياري). ...

...

ديدگاه هاي نظري خشونت:

نظريه پذيرش فرهنگي:

با توجه به اين نظريه، علت خشونت مردان عليه زنان وابسته به فرهنگي است كه افراد در آن زندگي مي كنندوقتي در جامعه اي هنجارها و ارزش هاي فرهنگي خشونت مرد عليه همسرش را مورد تاييد قرار دهد طبعا در چنين جامعه اي با آمار بيشتري از اين نوع خشونت مواجه مي شويم. بارنت معتقد است كه خشونت در خانواده بازتاب مداراي جامعه با قرباني شدن فرد آسيب پذير است (بارنت، 1995).

بر اساس تحقيق دوباش و دوباش[1] مرداني كه با همسران خود بد رفتاري مي كنند در فرهنگي زندگي مي كنند كه در آن حاكميت مردان بيشتر از زنان است( دوباش و دوباش،1979).

حتي تظاهرات خوردن، خوابيدن و جفت گيري به عنوان پديده هاي زيستي به فرمان و انتظام فرهنگ در ميايد و آدمي در تحقق آنها نه تنها خود كه فرهنگ را نيز باز توليد مي كند (محمدي اصل، 1388)

اعمال خشونت بر زنان به طور كلي و خشونت خانوادگي به طور خاص اجزاي اصلي جوامعي را تشكيل مي دهند كه به زنان ستم روامي دارند، زيرا اعمال خشونت بر زنان از رفتار جنس غالب در جامعه نشات مس گيرد و در ضمن موجب تداوم آن مي شود و وسيله اي است براي كنترل زنان در تنها فضايي كه به طور سنتي بر آن غلبه دارند و آن خانه است. قطعنامه 45/19694 در ماده دوم بيانيه خود خشونت را به صورت خشونت جسمي، جنسي و رواني كه در خانواده رخ مي دهد توصيف مي كند اما آن را محدود به موارد ياد شده نمي داند بلكه ضرب و شتم، سوء استفاده جنسي از دختر بچه ها در محيط خانواده، خشونت مربوط به جهيزيه و مهريه، تجاوز زناشويي، ختنه زنان و ساير اعمال سنتي آزاردهنده زنان، خشونت غير همسر و خشونت وابسته به استثمار را نيز شامل مي شود (كار،1381). ...

...


[1] Dobach & Dobach

...

در پژوهشي كه حسني رنجبر و نجفي عرب درسال(1391) انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه زنان خيلي بيشتر از مردان از تعديل كننده ها و نقل قول مستقيم استفاده كرده اند و همچنين جملات ناقص شان هم بيشتر است كه اين مسئله به خوبي نشانگر حالت انفعالي شان در محاورات است و همچنين مردان بيشتر از عذر خواهي و پوزش استفاده كردند البته نه در برابر زنان بلكه در مقابل هم جنسشان كه اين موضوع هم نشانگر سلطه گري مردان در مكالماتشان با زنان است (حسني رنجبر و نجفي عرب 1391).

در پژوهشي كه زارع در سال 1385 در شيراز انجام داد به اين نتيجه رسيد كه قريب به نيمي از جمعيت نمونه مورد مطالعه داراي ويژگي هاي زنانه يعني كليشه اي هستنددر تمام مطالعاتي كه در خصوص كليشه هاي جنسيتي انجام شده است روشن شده است كه كليشه ها طي 20 يا 30 سال گذشته تا حد زيادي ثابت مانده است (زارع،1385). ...

...

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو) , مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو), مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو) , مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو), مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو) , مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو), مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو) , مباني نظري و پيشينه خشونت خانگي عليه زنان (فصل دو),

دانلود فايل مباني نظري و پيشينه درگيري تحصيلي والدين با دانش آموزان

۲۳ بازديد

مباني نظري و پيشينه درگيري تحصيلي والدين با دانش آموزان

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه درگيري تحصيلي والدين با دانش آموزان

در 25 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

درگيري والدين در امور تحصيلي

نقش والدين در پيشرفت تحصيلي فرزندان

صاحب نظران تعليم و تربر اين عقيده اند كه والدين با همكاري و كمك به معلمان، در زمينه ي پيشرفت تحصيلي فرزندان خود مي توانند بسيار مؤثر واقع شوند. اين مسأله به خصوص در دوره ابتدايي بسيار حائز اهميت است. تحقيقات نشان مي دهد پيشرفت تحصيلي دانش آموزاني كه والدين آن ها افرادي آگاه و باسواد هستند و بهتر به راهنمايي آن ها مي پردازند بيشتر است(آرمند،1387).

