مباني نظري و پيشينه پژوهش خود ناتوان سازي

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش ,فصل دوم مباني نظري و پيشينه پژوهش ,نمونه سوالات آزمون استخدامي اموزش و پرورش تفكيك رسته ها,دانلود پاورپوينت,طرح توجيحي با لينك مستقيم

مباني نظري

۱۵ بازديد

مباني نظري سرمايه انساني , مباني نظري سرمايه انساني , مباني نظري سرمايه رابطه­ اي , مباني نظري سرمايه رابطه­ اي مباني نظري و پيشينه پژوهش هوش هيجاني و موفقيت تجاري , مباني نظري هوش بازاريابي ,مباني نظري و پيشينه پژوهش قابليت­هاي سازماني , مباني نظري و پيشينه پژوهش تفكر انتقادي , مباني نظري و پيشينه پژوهش بيماريهاي قلبي ,مباني نظري و پيشينه پژوهش روش هاي درمان اعتياد در روانشناسي , مباني نظري و پيشينه پژوهش حضور ذهن و مراقبه در روانشناسي , مباني نظري و پيشينه پژوهش حضور ذهن و مراقبه در روانشناسي ,مباني نظري و پيشينه پژوهش بيماريهاي قلبي ,  مباني نظري و پيشينه پژوهش روش هاي درمان اعتياد در روانشناسي , مباني نظري و پيشينه پژوهش حضور ذهن و مراقبه در روانشناسي , مباني نظري و پيشينه پژوهش حضور ذهن و مراقبه در روانشناسي , مباني نظري اعتياد و درمان هاي آنمباني نظري تعارض كار- خانواده ,مباني نظري و پيشينه رفتارهاي پر خطر و انواع آن , مباني نظري و پيشينه پژوهش اخلاق حرفه اي , مباني نظري و پيشينه پژوهش درمان و نوروفيدبكمباني نظري و پيشينه پژوهش ايمان مذهبي و سلامت روانمباني نظري ذهن آگاهي در روانشناسي (فصل دو) ,مباني نظري و پيشينه پژوهش منبع كنترل دروني در روانشناسي , مباني نظري و پيشينه پژوهش خود ناتوان سازي ,

 

مباني نظري سرمايه انساني

مباني نظري سرمايه انساني

توضيحات دانلود

 

 

دانلود فايل مباني نظري و پيشينه پژوهش خود ناتوان سازي

۱۱ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش خود ناتوان سازي

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

مباني نظري و پيشينه پژوهش خود ناتوان سازي

در 50 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

نظريه­ هاي مربوط به خودناتوان­ سازي

     هيگينز (1990، به نقل از نيكنام و همكاران،1389) بنيان­هاي اصلي رفتارهاي خودناتوان­ساز را از گذشته تا روان­شناسي عزت­نفس آدلر دنبال مي­كند كه طبق آن، انگيزه­هاي افراد از نياز به جبران احساسات ذهني، حقارت و ضعف نشأت مي­گيرند. در سال­هاي اخير نيز، نظريه­هاي مختلفي از خودناتوان­سازي تحت تئوري­هاي هدف (مارتين و همكاران[1]،2003)، نياز (اليوت و چرچ[2]،2003)، انگيزش خودارزشي (كاوينگتون[3]،1973)، خودتائيدي(سيگل و همكاران[4]،2005) و خود تنظيمي[5](هندريكس و هيرت[6]،2009) تعيين شده­است.

نظريه آدلر

     آدلر معتقد بود كه احساس­هاي حقارت[7] هميشه به عنوان يك نيروي برانگيزاننده در رفتار وجود دارند. او نوشت: انسان­بودن يعني خود را حقير احساس­كردن، چون اين حالت در همه ما مشترك است، نشانه ضعف نا به­هنجاري نيست. اين احساس­ها منبع همه تلاش­هاي انسان براي غلبه­كردن بر حقارت حتي واقعي يا تخيلي­مان است. آدلر معتقد بود كه كودك از قدرت و نيرومندي والدين خود و از نا اميدي تلاش براي مقاومت يا مبارزه با آن قدرت آگاه است. در نتيجه كودك نسبت افراد بزرگتر و نيرومندتر اطراف خود احساس حقارت را پرورش مي­دهد. اگر چه تجربه اوّليه حقارت به كودكي مربوط مي­شود ولي به صورت ارثي تعيين نشده­است، بلكه اين تجربه از محيط ناشي مي­شود كه براي همه كودكان يكسان است، بنابراين احساس­هاي حقارت، گريز ناپذيرند، امّا از آن مهم­تر ضروري هستند، زيرا براي تلاش و رشدكردن انگيزش فراهم مي­آورند.