اگر دقت كنيم متوجه مي شويم كه گاهي يك جمله ي كوتاه مفهوم وسيعي را مي رساند كه شايد يك كتاب نتواند به آن اندازه مطلب را ادا كند. بعضاً به مناسب سخن زيباي امام سجاد(ع) كه مي فرمايد:" پدر و مادر اگر بخواهي بداني كه فرزند چه حقي بر گردن تو دارد كافي است بداني كه او از توست". سلامت و ناخوشي، دانايي و ناداني، هوشياري و كم هوشي، ادب و بي ادبي، شادماني و غمگيني و ... همين طور است، و فرزندان هر چه دارند عمدتاً از والدين خود دارند، چه از راه توارث و چه از طريق تربيت. و همين موضوع نمايانگر مقام مادري و پدري و مسووليت بسيار سنگين والدين مي باشد(صدري، 1388).

مسأله ي درس و پيشرفت درسي فرزندان هم جدا از اين موضوع نيست يعني امر پيشرفت تدرسي يك امر مجرد نيست كه بتوان آن را جدا از مسايل ديگر مورد بحث قرار داد. به طور كلي خواندن و يادگيري مستلزم وجود شرايط اوليه و ثانويه است. شرايط اوليه يعني استعدادهاي نفساني، مثل هوش و حافظه، يا سلامت بدن و شرايط ثانويه مانند محيط مناسب آرامش رواني، وسايل ضروري كه همه اين ها به هر حال به والدين ارتباط دارد و اين شرايط چيزهايي نيست كه بگوييم خاص درس خواندن يا مدرسه رفتن است و لذا موضوع و چگونگي درس خواندن يك كودك يا نوجوان به تمام مسايل زندگي او مربوط مي شود(صدري، 1388).

موضوع پيشرفت درسي فرزندان يك خانواده يا عقب ماندگي آنان به نسبت قابل توجهي به ميزان هوش، حافظه و وضع جسماني بستگي دارد و اين مسايل چيزي نيست كه يكباره از آغاز هفت سالگي كه كودك راهي مدرسه مي شود تحول يافته، كودك را آماده درس خواندن و يادگيري كند يا اجتماعي بودن را به او بياموزد. البته نبايد فراموش كرد كه انسان حتي قبل از تولد، مسايل تربيتي دارد مثلاً نوع تغذيه مادر و حالات رواني او در جنين مؤثر است. طبيعي يا سخت بودن عمل زايمان، طولاني يا كوتاه بودن آن، كيفيت شير دادن به كودك، نوع شير(اگر به عللي از شير مادر محروم شود)، چگونگي پرورش كودك تا شش سالگي از لحاظ بدني و رواني، رفتار و ارتباط عاطفي والدين(زن و شوهر) با همديگر، همه و همه مقدماتي است كه به صورت سه دوره از كودكي تا شش سالگي پشت سر گذاشته مي شود و فرزند ما با اين مقدمات وارد متن دوره دبستان مي شود(صدري، 1388).

بنابراين، شناخت دوره هاي حساس تربيتي يعني كودكي و نوجواني براي والدين و ساير مربيان از اهميت خاصي برخوردار است. ويژگي هاي رواني و مسايل جسماني در دوره هاي تا شش سالگي تا دوازده سالگي و تا پانزده سالگي و بالاخره از از پانزده تا هجده سالگي كه تقريباً دوره دوم نوجواني محسوب مي شود، بايد مورد توجه والدين باشد تا برخوردهاي لازم و عواطف شايسته تنظيم شود. مثلاً والدين بايد بپذيرند كه پايان شش سالگي براي آغاز دوره دبستان بعد از مطالعات و بررسي هاي لازم تعيين شده بنابراين شتاب زدگي جهت فرستادن فرزند خود به مدرسه زودتر از موقع مناسب، نه تنها مفيد نخواهد بود چه بسا متضمن ضررهايي در آتيه باشد كه گاهي جبران ناپذير مي نمايد(صدري، 1388). ...

...

خريد

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه درگيري تحصيلي والدين با دانش آموزان , مباني نظري و پيشينه درگيري تحصيلي والدين با دانش آموزان, مباني نظري و پيشينه درگيري تحصيلي والدين با دانش آموزان , مباني نظري و پيشينه درگيري تحصيلي والدين با دانش آموزان, مباني نظري و پيشينه درگيري تحصيلي والدين با دانش آموزان , مباني نظري و پيشينه درگيري تحصيلي والدين با دانش آموزان,