     هر چه سن فرد بالاتر مي­رود؛ بر تمايل او به اينكه بر ضعف خود غلبه كند و همانند ديگران شود و كارهايي كند كه آن­ها مي­كنند افزوده مي­شود. او به پيشرفت­هاي خود قانع نيست و پيوسته احساس حقارت مي­كند و به دنبال هدف­هاي تازه­تر و عالي­تر مي­رود امّا گاهي نيز پيش مي­آيد كه آدمي نقص يا ضعف (چشمان ضعيف، سردرد، زخم معده) را بهانه قرارداده و براي خودداري از انجام كارهاي دشوار يا براي توجيه شكستي كه در به ثمررساندن آن­ها برخوردار است، دليل­تراشي كنند. آدلر بر اين باور است، كودكاني كه داراي نقص بدني هستند، خود را براي روبرو شدن با پيشامدهاي زندگي ناتوان احساس مي­كنند و اين احساس ممكن است آن­ها را از كار و كوشش بازدارد و بر ناتواني آن­ها بيافزايد. (به نقل از سياسي، 1388)


[1]-Martin et al.

[2]-Elliot&Church

[3]-Covington

[4]-Siegel et al.

[5]-Self-regulation

[6]-Hendrix&Hirt

[7]-Inferiority feelings

....

تعريف خودناتوان­سازي

     در چنددهه پيش برگلاس و جونز[1] و همكارانش نظر دادند كه افراد تلاش مي­كنند تا شرايط رفتارشان را طوري تنظيم كنند كه اگر عملكردشان ضعيف باشد، اين شرايط پيش از فقدان توانايي و ارزشمندي به عنوان عملكرد ضعيف جلوه نمايد. به عبارت ديگر، افراد مجموعه­اي از راهبردها را به كار مي­گيرند تا به عنوان قربانيان شرايط و نه ناتوان به آن­ها نگريسته شود برگلاس و جونز اين راهبردها را خود ناتوان­سازي ناميدند زيرا استفاده از آن ها ممكن است به تضعيف عملكرد بينجامد.

    راهبردهاي خودناتوان­سازي آن شرايط پيش­آيندي هستند كه افراد فراهم مي­سازند به اين اميد كه جانشين عواملي شوند كه در آينده ممكن است شايستگي آنان را مورد ترديد قرار دهد. آرماني آن است كه افراد اين شرايط را در عوامل بيروني جست وجو كنند نه در عوامل دروني به نظر برگلاس و جونز خودناتوان­سازي عبارت است از هر عمل يا زمينه عملي كه به فرد امكان مي­دهد تا شكست را به عوامل بيروني (بهانه) و موفقّيت را (به منظور كسب افتخار) به عوامل دروني نسبت دهد.

     انواع مختلفي از رفتارها و احساسات هستند كه به عنوان راهبردها يا عوامل خودناتوان­ساز شناخته شده­اند از قبيل مصرف دارو (برگلاس و جونز،1978، كلدينز و آركين،[2] 1982)، مصرف الكل (برگلاس و جونز،1978، تاكر و همكاران،[3]1981، هيگينزو هريس،1988) كم­آموزي[4] (برگلاس و جونز،1978)، اضطراب امتحان[5](هريس و همكاران، 1986، يوسونگ،1988)، اضطراب اجتماعي[6] (اسنايدر و اسميت،1986،اسنايدر و همكاران،1988)، نشانه­هاي بيماري فيزيكي (اسميت و همكاران،1983)، فقدان تلاش و تمرين، (ماتسو،[7] 1996، بام گاردنر و لوي[8]،1988) انتخاب هدف­هاي غيرقابل دسترس (گرينبرگ،1985) فقدان آمادگي (هريس و اسنايدر،1986)، بهانه­سازي (استروب،1986)، چاقي(شيل و همكاران،1991)، مسامحه كاري، (وسلي،1994) فقدان خواب، همنشيني زياد با دوستان و يا درگيري در فعاليت­هاي بسيار (هيگينز و همكاران،1990) (به نقل از هاشمي، 1380)

     برخي از پژوهشگران به گونه­اي به خودناتوان­سازي اشاره كرده­اند مبني بر اينكه افرادي كه ترس از شكست دارند، برخي مواقع مجموعه­اي از حالات فيزيكي و رواني و يا نشانه­هاي مرضي را مطرح مي­كنند، به نحوي كه بتوان شكست را به اين نشانه­ها و نه عدم شايستگي اسناد داد. به عبارتي، آن­ها از اين نشانه هاي مرضي و حالات رواني به عنوان راهبردهاي خودناتوان­سازي استفاده مي­كنند. (اسميت و همكاران،1983) اين نوع راهبردها را، راهبردهاي خودناتوان­ساز خود گزارشي يا خودادعايي گويند( لري و شپرد، 1986).


[1]-Bereglas & Jones

[2]-Koldinz&Arkin

[3]-Taker

[4]-Underachievement

[5]-Test anxiety

[6]-Social anxiety

[7]-Matsu

[8]-Gardner & Lovy

...

پيامدهاي عاطفي خودناتوان­سازي

     اشاره كرديم كه خودناتوان­سازي به كاهش عزت­نفس مي­انجامد. شايد به همين دليل است كه افراد خودناتوان­ساز اغلب تجارب منفي عاطفي نيز گزارش مي­دهند. از آن­جايي كه هدف افراد خودناتوان­ساز از استفاده راهبردهاي خودناتوان­سازي حفظ ارزشمندي است مي­توان گفت كه آن­ها به نوعي درگير مقابله هيجان­مدار[1] و نه مسئله­مدار[2] هستند. به عبارتي، بيشتر قصد حمايت­كردن از خود دارند و نه بهبود عملكرد. شواهدي نشان مي­دهد افراد خودناتوان­ساز بالا نسبت به افراد پايين در خودناتوان­سازي بيشتر از راهبردهاي هيجان­مدار نظير (انكار، عدم در گيري شناختي[3] ) و عدم درگيري رفتاري [4]و تمركز منفي[5] استفاده مي­كنند و راهبرد­هاي مقابله مثبت نظيري (باز تعبيري مثبت و بهبود هيجان ) را به كار مي­گيرند. (زاكرمن ، 1998، به نقل از هاشمي،1380)

تحقيقات انجام­ شده در داخل كشور

ريحانه شهيدي(1392) در پژوهشي با عنوان اثربخشي گشتالت­درماني به شيوه گروهي بر افزايش جرأت­ورزي و كاهش افسردگي دانش­آموزان دختر به اين نتيجه رسيد كه شركت­كنندگان در گروه­هاي گشتالت­درماني به بهترين نحو آزادي و اشتياق را در افراد جهت تغيير ايجاد نمايد و باعث افزايش جرأت­ورزي شود.

ربيعي و همكاران (1392) در پژوهشي با موضوع شناخت اثربخشي برنامه جرأت­ورزي مدرسه محور بر مهارت­هاي خود تصميم­گيري و خود حمايتي دانش­آموزان دبيرستاني به اين نتيجه رسيد كه برنامه­هاي جرأت­ورزي در دانش­آموزان دبيرستاني منجر به افزايش مهارت­هاي خود تصميم­گيري و خود حمايتي مي­شود.

اسلامي و همكاران (1391) در پژوهشي با عنوان ارزيابي اثربخشي برنامه جرأت­ورزي بر ميزان استرس، اضطراب و افسردگي دانش­آموزان دبيرستاني دريافتند كه اجراي برنامه­هاي جرأت­ورزي در دانش­آموزان سنين دبيرستاني منجر به كاهش ميزان اضطراب، استرس و افسردگي آنان مي­شود.

در پژوهشي فهيمه پيرساقي (1391) به بررسي اثربخشي آموزش خود متمايزسازي بر جرأت­ورزي نمود و دريافت كه كه آموزش مؤلفه­هاي خود متمايزسازي منجر به افزايش جرأت­ورزي مي­شود.

دكترابراهيمي قوام و همكاران (1391) در پژوهشي با عنوان تأثير آموزش مهارت­هاي ابراز در افزايش جرأت­ورزي و عزّت­نفس دانش­آموزان كم­جرأت دختر پايه سوم تا پنجم ابتدايي شهر تهران دريافتند كه آموزش مهارت­هاي ابراز وجود باعث افزايش جرأت­ورزي دانش­آموزان كم جرأت شده­است و اين تأثير در فاصله بين پس­آزمون و مرحله پيگيري دوام داشته­است.


[1]-Emotion-focused

[2]-Problem-focused

[3]-Cognitived disengagment

[4]-Behavioral disengagment

[5]-Negative focus

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش خود ناتوان سازي , مباني نظري و پيشينه پژوهش خود ناتوان سازي,مباني نظري و پيشينه پژوهش خود ناتوان سازي , مباني نظري و پيشينه پژوهش خود ناتوان سازي,